لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 32
فهرست و توضیحات:
کلیات طرح تفصیلی 1
مقدمه 1
ویژگیهای نواحی و واحدها شهری در طرح تفصیلی 2
چکیده مطالعات جغرافیایی و اقلیمی 3
درجه حرارت: 3
بارندگی 3
باد 6
کنترل باد یا جریان هوا 6
تابش آفتاب و تاثیر آن بر ساختمان و محیط اطراف 8
انرژی خورشیدی جذب شده در دیوارها 8
جلوگیری از تابش نور مزاحم به وسیله کاشت درخت: 9
سطوح افقی 9
نور شمالی 9
نور جنوبی 10
کاربرد گیاهان در معماری 10
کاربرد گیاهان برای کنترل شرایط اقلیمی 10
گیاهان در معماری 11
کاهش صدا 11
ضخامت پنجرهها در 4 طرف ساختمان 11
عوامل محیطی وارد به ساختمان 11
جنس سقف خانه 11
خاک 11
انواع خاکهای منطقه گرگان: 12
توصیف ویلای یک خانواده 5 نفره 13
توصیف درباره اعضای خانواده 13
فضاهای مورد نیاز برای اعضای خانواده 13
توصیف فضای ویلا 14
توضیح مختصر دربارهی عرصه های خانه 18
1- عرصهی زندگی خانوادگی 18
2- فضای نشیمن 19
3- مبلمان 19
4- آشپزخانه 21
5- غذا خوری خانوادگی 22
6- فضای زندگی خصوصی و فردی 23
7- محل استقرار 23
8- ابعاد اتاقهای خواب 24
9- اتاق مطالعه و کار 25
10- عرصه پذیرایی و مراسم 25
11- ورودی 26
12- فضای پذیرایی 26
13- عرصه غذاخوری 27
14- فضای پارکینگ 29
15- فضای رختشویی 30
16- عرصهی فضاهای باز و حیاط خصوصی 30
17- ایوان 31
18- فضای باز عمومی 31
کلیات طرح تفصیلی
مقدمه
در طرح جامع شهر گرگان، این شهر به سه ناحیه، 24 واحد شهری و به همین مساحت به اجزاء کوچکتری تقسیم گردید. در طرح تفصیلی با رعایت کلیات این تقسیمبندی، با توجه به وضع شهر و تغییرات ناشی از چند سال اخیر این نواحی و زیرنواحی از نظر جمعیتی و مساحت کاربریهای لازم مورد محاسبه و طراحی مجدد قرار گرفته است. مساله مهمی که مدنظر بوده، استفاده از اراضی بایر داخل شهری، عدم تخریب در اثر ایجاد یا تعویض معابر، حداکثر استفاده از معابر و کاربریهای موجود (غیرمسکونی) است. تفاوت در تراکمها و کابریها و وجود شبکههای زیربنایی موجود، تفاوتهایی در مساحت واحدهای شهری گردیده است. این امر تا آنجا که به توزیع خدمات در حد قابل قبول و دسترسی شهروندان به این خدمات صدمه چندانی وارد نساخته باشد، در طرح پیشبینی شده است.
ویژگیهای نواحی و واحدها شهری در طرح تفصیلی
همانطوری که قبلاً اشاره شد، در طرح تفصیلی گرگان سعی بر آن بوده که شبکه معابر در وضع موجود کمتر دچار تغییرات گردد و هرچه ممکن است تخریب کمتری در بافت مسکونی به وجود آید. برای بررسی دقیقتر این تغییرات، نواحی سهگانه و واحدهای شهری که تعداد آن 24 واحد است، مورد طراحی و بررسی تفصیلی قرار گرفته است. ناحیه 1 در غرب شهر و شامل 7 واحد شهری است. ناحیه شرقی شامل 9 واحد شهری است و بخش جنوبی که به صورت دنبالهای از شهر است، دارای 8 واحد میباشد.
در طرح تفصیلی نواحی سهگانه هر کدام به واحدهای شهری که تقسیمات کوچکتری است و حدود14000 نفر جمعیت را پوشش میدهد، تقسیم شدهاند. ناحیه 1 به 7 واحد شهری، ناحیه 2 به 9 و ناحیه 3 به 8 واحد شهری تقسیم گردیده و تراکم خالص 270نفر در هکتار درنظر گرفته شده است. این نواحی دارای مراکز ناحیهای خاص به خود بوده و واحدهای شهری نیز دارای مراکز شهری رده پایینتر میباشند.
چکیده مطالعات جغرافیایی و اقلیمی
شهر گرگان با مساحت 2600 هکتار، درارتفاع متوسط 155 متر از سطح دریا و در 54 درجه طول شرقی و 36 درجه عرض شمالی و در دامنه شمالی البرز واقع شده است.
شهر گرگان دارای یک ایستگاه هواشناسی سینوپتیک میباشد. مطابق آمار 12 سال متوالی این ایستگاه، خصوصیات اقلیمی این شهر به شرح زیر است:
درجه حرارت:
متوسط حداکثر 1/33 درجه سانتیگرادمتوسط حداقل 1/4 درجه سانتیگرادمتوسط روزانه 9/17 درجه سانتیگرادحداکثر مطلق 44 درجه سانتیگرادحداقل مطلق 2/9- درجه سانتیگرادکل بارش سالانه 725 میلیمتر است که در تمام فصول اتفاق میافتد.تعداد روزهای بارانی، 105 روز در سالباد
چهار نوع باد در منطقه تشخیص داده شده است. باد غالب که در واقع باد مطلوب شهر هم است و به نام باد سیاه خوانده میشود. جهت وزش این باد نیز از انواع بادهای منطقه به شمار میآید. دو نوع باد دیگر با نامهای سرد و خشک هستند که اولی از طرف شمال و شمال شرقی و از استپهای روسیه میوزد و دومی از جانب شرق.
