توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:34
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اگر چه تعاریف متعددی از " مسأله " ارائه شده است ولی اغلب آنها اشاره می کنند که وقتی فردی چیزی را می خواهد و نمی داند آن را چگونه بدست آورد ، مشکل وجود دارد ، بنابراین مشکل یا مسأله را می توانهمانند یک خواسته تحقق نیافته که شیوه تحقق آن باید مشخص شود ، مفهوم سازی کرد . این تعریف جامع قادر می سازد تا این مفهوم ، مشکلاتی را که ویژه یا عمومی ، مثبت یا منفی و عمده یا ناچیز از نظر اهمیت یا گستردگی هستند را در بربگیرد( باباپور خیرالدین ، 1392 ص22).
به طورکلی ، بکارگیری مدل حل مساله ای که در اینجا تشریح می شود در مورد مشکلاتی که عمده و ناچیز ، مثبت یا منفی ، و عمومی یا ویژه هستند، به طور مساوی موفقیت آمیز خواهد بود . ما بر این مفهوم سازی گسترده تاکید می کنیم(بدل و لتاکس 1997) زیرا که مشکلات معمولا به یک شکل ناچیز " عمده " ، " منفی " ، " بیزارکننده " و " بد " در نظر گرفته می شوند. چنین درک ناقصی ، به کارگیری مهارتهای اجتماعی انطباقی را که در این بحث ارائه می شود به طور مناسبی محدود می کند . برطرف ساختن مشکلات مثبت به اندازه رفع مشکلات منفی اهمیت دارد . اگر دقیقتر صحبت کنیم ، اغلب مردم می توانند ارزش تمرکز مشکلات مثبت مثل برنامه ریزی برای اوقات فراغت، برنامه ریزی یک رویداد اجتماعی ، تصمیم گیری در مورد چگونگی خرج کردن پول و چگونگی واکنش نسبت به یک علامت مثبت از جانب یک دوست را درک کنند(باباپور خیرالدین ،1392ص34).
علاوه براین، درک این نکته که مشکلات می توانند مثبت باشند کمک می کند تا حالت نابهنجاری که هنگام داشتن یک مشکل احساس می شود، از بین برود و حذف قضاوتهای ارزشی منفی ممکن است شخص را در پذیرش مشکل یاری نماید و احساس گناه و شرمساری و حالت دفاعی و انکاری را که این قضاوتها ایجاد می کنند کاهش یابد . پذیرش وجود مشکلات، پیش درآمد مهمی در حل مساله موثر می باشد . تعریف غیر قضاوتی و عینی مشکل که در اینجا ارائه شد ، حل مسأله انطباقی را تسهیل می سازد.حل مسأله فرایندی است که به فرد کمک می کند تا آنچه را که می خواهد و چگونگی دست یافتن به خواسته را به وسیله موثرترین روش کشف کند (بدل و لناکس به نقل از محمدی ، 1390ص76).
اصول حل مسأله
دزوریلا و گلدفرید ( 1971 ) بخش اساسی حل مسأله را که" جهت گیری کلی " به شمار می رود ، تشریح نمودند . در این بخش به افراد توصیه می شود تا یک حالت با نگرش مثبت نسبت به حل مسأله ایجاد کنند. این نگرش مثبت به منظور ایجاد علاقه و انگیزه برای درگیر شدن در فعالیتهای حل مسأله می باشد. گرچه این انتظارات مثبت و انگیزه بخش مهم کل روان درمانی و آموزش مهارتهااست ، این نویسندگان پیشنهاد داده اند که ایجاد نگرش مثبت حوزه خاصی از آموزش را تشکیل می دهد( خلیچی ، 1390 ص90).