کنترل باد یا جریان هوا
جریانهای باد تاثیر مستقیم بر میزان تحمل درجه حرارت و رطوبت محیط زیست انسان دارد. نسیمی ملایم در روزهای گرم و مرطوب تابستانی لذتبخش است، ولی بادهای شدید و دائمی محیط نامطلوب ایجاد میکند. قرنهاست که از گیاهان برای کاستن شدت (بادشکن) باد استفاده میشود. میزان کاهش و تغییر جهت باد، بستگی به ارتفاع و تراکم و فرم و پهنای گیاهان کشت شده دارد، ولی ارتفاع گیاه مهمترین عامل تعیین کننده میزان حفاظت است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
فرمت فایل : power point (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلاید : 69 اسلاید
تعریف :
برنامهریزی فرآیند تفکری است که هدف آن (به طور عمده) بهبود رفاه جامعه است.
ویژگیهای یک حرکت برنامهریزی :
هدفمند
قانونمند
نظاممند
نهادمند
توانمند
ارزشمند
کمالگرایی
خوب اندیشیدن
خوب ساختن
خوب زیستن
خوب پرستیدن
در معماری ایرانی، با وجود خصایلی چون تناسب و زیبایی سر درها وگنبدها و ایوانها خصلتی که بیشتر شایستهٔ بررسی است گوهر معماری ایرانی و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درونگرایی و گرایش معماران ایرانی به سوی حیاطها، پادیاوها، گودال باغچهها، هشتیها و کلاه فرنگیها که شبستانها را گرداگرد خود گرفته است، از دیرباز جزء منطق ایرانی بوده است.
پیش از این که تخت جمشید ساخته شود، صدها ایوان و شبستان با ستونهای چوبی و سنگی در سراسر جهان متمدن آن روز ساخته شده بود، ولی نخستین بار در تخت جمشید میبینیم که ستونها تا آخرین حد ممکن از هم فاصله گرفتهاند با این که در بعضی از معابد کهن خارج از ایران (مثلاً مصر) فاصلهٔ دو ستون چیزی نظیر قطر آنها بلکه اندکی کمتر است.
معمار ایرانی توانست وسیعترین دهانهها را با کست افزود پیمونها به وجود بیاورد و آرایشهای گوناگون و سرگرمکننده خلق کند؛ به گونهای که ساختمان دو اشکوب به اندازهای از هم دور شده که گویی اشکوب زیری بعدها بر آن افزوده شده است.
از امتیازات معماری ایرانی این است که هرگز از مکان هندسی همگن برای پوشش استفاده نشده و از اصطلاحات و نام چفدها(قوس) و طاقها و گنبدها در زبان فارسی پیداست که بیشتر به شکل بیضی و تخم مرغ و بات (بیز) توجه داشتهاند.[۱]
ضرورت پیمون در معماری ایرانی[ویرایش]
پیمون نه تنها در نقشه و اندازهٔ پایهها و ستونها در عرض و طول اتاقها و راهروها اثر دارد، بلکه حالت در و پنجره و نسبت بین آنها را نیز معین میکند و پس از همه در پوشش درگاهها، ایوانها، طاقها و گنبد خانهها تأثیر دارد. این تأثیر آن جا آشکار میگردد که معمار ایرانی میتواند با تضمین کافی با کاربرد پیمون کست افزود، طرح و محاسبه و اجرای آن را در آن واحد انجام دهد؛ بدون این که نا استواری به وجود بیاید.[۱]
سبکشناسی معماری ایران
پیش از اسلام
شیوه پارسیتا سده چهارم پیش از میلاد، شامل:شیوه پیش پارسیتا سده هشتم پیش از میلاد، مثال چغازنبیلشیوه مادیسده هشتم تا ششم پیش از میلادهخامنشیانسده ششم تا سده چهارم پیش از میلاد، که ظهور آن در شهرهای دیدنی که برای مدیریت و سکونت استفاده شد (همانند تخت جمشید، شوش، اکباتان)، (معبدهایی که برای عبادت و همایشهای اجتماعی ساخته شدهاند (همانند معابد زرتشتی)، و آرامگاههایی که برای احترام به پادشاهان منقرض شده استفاده شده است (همانند آرامگاه کوروش کبیر)شیوه پارتیسده چهارم پیش از میلاد تا صدر اسلام، که شامل طرحهای زیر میشود:دوره سلوکیانشامل معبد آناهیتا، ستونهای خورههاشکانیانارگ کهن نساساسانیانمثال: قلعه دختر، طاق کسری، بیشاپور، کاخ سروستانپس از اسلام[ویرایش]
شیوه خراسانی(صفاریان، طاهریان، غزنویان و...) از ابتدای قرن چهارم هجری شمسی تا پایان قرن چهارم؛ مثال:مسجد جامع نائین، مسجد جامع اصفهانشیوه رازیقرن پنجم تا اول قرن هفتم (قرن یازده میلادی تا حمله مغول) که شامل روشها و ابزارهای دورههای زیر میشود:سامانیان: مثال: آرامگاه اسماعیل سامانیغزنویانمثال: برج گنبد قابوسسلجوقیانبرجهای خرقانخوارزمشاهیانشیوه آذری(ایلخانیان و تیموریان) از اول قرن هفتم تا اول قرن دهم، مثالها: سلطانیه، ارگ تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد گوهرشاد، مسجد بیبی خانم در سمرقند، مقبره عبدالصمد اصفهانی، گور امیر، مسجد جامع یزد، منارجنبانشیوه اصفهانی(صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه) از اول قرن دهم تا اواسط دوره قاجاریه؛ مثالچهل ستون، عالی قاپو، مسجد آقابزرگ، کاشان، مسجد شاه، مسجد شیخ لطفالله،معماری معاصر(پهلوی، بعد از انقلاب ۱۳۵۷) از اواسط دوره قاجاریه تا کنوناز شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی میباشد. غربیها برای شیوههای اسلامی نامهایی را به کار میبرند مانند شیوههای اموی و عباسی.
سی و سه پل
مسجد نصیرالملک
پل معلق آمل
پرهیز از بیهودگی
اگر در کشورهای دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری (نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه (آذین) بشمار میآمده، در کشور ایران هرگز اینگونه نبودهاست. گره سازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران، آمود و اندود، بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه (سقف) پنام (عایق) ی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پرپیمانه است و نمیتواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی میتوان آنرا کوتاهتر و باندام و مردموار کرد. اگر ارسی و روزن با چوب یا گچ و شیشههای خرد و رنگین گره سازی میشود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه (معماری ایرانی) تا پاکار با کاشی پوشیده میشود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید واژه زیبا را به معنای زیبنده بودن و تناسب داشتن که ریشه در معنای هستیانه هنر دارد گرفت و نه قشنگی و جمال کور و برخاسته از احساسات شرطی شده.[۲]
اصول پویا در معماری گذشته ایران
معماری ایران'معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد، دست کم از ۵۰۰۰ق. م معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهندهٔ فضای زیست انسان است. مقصود ادراک گذشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته، یعنی فضاست، چیزی که دیگر زمان نمیشناسد و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است.
گرایش اجتماعی و معماری
عامل اصلی وحدت و هماهنگی معماری گذشته ایران در گرایش و اعتقادهای مذهبی نهفتهاست. گرایشهای مذهبی که محور اصلی آن احدیت و وحدانیت است.
فرهنگ اصول حاکم و پویا
فرهنگ در برهان قاطع به معنی علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمدهاست. هیچ هنرمند مسلمانی از میراث پیشینیان بی بهره نماندهاست. سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان.[۳]
اصل نظم و وحدت
نظم جهان هستی الهام بخش معماران ایران زمین بوده و معماری اصیل سعی داشته به فضای زیست انسان نظم دهد.[۴] معماری ایران تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت است و با اتخاذ اجزاء بر اساس نظم صورت میگیرد.[۵]
اصول ورودیها
فضای ورودی به عنوان یک عنصر کل نسبت به سایر فضاهای معماری گذشته ایران از اصول و ویژگیهای خاصی برخوردار است. کارکرد و نقش اصلی در ورودی هر فضای محصور، تأمین یک ارتباط قابل کنترل میان درون و بیرون آن فضاست و لذا متناسب با خصوصیات کارکردی و کالبدی آن طراحی ساخته شود. گاهی سر در و فضای ورودی برخی از بناهای بزرگ عمومی نقش نشانه و نماد شهری را پیدا میکرد. (سر در ورودی مسجد جامع یزد)[۶]
حیاط (فضای باز)
حیاط، فضایی مرکزی با انتظام هندسی، درون نگر مرتبط با فضاهای اطراف، محور سازماندهی، سرگشوده، بر گرفته از باغ که تعاملی تنگاتنگ با اقلیم دارد.[۷]جایگاه حیاط مرکزی همواره تجسم بخش اصول نظم فضایی و وحدت آفرین است.[۸]
نیارش و هندسه
در این معماری پیمون با عنایت به جانگداز و فضاهای مقصود، وسیله تنظیم ابعاد و اندازه هاست و هندسه راهنمای معماری در تأمین تناسب و هماهنگی اصولی.[۹] در تمام مراحل مربوط به تکوین یک اثر معماری، رابطه. همیاری تنگاتنگ نیارش، هندسه، پیمون وگز نقش اساسی دارد. هندسه و نیارش با استفاده از پیمون و عنایت به نیاز، عامل تعیین و کنترل ابعاد و اندازهها و راهنمای دستیابی به نتیجهای مطلوب است.[۹]
اصل گنبد سازی
گنبد نه تنها رسالت پوشاندن ابعاد بزرگی از فض را از نظر ایستایی دارد بلکه یکی از مهمترین نمادهای معماری ایرانی به شمار میرود. از مهمترین خصوصیات گنبد در ایران اینکه «گنبدهای ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته میشد.»[۱۰]