2-11-فرآیند حل مسأله
از آنجایی که مراحل زیادی در فرآیند حل مسأله وجود دارد ، نگاهی گذرا به آنها مفید خواهد بود ، سپس هر بخش به تفصیل ارائه خواهد شد، هفت مرحله در کل فرآیند وجود دارد:
تشخیص مشکل
تعریف مشکل
ایجاد راه حلهای جایگزین
ارزیابی راه حلهای جایگزین
تصمیم گیری
اجرای راه حل
تحقیق اثر راه حل
مرحله 1- تشخیص مشکل
دلایل متعددی وجود دارد که تشخیص مشکل ، مرحله مهمی در فرآیند حل مسأله می باشد. اول از همه شناسایی افکار، احساسات و رفتارهایی که نشان دهنده وجود مشکلی هستند، اطلاعاتی را فراهم می کنند که در مراحل بعدی فرآیند حل مسأله از آنها استفاده می شود.این یادگیری مهارتها برای افزایش آگاهی از وجود مشکلات، موجب می شود که مسائل در ابتدای به وجود آمدن شناسایی شوند(محمدی 1390ص88).
این شناسایی زود هنگام شخص را قادر می سازد تا وقتی که مشکل به صورت بالقوه قابل کنترل است و قبل از اینکه مشکل شدت یابد و یا اینکه به شخص چیره شود ، از وجود آن آگاه شود ( برای مثال، شناسایی تعارض فرد با سرکارگرش و حل آن قبل از تنبیه یا اخراج) شناسایی مشکل و حل آن قبل از اینکه برهمگان آشکار شود، ویژگی شخص ماهر از لحاظ اجتماعی است باید توجه داشت که حل کردن مشکل زمانی که شدت یافته است کار سختی است، در عوض، تشخیص علائم اولیه شناختی، هیجانی و رفتاری که نشانگر خواسته های برآورده نشده هستند، آنها را در سطح قابل کنترل و زمانیکه به راحتی قابل حل هستند ، شناسایی می کند ، این مداخله زود هنگام ، همچنین ممکن است از ایجاد مشکلات شدید و هیجان زیاد و مخرب جلوگیری نماید( محمدی ،1390ص56) . درغیر این صورت، ممکن است فرد در برابر راه حل مقاومت نشان دهد، حتی اگر مهارت و ضروریات لازم برای کنار آمدن با آن را دارا باشد(خالیچی ، 1390ص34).
مرحله 2- تعریف مشکل
پنج بخش در تعریف وجود دارد : الف) توصیف موقعیتی که مشکل در آن قرار دارد ب) شناسایی خواسته خود فرد ج) شناسایی خواسته دیگران د) ساختن یک عبارت " چگونه " و) ارزیابی عبارت " چگونه "
این کار فرایند دشواری است که زمان و تلاش قابل توجهی را می طلبد. اغلب افراد واجد مشکل مشتاق هستند که به مرحله راه حل برسند و در تعریف مشکل عجله به خرج دهند. بر اساس تجارب، مایه تلاشهایی که در مرحله تعریف مشکل صورت می پذیرند بعدا در فرایند حل مشکل به خوبی پاداش داده می شود. مشکلی که بخوبی تعریف شده باشد، به طور دقیقی خواسته تحقق نیافته را توصیف و مشکل را به صورت هدفمند ارائه خواهد کرد، این کار همچنین مراجعان را از دنبال کردن راه حل های دور از هدف باز می دارد (باباپورخیرالدین ، 1392ص54).
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:29
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنای «متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، با هم خلاف کردن و اختلاف داشتن» معنی شده است (عمید، 1381).
از تعارض تعاریف زیادی بعمل آمده است. چند نمونه از این تعاریف، تعارض را اینگونه تشریح –میکنند: «تعارض رفتاری است که به وسیله برخی از اعضاء سازمان در جهت مخالفت با دیگر اعضاء صورت میگیرد»،
«تعارض فرآیندی است که موقعی بوجود میآید که یک طرف چنین درک کند که طرف مقابل در پی مقابله با اوست یا آنکه میخواهد مانع رسیدن وی به هدف مورد نظرش بشود. » یا «تعارض وقتی شکل میگیرد که فعالیتهای ناسازگار رخ دهند. » (رابینز، 1385).
«تعارض فرآیندی است که در آن نوعی تلاش آگاهانه به وسیله الف انجام میگیرد تا تلاشهای ب را خنثی کند؛ البته از طریق سد کردن راه او، که در نتیجه ب در مسیر نیل به هدف مستأصل میشود؛ یا آن که الف بدان وسیله بر میزان منافع خود میافزاید. » (رابینز، 1380).