اصل طبیعت
هماهنگی با طبیعت و استفاده از انرژی پایدار آن همانند نور و باد... و عناصر اصلی آن مثل آب و خاک و گیاه... به نحو شایسته در معماری گذشته به خدمت فضای زیست گرفته شدهاست. معماری ایران پاسخ معمارانه به طبیعت و اقلیم دادهاست. در همه دورهها آسایش فضا مطرح بودهاست.[۱۱]
واژگان
آسمانه: سقفآشکوب: طبقه. به سقف هم گفته میشود. آشکُب و آشکو هم خوانده میشودآمود: آنچه به تن سازه و نه جان سازه افزوده میشود. کارکرد آن در نمای سازه استآوان : ایوانآوگون: خمیدگی درونسوی پای تاق یا گنبد. این سبک را در چَفد سروک میتوان دیدتاق آهنگ: گونهای تاق که به شکل گهواره بر روی دو دیوار موازی ساخته میشود. نام دیگر آن تاق گهواره استاَزج یا اَزغ: عربی شده واژه سَغ. آشکوب (سقف) خمیده در برابر آشکوب تخت.اُستوان: ستون با مقطع گرداِسپر: تکیهگاهی ست که در تاقهای به روش آجرچینی ضربی برای لنگر رج اول به کار میرود. نیز به هر دیوار غیرباربر گفته میشود. نگ تیغهاَفزیر: استخوان بندیبنا یا اسکلت ساختماناوزیر: همان افزیر استایوارگاه: بخشی از تاق در زاویه °۶۷٫۵ درجه که نقطه اوج فشارهای درونسو است و در اثر آن فشارها چَفدهای ناپیمون به درون میچاکند.بام: بالاترین بخش بیرونی سازه. سطح زیرین بام آشکوب یا سقف استبَروار: راهروهای دو سوی یک دهانه بزرگ مانند راهروهای دوسوی یک شبستان یا ایوان یا شاهنشینبَستو: تاق یا گنبدی مازهدار که خیز چَفد آن بسیار زیاد باشد. به آن چفد مازهدار تیز هم میگویند (بیضی ایستاده تیز)بیز: تاق یا گنبدی مازهای که خیز چَفد آن کمتر از بَستو ولی همچنان زیاد است. به آن «هلوچین تند» هم میگویندبَهر: یکای اندازهگیریطول برابر با ۳٫۳ سانتیمتر است. هر دو بَهر یک گِرِه میشودبِشکَم: پیشآمدگی در نمای ساختمان مانند بالکن و ایوان. بَشکَم نیز گفته میشودبُلُندین: نعل درگاهکه در زیر آن قرار میگیرد. سَفت نیز گفته میشود. بُلُند= واداشتهبَندروغ: تختههای آب بند که جلوی آب را سد میکنندپیلپا: ستونی که بار آسمانه یا سقف روی آن است.پاراسته: پستترین بخش تاق یا گنبد که از روی دیوار -پاکار- تا نقطهای از تاق را که هنوز چفد (قوس) آغاز نشده دربرمیگیردپَرگِره: سبکی در اجرای پوشش بیرونی گنبد به شکل طوقه چینی که در بالاترین بخش بیرونی گنبد انجام میشودپَرگَر: همان پَرگرهپالگانه: در مشبک کوچکی که از آن برای پاییدن بیرون مانند پنجره بهره میبرند. تفاوتش با پنجره در این است که آهنین است و پنجره چوبی. بالکانه نیز خوانده میشودپَنام: عایق در سازه مانند جِرز یا کُناله و هر ساخت دیگری که سازه را هرچه بهتر در برابر تغییر دما نگه دارد.پالانه: تاقی که به روش چند لایه اجرا شده است. لایههایی سبک و تیغهای که روی هم مینشینند. تاق جهازه هم خوانده میشودپاتوپا: روشی در آجرچینی تاق یا دیوار، نیز نام یک جور چَفد استپادیاب: نگ پادیاوپادیاو: گودالی که برای باغچه کنده میشده و از خاک آن برای ساختمایه(مصالح) سازه بهره برده میشده است. گاه از این گودال برای ساخت وضوخانه و حوضخانه بهره برده میشده است.پانیذ: نوعی تاق با چفدبسیار کم خیز و خفته که در دهانه هایی که جرز دیوار های پاکار ستبری بیشتری داشته مانند اشکوب های کم پهنا و همچنین تاق هایی که بار به نسبت کمتری را متحمل میشدند ساخته میشده استپَروَر کردن: اصطلاحی برای جای گرفتن آجر در تاق ضربیپَردی: چوبهای باریک و کوتاهی که روی دو تیر اصلی سقف های نهاده میشوند تا رویشان را بوریا انداخته و سپس از خاک و گل پر کنندپرواز: همان پَردیپادیر: نگ پالارپالار: ستون بزرگ و اصلی سازه که بیشترین بار بر روی آن استتاژ: نوعی تاق که چهار بخشی استتیغه: دیواری بسیار نازک که ناباربر است و برای جدا کردن فضاها ساخته میشود. معمولا با باریک ترین بخش آجر یا خشت (قسمت نَر) برای ساخت آن بهره گرفته میشودتوفال: تخته بسیار نازک و سبک که به زیر سقف کوبند و سپس روی آن را گل یا گچ میاندایند. کاری که اکنون با راویس انجام میشودتاوه: نوعی تاق با چفد بسیار کم خیزتیرگُم: نوعی سقف تخت تیردار که تیرهای آنرا با روشی از نگاه پنهان میکنند. این تاق استواری کمتری داردجهازه: در «جهازه چاغ کردن» پوشش چند لایه آجری بر روی تاق را گویند که به روش چپیله ای آجرچینی میشود و چون بسیار نازک و کم خیز است برای همین روی چهارچوب های چوبی بنا میشود. از آنجا که در روش چپیله ای آسمانه نازک میشود ازینرو این تاق ها را به روش لاپوش که چند لایه آجر روی هم هم است میسازند. این تاق پالانه هم خوانده میشودجِناغی: تاقی که چفد آن تیزه دار باشد. نام دیگری برای تاق های تیزه دار در برابر تاق های مازه دارچارسوق: بخشی از بازار که دو راسته همدیگر را بریده و چهار راهی را پدید آورندچَپری: نعل درگاهی که به شکل سه گوش باشدچَمانه: گونه ای چَفد جناغی یا تیزهدار است که دارای خیز بلندی ست و توان باربری بالایی دارد.چَفد: در معماری ایرانی به هر نوع خمیدگی و قوس در سازه گفته میشود.چَپیله: نوعی روش آجرچینی در اجرای تاق است. بافتی که از این روش به دست میآید معمولا نازکترین است. ازینرو تاق های با این روش آجرچینی همانند تاق پالانه یا جهازه ناباربر بوده و کارکردهای آمودی و یا بر روی چارچوب های چوبی داشته اند.چَمله: نوعی چفد در تاق که کارایی باربری نداشته و بیشتر در نعل درگاه ها از آنها بهره گرفته میشود. این چفد بسیار نزدیک به نیم دایره است.خاگی: پوشش بیضوی شکل تاق یا گنبد. تاق ها معمولا بیضی هستند خواه به صورت شلجمییا بیضی ایستاده و یا به صورت معروف به بیضوی که بیضی خوابیده است و یا حالتی نزدیک به دایره. از آنجا که ساختار دایره کمترین نیارش و پایداری را در سازه داشته در گذشته هیچ تاقی به صورت دایره کامل ساخته نمیشده است.خاگار: ابزاری برای کشیدن بیضی. این ابزار در معماری ایرانی بیشتر نخ چنبر و دو میخ بوده است. در معماری کاربرد خاگار بویژه در رسم چفد ها برای تاق ها و گنبد ها فراوان بوده است. در پیمونبه دلایل آزمون و خطایی طولانی یا دلایل شهودی در طول تاریخ معماران به این نتیجه رسیده بودند که بیضی ساختار پایدار تری را در رسم چفد برای تاق و گنبد ایجاد میکند. برای همین خاگار کاربرد به مراتب بیشتری از پرگار داشته است.خَرپشته: پوشش های شیب دار که امروز شیروانی گفته میشوند. به برجستگی بخشی از بام نیز گفته میشودخیمه پوش: نوعی پوشش تاق است که چارسویه است.خوانچه پوش: نوعی تاق آمودی است که در میان تویزه های باربر ایجاد میشود که در سبک کردن ساز
سیر تاریخی سکونت بشر بر روی کره زمین:
..............
در معماری ایرانی، با وجود خصایلی چون تناسب و زیبایی سر درها وگنبدها و ایوانها خصلتی که بیشتر شایستهٔ بررسی است گوهر معماری ایرانی و منطق ریاضی و عرفانی آن است. درونگرایی و گرایش معماران ایرانی به سوی حیاطها، پادیاوها، گودال باغچهها، هشتیها و کلاه فرنگیها که شبستانها را گرداگرد خود گرفته است، از دیرباز جزء منطق ایرانی بوده است.
پیش از این که تخت جمشید ساخته شود، صدها ایوان و شبستان با ستونهای چوبی و سنگی در سراسر جهان متمدن آن روز ساخته شده بود، ولی نخستین بار در تخت جمشید میبینیم که ستونها تا آخرین حد ممکن از هم فاصله گرفتهاند با این که در بعضی از معابد کهن خارج از ایران (مثلاً مصر) فاصلهٔ دو ستون چیزی نظیر قطر آنها بلکه اندکی کمتر است.
معمار ایرانی توانست وسیعترین دهانهها را با کست افزود پیمونها به وجود بیاورد و آرایشهای گوناگون و سرگرمکننده خلق کند؛ به گونهای که ساختمان دو اشکوب به اندازهای از هم دور شده که گویی اشکوب زیری بعدها بر آن افزوده شده است.