«پوتنام و پول[1]، تعارض را تعامل افراد وابسته به هم که درک متفاوتی از اهداف، مقاصد و ارزشها دارند، میداند که هر کدام طرف دیگر را مخالف این اهداف میداند. »، «تامپسون[2]، تعارض را هر رفتاری که از جانب اعضای یک سازمان به منظور مخالفت با سایر اعضاء سر بزند میداند. »، «لوسیر[3]، تعارض را شرایطی میداند که در آن مسائل مورد توجه در طرف ناسازگار و ناهماهنگ به نظر برسد. » (قربانی، 1379).
«لورنز[4]، که به عنوان پیر دانش «رفتار شناسی حیوانات» اشتهار دارد، تعارض را مخصوص انسان نمیداند، او در کتاب «تهاجم»، تعارض را جنگ غریزی حیوان یا انسان علیه همنوعان خود میداند. بنابراین به عقیده او اگر شیری یک بزکوهی را بدرد یا انسانی حیوانی را شکار کند نباید آن را تعارض نامید بلکه موقعی اطلاق تعارض درست است کهشیری شیر دیگری را بکشد. از نظر لورنز، تمام اعضای یک نوع، دارای مرزها و حدودی هستند که همه آن را میشناسند و چنانچه عضوی به زور از این مرزها بگذرد و به مرز دیگری تجاوز کند تعارض بوجود میآید. » (مشبّکی، 1377).
تأثیرات تعارض
اﺷﻤﻴﺖ[5] ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻌﺎرض در ﺳﺎزﻣﺎن، ﻣﻴﻞ ﺑﻪ ﺟﺴﺖوﺟﻮ ﺑﺮای ﻳﺎﻓﺘﻦ روﺷﻬﺎی ﺟﺪﻳﺪ را زﻳﺎد ﻣﻲﻛﻨﺪ و اﻓﺮاد ﺑﺎ روش ﺣﻞ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺸﻜﻼت ﺑﺮای زﻣﺎن ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺣﻞ ﻣﻲﺷﻮد. او ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ در ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻬﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﻌﺎرض وﺟﻮد دارد اﻋﻀﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﻧﻈﺮﻫﺎی ﻓﺮدی ﺧﻮد را ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻮﺷﺸﻬﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺪن ﻋﻼﻗﻪ و ﺑﺮوز ﺧﻼﻗﻴﺘﻬﺎی اﻓﺮاد ﻣﻲﺷﻮد (ﮔﻮردن[6]، 1978).
تعارض در سازمان اجتنابناپذیر و لزوماً برای سازمان غیرضروری نیست، تعارض میتواند خلاقیت را بیشتر و نوآوری و تغییر را ترویج دهد و یا ممکن است باعث اتلاف و تحلیل انرژی و منابع سازمان شود، تعارض پدیدهای است که آثار مثبت و منفی روی عملکرد افراد و سازمانها دارد، استفاده صحیح و موثر از تعارض موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان میگردد و استفاده غیرمؤثر از آن موجب کاهش عملکرد و ایجاد کشمکش و تشنج در سازمان میشود (صیاد زاده، 1389).
استفاده مؤثر از تعارض مستلزم شناخت و درک کامل ماهیت آن و همچنین علل خلقکننده و کسب مهارت در اداره و کنترل آن است. اگر تعارضها سازنده باشند موجب بروز افکار نو و خلاق میشوند و زمینه تغییر و نوآوری و تحول سازنده را در سازمان فراهم میسازند و در نهایت به مدیریت کمک میکنند به اهداف سازمانی خویش نائل آید. برای مدیریت صحیح تعارض بایستی مدیران آن را به عنوان نیروی دائمی بشناسند و با برخورد سازنده و صحیح در جهت پویائی سازمان، آن را مدیریت نمایند. بنابراین توانایی هدایت و کنترل پدیده تعارض در سازمانها از مهمترین مهارتهای مدیران است که مدیران امروز نیازمند آن هستند (صیاد زاده، 1389).