از امتیازات معماری ایرانی این است که هرگز از مکان هندسی همگن برای پوشش استفاده نشده و از اصطلاحات و نام چفدها(قوس) و طاقها و گنبدها در زبان فارسی پیداست که بیشتر به شکل بیضی و تخم مرغ و بات (بیز) توجه داشتهاند.[۱]
ضرورت پیمون در معماری ایرانی[ویرایش]
پیمون نه تنها در نقشه و اندازهٔ پایهها و ستونها در عرض و طول اتاقها و راهروها اثر دارد، بلکه حالت در و پنجره و نسبت بین آنها را نیز معین میکند و پس از همه در پوشش درگاهها، ایوانها، طاقها و گنبد خانهها تأثیر دارد. این تأثیر آن جا آشکار میگردد که معمار ایرانی میتواند با تضمین کافی با کاربرد پیمون کست افزود، طرح و محاسبه و اجرای آن را در آن واحد انجام دهد؛ بدون این که نا استواری به وجود بیاید.[۱]
سبکشناسی معماری ایران
پیش از اسلام
شیوه پارسیتا سده چهارم پیش از میلاد، شامل:شیوه پیش پارسیتا سده هشتم پیش از میلاد، مثال چغازنبیلشیوه مادیسده هشتم تا ششم پیش از میلادهخامنشیانسده ششم تا سده چهارم پیش از میلاد، که ظهور آن در شهرهای دیدنی که برای مدیریت و سکونت استفاده شد (همانند تخت جمشید، شوش، اکباتان)، (معبدهایی که برای عبادت و همایشهای اجتماعی ساخته شدهاند (همانند معابد زرتشتی)، و آرامگاههایی که برای احترام به پادشاهان منقرض شده استفاده شده است (همانند آرامگاه کوروش کبیر)شیوه پارتیسده چهارم پیش از میلاد تا صدر اسلام، که شامل طرحهای زیر میشود:دوره سلوکیانشامل معبد آناهیتا، ستونهای خورههاشکانیانارگ کهن نساساسانیانمثال: قلعه دختر، طاق کسری، بیشاپور، کاخ سروستانپس از اسلام[ویرایش]
شیوه خراسانی(صفاریان، طاهریان، غزنویان و...) از ابتدای قرن چهارم هجری شمسی تا پایان قرن چهارم؛ مثال:مسجد جامع نائین، مسجد جامع اصفهانشیوه رازیقرن پنجم تا اول قرن هفتم (قرن یازده میلادی تا حمله مغول) که شامل روشها و ابزارهای دورههای زیر میشود:سامانیان: مثال: آرامگاه اسماعیل سامانیغزنویانمثال: برج گنبد قابوسسلجوقیانبرجهای خرقانخوارزمشاهیانشیوه آذری(ایلخانیان و تیموریان) از اول قرن هفتم تا اول قرن دهم، مثالها: سلطانیه، ارگ تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد گوهرشاد، مسجد بیبی خانم در سمرقند، مقبره عبدالصمد اصفهانی، گور امیر، مسجد جامع یزد، منارجنبانشیوه اصفهانی(صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه) از اول قرن دهم تا اواسط دوره قاجاریه؛ مثالچهل ستون، عالی قاپو، مسجد آقابزرگ، کاشان، مسجد شاه، مسجد شیخ لطفالله،معماری معاصر(پهلوی، بعد از انقلاب ۱۳۵۷) از اواسط دوره قاجاریه تا کنوناز شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی میباشد. غربیها برای شیوههای اسلامی نامهایی را به کار میبرند مانند شیوههای اموی و عباسی.
سی و سه پل
مسجد نصیرالملک
پل معلق آمل
پرهیز از بیهودگی
اگر در کشورهای دیگر، هنرهای وابسته به معماری مانند نگارگری (نقاشی) و سنگتراشی، پیرایه (آذین) بشمار میآمده، در کشور ایران هرگز اینگونه نبودهاست. گره سازی با گچ و کاشی و خشت و آجر و به گفته خود معماران، آمود و اندود، بیشتر بخشی از کار بنیادی ساختمان است. اگر نیاز باشد در زیر پوشش آسمانه (سقف) پنام (عایق) ی در برابر گرما و سرما ساخته شود یا افراز بنا که ناگزیر پرپیمانه است و نمیتواند به دلخواه معمار کوتاهتر شود، تنها با افزودن کاربندی میتوان آنرا کوتاهتر و باندام و مردموار کرد. اگر ارسی و روزن با چوب یا گچ و شیشههای خرد و رنگین گره سازی میشود برای این است که در پیش آفتاب تند و گاهی سوزان، پناهی باشد تا چشم را نیازارد و اگر گنبدی از تیزه (معماری ایرانی) تا پاکار با کاشی پوشیده میشود تنها برای زیبایی نیست. وانگهی باید واژه زیبا را به معنای زیبنده بودن و تناسب داشتن که ریشه در معنای هستیانه هنر دارد گرفت و نه قشنگی و جمال کور و برخاسته از احساسات شرطی شده.[۲]
اصول پویا در معماری گذشته ایران
معماری ایران'معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد، دست کم از ۵۰۰۰ق. م معماری هر چه باشد سازنده و سامان دهندهٔ فضای زیست انسان است. مقصود ادراک گذشته و آموختن آن گوهر اساسی معماری گذشته، یعنی فضاست، چیزی که دیگر زمان نمیشناسد و فضای شهری واجد همین گوهر اساسی است.
گرایش اجتماعی و معماری
عامل اصلی وحدت و هماهنگی معماری گذشته ایران در گرایش و اعتقادهای مذهبی نهفتهاست. گرایشهای مذهبی که محور اصلی آن احدیت و وحدانیت است.