[1] Potnam & Pool
1-Thompson
2-Lussier
3-Lorenz
[5] Shmite
[6] Gordon
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:39
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در تعریف یادگیری میتوان گفت تغییری نسبتاً دائمی در رفتار است که درنتیجهی تمرین حاصلشده است (براهنی و همکاران 1383، 433).
یادگیری چیست؟
روانشناسان رفتارگرا، یادگیری را چنین تعریف میکنند یادگیری یعنی ایجاد تغییران کموبیش دائمی در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر اینکه این تغییرات در اثر تجربه رخداده باشد (هیلگارد 1383، 16). با توجه به تعریف بالا تغییرات موقتی در رفتار مانند هیجانات، خستگی و غیره یادگیری بهحساب نمیآید. از طرفی تأکید بر این است تغییرات حاصل در رفتار در اثر تجربه رخداده باشد. همچنین رفتار بالقوه برای این اطلاق شده است که گاهی رفتار یاد گرفتهشده ممکن است در ظاهر مشهود نباشد مثلاً روشها و فنون تدریس را معلمی یاد گرفته است ولی وقتی این یادگیری محرز خواهد شد که کلاس درسی وجود داشته باشد و وی تدریس نماید آنوقت معلوم خواهد شد که معلم تا چه اندازه میزان روشها و فنون تدریس را یاد گرفته است؟ و آنها را در موقعیتهای آموزشی بکار میبندد (نوروزی و همکاران 1376، 17).
یادگیری تغییری است که براثر تجربه یا آموزش در رفتار موجود زنده پدید میآید در این تعریف مهمترین واژهای که نظر را به خود جلب میکند واژه تغییر است؛ زیرا رفتار فرد درزمانی که چیزی نیاموخته بازمانی که آن چیز را آموخته است تفاوت دارد. واژه مهم دیگر رفتار است؛ زیرا با ابعاد بدنی مانند طول و عرض و قد و وزن بدنی ارتباط ندارد، بلکه بیشتر معلول یادگیری است، نه دگرگونیهای بدنی (پارسا 1392، 23). در کار آموزشوپرورش دو عامل بیش از همه دارای اهمیت است: یکی رشد طبیعی یا رسش و دیگری انگیزش یا ترکیبی از آنها؛ زیرا در پرتو این عوامل است که دگرگونیهایی در شاگردان ایجاد میشود. منظور از رشد طبیعی توانائیها و پیشرفتهای تازهای است که براثر گذشت زمان، یعنی از یک مرحله سنی تا مرحله دیگر در فرد پدید میآید و او را به انجام دادن کارهایی توانا میسازد که پیش از آن از عهده او برنمیآمد؛ اما یادگیری برخلاف رشد طبیعی، چندان با تغییر رفتار موجود زنده ازلحاظ عوامل برونی یا محیطی ارتباط دارد با وراثت و عوامل درونی ارتباط ندارد. درواقع در یادگیری مسائلی مانند بینش، کیفیت رفتار، ادراک، انگیزش یا ترکیب آنها با یکدیگر مطرح است. رشد طبیعی و بدنی شاگردان به معلمان بستگی ندارد؛ زیرا اینان فقط میتوانند رشد روانی شاگردان را به میزان فراوان ای افزایش یا کاهش دهند که خود بیانگر تأثیر معلمان درزمینهٔ مسائل یادگیری و آموزشی است. چون انسان برای یادگیری دارای ویژگیها و استعدادهای خاصی است که جانوران دیگر تا حدودی زیادی از آنها محروماند، به همین جهت انسان را موجودی یادگیرنده و متحول نامیدهاند که شیوه زندگیاش قابل پیشبینی نیست (پارسا 1392، 21).
کاربرد روندهای فراشناختی همانند سؤال پرسیدن، شفافسازی، درک و فهم، نظارت کردن و ارزیابی، دانشآموز را به فرایند یادگیری رهنمون خواهد کرد و به وی بینشی در مورد یادگیری اثربخش خواهد داد. بهعلاوه، این فرایند باعث ایجاد نوعی مالکیت در مورد یادگیری خود در دانشآموز خواهد شد (اسکندری و همکاران 1392، 144). نظریه یادگیری ثرندایک اثرهای عمیق و گستردهای بر روند تدریس و یادگیری گذاشته است که مهمترین آنها عبارتاند از: 1. در امر تدریس باید سعی شود میان موضوع تدریس با یادگیریهای قبلی شاگردان، رابطه منطقی برقرار شود. 2. در امر تدریس باید سعی شود از واقعیتهای شناختهشده و واقعیتهای محسوس کمک گرفته شود. 3. برای یادگیری بهتر، باید به گو نه ای تلاش شود که شاگرد حتیالامکان از اعمالش احساس رضایت کند؛ به همین منظور باید کاری کرد که شاگرد در فرایند یادگیری، از انجام فعالیتهای خود احساس فایده، ارزشمندی و لذت کند. احساس کند که یادگیری موضوع موردنظر، نیازی از نیازهایش را چه در حال و چه در آینده برآورده میکند. 4. یکی از شرایط واقعی یادگیری این است که شاگرد از جنبههای مختلف، رشد و آمادگی کافی داشته باشد و میل و نیاز به یادگیری در او به وجود آمده باشد تا بتواند فعالانه در امر یادگیری شرکت کند. 5. با توجه به قانون تمرین، به معلمان توصیه میشود، در امر تدریس، از مثالهای گوناگون و متفاوت استفاده کنند. هدف از تمرین را برای شاگرد توجیه کنند و رابطه آن را با امر مورد یادگیری مشخص نمایند. درواقع، در فعالیتهای آموزشی تمرین باید مفید، متنوع، معنیدار و هدفدار باشد و حتیالمقدور در شرایط واقعی صورت گیرد و نه در خیال و به شکل ذهنی. 6. قانون اثر، سبب شده است که در جریان آموزش به تشویق و تنبیه و امتیازهای تحصیلی و مانند آن برای پیشرفت تحصیلی و یادگیری شاگردان توجه خاص مبذول شود (شعبانی 1386، 33-32).
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:70
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
چهارچوب این پژوهش از نوع پنداشتی و بر اساس مفاهیمی چون آموزش ، یادگیری ، انگیزه یادگیری و سطوح مختلف آن و چگونگی تامین نیازهای اساسی روانی بر اساس تئوری خود تعیین کنندگی استوار است و در راستای آن مفاهیم فوق در محیط بالینی پرستاری مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
کلمه آموزش از واژه لاتین “educate” که به معنای آموختن است مشتق شده است.ریشه کلمه آموزش به معنای آشکار نمودن توان بالقوه یک فرد است. آموزش رفتارهای فرد را اصلاح مینماید و باعث تغییراتی در رفتار فرد میگردد که برای وی سودمند است.میتوان گفت آموزش یک فرایند اجتماعی است که اهمیت آن دراصلاح رفتار است(29) و طیف وسیعی از فعالیتها را در برمیگیرد(30).
همچنین آموزش به فعالیتهای حرفه ای معلم گفته میشود و به عنوان فراهم آوردن فرصتهایی برای اینکه دانشجویان یاد بگیرند، تعریف شده است.پس بنا به تعریف آموزش به فعالیتهایی گفته میشود که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی آموزگار طراحی میشود و بین آموزگار و یادگیرنده بصورت کنش متقابل جریان می یابد و نقش معلم صرفا فراهم آوردن شرایط و امکاناتی است که یادگیری را آسان میسازد(33). از این رو آموزش مجموعه فعالیتهایی است که در خدمت پرورش و کارآموزی قرار دارند(5).
هایگرن[1] معتقد است که آموزش فرایندی مرکب است که تعبیر متفاوتی از دیدگاه های مختلف دارد. فیلسوفان عامل اصلی آموزش را مد نظر قرار میدهند و روانشناسان به فرد یادگیرنده و فرایند یادگیری مینگرند و جامعه شناسان به سیستم اجتماعی که در تعامل با گروه و فراگیرنده است، میپردازند( 27 ).