فرهنگ اصول حاکم و پویا
فرهنگ در برهان قاطع به معنی علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمدهاست. هیچ هنرمند مسلمانی از میراث پیشینیان بی بهره نماندهاست. سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان.[۳]
اصل نظم و وحدت
نظم جهان هستی الهام بخش معماران ایران زمین بوده و معماری اصیل سعی داشته به فضای زیست انسان نظم دهد.[۴] معماری ایران تجلی وحدت در کثرت و تلاش برای رسیدن به یک وحدت در عالم کثرت است و با اتخاذ اجزاء بر اساس نظم صورت میگیرد.[۵]
اصول ورودیها
فضای ورودی به عنوان یک عنصر کل نسبت به سایر فضاهای معماری گذشته ایران از اصول و ویژگیهای خاصی برخوردار است. کارکرد و نقش اصلی در ورودی هر فضای محصور، تأمین یک ارتباط قابل کنترل میان درون و بیرون آن فضاست و لذا متناسب با خصوصیات کارکردی و کالبدی آن طراحی ساخته شود. گاهی سر در و فضای ورودی برخی از بناهای بزرگ عمومی نقش نشانه و نماد شهری را پیدا میکرد. (سر در ورودی مسجد جامع یزد)[۶]
حیاط (فضای باز)
حیاط، فضایی مرکزی با انتظام هندسی، درون نگر مرتبط با فضاهای اطراف، محور سازماندهی، سرگشوده، بر گرفته از باغ که تعاملی تنگاتنگ با اقلیم دارد.[۷]جایگاه حیاط مرکزی همواره تجسم بخش اصول نظم فضایی و وحدت آفرین است.[۸]
نیارش و هندسه
در این معماری پیمون با عنایت به جانگداز و فضاهای مقصود، وسیله تنظیم ابعاد و اندازه هاست و هندسه راهنمای معماری در تأمین تناسب و هماهنگی اصولی.[۹] در تمام مراحل مربوط به تکوین یک اثر معماری، رابطه. همیاری تنگاتنگ نیارش، هندسه، پیمون وگز نقش اساسی دارد. هندسه و نیارش با استفاده از پیمون و عنایت به نیاز، عامل تعیین و کنترل ابعاد و اندازهها و راهنمای دستیابی به نتیجهای مطلوب است.[۹]
اصل گنبد سازی
گنبد نه تنها رسالت پوشاندن ابعاد بزرگی از فض را از نظر ایستایی دارد بلکه یکی از مهمترین نمادهای معماری ایرانی به شمار میرود. از مهمترین خصوصیات گنبد در ایران اینکه «گنبدهای ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته میشد.»[۱۰]
اصل طبیعت
هماهنگی با طبیعت و استفاده از انرژی پایدار آن همانند نور و باد... و عناصر اصلی آن مثل آب و خاک و گیاه... به نحو شایسته در معماری گذشته به خدمت فضای زیست گرفته شدهاست. معماری ایران پاسخ معمارانه به طبیعت و اقلیم دادهاست. در همه دورهها آسایش فضا مطرح بودهاست.[۱۱]
واژگان
آسمانه: سقفآشکوب: طبقه. به سقف هم گفته میشود. آشکُب و آشکو هم خوانده میشودآمود: آنچه به تن سازه و نه جان سازه افزوده میشود. کارکرد آن در نمای سازه استآوان : ایوانآوگون: خمیدگی درونسوی پای تاق یا گنبد. این سبک را در چَفد سروک میتوان دیدتاق آهنگ: گونهای تاق که به شکل گهواره بر روی دو دیوار موازی ساخته میشود. نام دیگر آن تاق گهواره استاَزج یا اَزغ: عربی شده واژه سَغ. آشکوب (سقف) خمیده در برابر آشکوب تخت.اُستوان: ستون با مقطع گرداِسپر: تکیهگاهی ست که در تاقهای به روش آجرچینی ضربی برای لنگر رج اول به کار میرود. نیز به هر دیوار غیرباربر گفته میشود. نگ تیغهاَفزیر: استخوان بندیبنا یا اسکلت ساختماناوزیر: همان افزیر استایوارگاه: بخشی از تاق در زاویه °۶۷٫۵ درجه که نقطه اوج فشارهای درونسو است و در اثر آن فشارها چَفدهای ناپیمون به درون میچاکند.بام: بالاترین بخش بیرونی سازه. سطح زیرین بام آشکوب یا سقف استبَروار: راهروهای دو سوی یک دهانه بزرگ مانند راهروهای دوسوی یک شبستان یا ایوان یا شاهنشینبَستو: تاق یا گنبدی مازهدار که خیز چَفد آن بسیار زیاد باشد. به آن چفد مازهدار تیز هم میگویند (بیضی ایستاده تیز)بیز: تاق یا گنبدی مازهای که خیز چَفد آن کمتر از بَستو ولی همچنان زیاد است. به آن «هلوچین تند» هم میگویندبَهر: یکای اندازهگیریطول برابر با ۳٫۳ سانتیمتر است. هر دو بَهر یک گِرِه میشودبِشکَم: پیشآمدگی در نمای ساختمان مانند بالکن و ایوان. بَشکَم نیز گفته میشودبُلُندین: نعل درگاهکه در زیر آن قرار میگیرد. سَفت نیز گفته میشود. بُلُند= واداشتهبَندروغ: تختههای آب بند که جلوی آب را سد میکنندپیلپا: ستونی که بار آسمانه یا سقف روی آن است.