نظامهای آموزشی و فعالیتهای حاکم بر آن با توجه به پیشرفت جوامع، همواره دستخوش تغییر و تحول است که این امر خود معلول تحولات اجتماعی و علوم مختلف آن میباشد. سرعت تحول نظامهای آموزشی به حدّی است که گاهی موجب تغییر کل ساختار آموزشی جامعه میگردد(14). از این رو در دنیای امروز هیچکس از آموزش و یادگیری2 بی نیاز نیست و یادگیری بخشی از زندگی انسانها محسوب میگردد. شاید به جرأت بتوان گفت که مهمترین اصل زندگی انسانها یادگیری است؛ زیرا انسان از بدو تولد تا انتها با فرایندهای مختلف یادگیری روبهرو میباشد(31).
مفهوم یادگیریرا میتوان به صورتهای مختلف تعریف کرد : کسب دانش و اطلاعات، عادتهای مختلف، مهارتهای متنوع و راه های گوناگون حل کردن مسائل مختلف.به گفته هرکنهان و السون[2] یادگیری یکی از مهم ترین موضوعات در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است(5).
رفتارگرایان یادگیری را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری و پیروان مکاتب شناختی، آن را کسب بینشهای جدید و یا تغییر در بینشهای گذشته عنوان میکنند(31).
شاید یکی از جامعترین تعاریف یادگیری از دیدگاه مارکس و هلیوس[3] باشد. در این تعریف آمده است یادگیری یعنی ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر آنکه این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ دهد(5). در جریان هر یادگیری دو شرط اساسی یعنی فراگیر و فراده وجود دارند. البته بدیهی است که فراده یا معلم هرگز چیزی رایاد نمیدهد بلکه شرایط را فراهم میسازد تا فراگیر یاد بگیرد(14). درتوضیح این تعریفلازم است اصطلاحات تغییرنسبتا پایدار،توانایی بالقوه وتجربهشرح داده شود. منظورازتغییرنسبتا ((پایدار))، تغییری است که دوام دارد.هدف از(( توانایی بالقوه))، عبارت است ازتوانایی که فردوجوددارد، اماهنوز ظاهرنشده است. مثلا عده ای ازما این توانایی را داریم که خلبانماهری شویم اما درحال حاضر نمی توانیم خلبانی کنیم. دراین مورد گفته می شودکهتوانایی مابرای هدایت یک هواپیما بالقوه است و هنوز به فعل در نیامده است.هدفازکاربرد کلمه ((تجربه)) این است که تغییراتی را می توان به عنوان یادگیری به حسابآورد که محصول تمرین باشد نه تغییراتی که دراثر رشد وبلوغ، مثل رشد قد و وزن بهوجود می آید(5 ).
1-Hygern
2-learning
3-Hergenhahn and Elson
Hellois-Marquize and1
مبانی نظری و پیشینه ویژگی های شخصیتی
76 صفحه
همراه با منابع
2-1 - مقدمه................................................................................................ 13
2-2- معنا و مفهوم شخصیت .............................................................................. 14
2-3- تعاریف شخصیت ........................................................................................... 16
2-4- تاریخچه ارزیابی شخصیت............................................................................... 18
2-4-1- طالع بینی ، کف بینی و جمجمه شناسی................................................................... 19
2- 5 - عوامل موثر در شکل گیری شخصیت ................................................................. 24
2-5-1 - عوامل فردی.......................................................................................... 24
2-5-2 - عوامل محیطی........................................................................................... 25
2-6 – نظریه زیگموندفروید.................................................................................... 28
2-7 - ساختار شخصیت..............................................................................................29
2-8 - ساختار شخصیت انسان از نظر فروید...................................................................29
2-8-1- نهاد..........................................................................................................29
2-8-2 - من یا خود................................................................................................ 30
2-8-3- من برتر یا فراخود .....................................................................................30
2-9 - نظریه ویژگی های شخصیتی از نظر فروید......................................................... 31
2-10 - مراحل رشد روانی - جنسی از نظر فروید................................................................ 31
2-10-1 - مرحله دهانی....................................................................................... 31
2-10-2 - مرحله مقعدی............................................................................................. 32
2-10-3 - مرحله آلتی ...............................................................................................32
2-10-4 - مرحله نهفتگی......................................................................................... 33
2-10-5- مرحله تناسلی ......................................................................................... 33
2-11- نظریه ی تحلیلی یونگ ................................................................................. 33
2-12- ساختار شخصیت از نظریه یونگ......................................................................... 34
2-12-1- من یا خود............................................................................................. 34
2-12-2- ناهشیار فردی.............................................................................................. 34
2-12-3- نا هشیار جمعی............................................................................................ 34
2-12-4- صورت های ازلی یا کهن الگو.......................................................................34
2-12-4-1- پرسونا یا نقاب.......................................................................................35
2-12-4-2- سایه......................................................................................... 36
2-12-4-3- آنیما و آینموس...................................................................................... 36
2-12-4-4- خود...................................................................................................36
2-13- سنخ های شخصیت در نظریه یونگ...................................................................37
2-13-1- برونگرای متفکر........................................................................................ 37
2-13-2- برونگرای احساسی...................................................................................... 38
2-13-3- برونگرای حسی............................................................................................38
2-13-4- برونگرای شهودی.................................................................................... 38
2-13-5- درونگرای متفکر.......................................................................................38
2-13-6- درونگرای احساسی........................................................................................38
2-13-7- درونگرای حسی..............................................................................................38
2-13-8- درونگرای شهودی.........................................................................................39
2-14- دیدگاه آیزنگ در زمینه شخصیت........................................................................40
2-15- روش تحقیق آیزنگ در زمینه شخصیت...................................................................40
2-16- دیدگاه آدلر در مورد شخصیت.............................................................................43
2-17- نظریه آلفود آدلر.................................................................................................44
2-18- اصول عمده نظریه آدلر......................................................................................44
2-19- نظر آدلر در مورد شکل گیری شخصیت.............................................................. 45
2-20- تیپ های شخصیتی در مورد آلپورت........................................................................46
2-20-1- صفات اعظم...........................................................................................47
2-20-2- صفات مرکزی.....................................................................................47
2-20-3- صفات ثانوی........................................................................................47
2-21- رویکرد آلپورت به شخصیت........................................................................47
2-22- ساختار شخصیت از نظر آلپورت.......................................................................48
2-23- ویژگی های شخصیتی در نظریه گوردون آلپورت.....................................................49
2-23-1- ویژگی های اصلی........................................................................................49
2-23-2- ویژگی های مرکزی................................................................................ 49
2-23-3- ویژگی های ثانوی..........................................................................................50
2-24- پخته شدن شخصیت از نظر آلپورت................................................................50
2-25- تیپ های شخصیتی.........................................................................................51
2-25-1- طبقه بندی کرچمر.................................................................................52
2-25-1-1- طبقه پیک نیک.....................................................................................52
2-25-1-2- طبقه لپتوزوم............................................................................... 52
2-25-1-3- طبقه سنخ پهلوانی.................................................................................53
2-25-2- طبقه بندی شلدن...................................................................................53
2-25-2-1- اندومورفی.............................................................................................54
2-25-2-2- موزومورفی........................................................................................54
2-25-2-3- اکتومورفی..............................................................................................54
2-26- پیشرفت تحصیلی........................................................................................... 55
2-27- عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان..........................................................55
22-28- تجربه معلمان............................................................................................. 61
2-29- مهارت معلم............................................................................................. 61
2-30- نگرش معلم........................................................................................... 61
2-31- اهمیت و ضرورت دوره ی ابتدایی..........................................................................62
2-32- ویژگی دانش آموزان دوره ی ابتدایی.................................................................63
2-33- ویژگی های معلم در دوره ابتدایی.................................................................... 67
2-33-1- ویژگی های شخصی معلم..........................................................................68
2-33-2- ویژگی های حرفه ای و فنی معلم..................................................................69
2-33-3- مهارت در برقراری روابط و مناسبات شخصی.....................................................70
2-33- پیشینه های تحقیق........................................................................ 72
2-34- خلاصه مطالعات انجام گرفته در فصل 2............................................................78