پاراسته: پستترین بخش تاق یا گنبد که از روی دیوار -پاکار- تا نقطهای از تاق را که هنوز چفد (قوس) آغاز نشده دربرمیگیردپَرگِره: سبکی در اجرای پوشش بیرونی گنبد به شکل طوقه چینی که در بالاترین بخش بیرونی گنبد انجام میشودپَرگَر: همان پَرگرهپالگانه: در مشبک کوچکی که از آن برای پاییدن بیرون مانند پنجره بهره میبرند. تفاوتش با پنجره در این است که آهنین است و پنجره چوبی. بالکانه نیز خوانده میشودپَنام: عایق در سازه مانند جِرز یا کُناله و هر ساخت دیگری که سازه را هرچه بهتر در برابر تغییر دما نگه دارد.پالانه: تاقی که به روش چند لایه اجرا شده است. لایههایی سبک و تیغهای که روی هم مینشینند. تاق جهازه هم خوانده میشودپاتوپا: روشی در آجرچینی تاق یا دیوار، نیز نام یک جور چَفد استپادیاب: نگ پادیاوپادیاو: گودالی که برای باغچه کنده میشده و از خاک آن برای ساختمایه(مصالح) سازه بهره برده میشده است. گاه از این گودال برای ساخت وضوخانه و حوضخانه بهره برده میشده است.پانیذ: نوعی تاق با چفدبسیار کم خیز و خفته که در دهانه هایی که جرز دیوار های پاکار ستبری بیشتری داشته مانند اشکوب های کم پهنا و همچنین تاق هایی که بار به نسبت کمتری را متحمل میشدند ساخته میشده استپَروَر کردن: اصطلاحی برای جای گرفتن آجر در تاق ضربیپَردی: چوبهای باریک و کوتاهی که روی دو تیر اصلی سقف های نهاده میشوند تا رویشان را بوریا انداخته و سپس از خاک و گل پر کنندپرواز: همان پَردیپادیر: نگ پالارپالار: ستون بزرگ و اصلی سازه که بیشترین بار بر روی آن استتاژ: نوعی تاق که چهار بخشی استتیغه: دیواری بسیار نازک که ناباربر است و برای جدا کردن فضاها ساخته میشود. معمولا با باریک ترین بخش آجر یا خشت (قسمت نَر) برای ساخت آن بهره گرفته میشودتوفال: تخته بسیار نازک و سبک که به زیر سقف کوبند و سپس روی آن را گل یا گچ میاندایند. کاری که اکنون با راویس انجام میشودتاوه: نوعی تاق با چفد بسیار کم خیزتیرگُم: نوعی سقف تخت تیردار که تیرهای آنرا با روشی از نگاه پنهان میکنند. این تاق استواری کمتری داردجهازه: در «جهازه چاغ کردن» پوشش چند لایه آجری بر روی تاق را گویند که به روش چپیله ای آجرچینی میشود و چون بسیار نازک و کم خیز است برای همین روی چهارچوب های چوبی بنا میشود. از آنجا که در روش چپیله ای آسمانه نازک میشود ازینرو این تاق ها را به روش لاپوش که چند لایه آجر روی هم هم است میسازند. این تاق پالانه هم خوانده میشودجِناغی: تاقی که چفد آن تیزه دار باشد. نام دیگری برای تاق های تیزه دار در برابر تاق های مازه دارچارسوق: بخشی از بازار که دو راسته همدیگر را بریده و چهار راهی را پدید آورندچَپری: نعل درگاهی که به شکل سه گوش باشدچَمانه: گونه ای چَفد جناغی یا تیزهدار است که دارای خیز بلندی ست و توان باربری بالایی دارد.چَفد: در معماری ایرانی به هر نوع خمیدگی و قوس در سازه گفته میشود.چَپیله: نوعی روش آجرچینی در اجرای تاق است. بافتی که از این روش به دست میآید معمولا نازکترین است. ازینرو تاق های با این روش آجرچینی همانند تاق پالانه یا جهازه ناباربر بوده و کارکردهای آمودی و یا بر روی چارچوب های چوبی داشته اند.چَمله: نوعی چفد در تاق که کارایی باربری نداشته و بیشتر در نعل درگاه ها از آنها بهره گرفته میشود. این چفد بسیار نزدیک به نیم دایره است.خاگی: پوشش بیضوی شکل تاق یا گنبد. تاق ها معمولا بیضی هستند خواه به صورت شلجمییا بیضی ایستاده و یا به صورت معروف به بیضوی که بیضی خوابیده است و یا حالتی نزدیک به دایره. از آنجا که ساختار دایره کمترین نیارش و پایداری را در سازه داشته در گذشته هیچ تاقی به صورت دایره کامل ساخته نمیشده است.خاگار: ابزاری برای کشیدن بیضی. این ابزار در معماری ایرانی بیشتر نخ چنبر و دو میخ بوده است. در معماری کاربرد خاگار بویژه در رسم چفد ها برای تاق ها و گنبد ها فراوان بوده است. در پیمونبه دلایل آزمون و خطایی طولانی یا دلایل شهودی در طول تاریخ معماران به این نتیجه رسیده بودند که بیضی ساختار پایدار تری را در رسم چفد برای تاق و گنبد ایجاد میکند. برای همین خاگار کاربرد به مراتب بیشتری از پرگار داشته است.خَرپشته: پوشش های شیب دار که امروز شیروانی گفته میشوند. به برجستگی بخشی از بام نیز گفته میشودخیمه پوش: نوعی پوشش تاق است که چارسویه است.خوانچه پوش: نوعی تاق آمودی است که در میان تویزه های باربر ایجاد میشود که در سبک کردن ساز