دانلود تحقیق کامل درمورد هنر اسلامی

دانلود تحقیق کامل درمورد هنر اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 23
فهرست و توضیحات:

مقدمه

روح هنر اسلامی

هنر در نخستین سال های اسلام

نقش هنرهای زیبا در نظام آموزشی اسلام

تأثیر هنر معماری اسلامی بر ایران از زمان صدر اسلام تا عصر سلجوقیان

نقاشی اسلامی

فلزکاری دوره سلجوقی در ایران

فهرست منابع

 

مقدمه

هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعدادها و توانایی‌ها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آن ها می باشد. آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدن گوناگون اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی وضع زندگی ویژه ملت ها است.

اسلام در میان اعراب بادیه نشین طلوع کرد که مذهبشان ستاره پرستی و بت پرستی بود. ستارگان در صحرا چراغ راهنمایی کاروانیان بودند و کعبه بت های قبایل نیمه عرب و بومیان که سالی یکبار به پرستش آن ها به کعبه روی می آوردند.

اعراب هنر چندانی نداشتند. هنر عمده آن ها شعر بود که شعرای عهد جاهلیت بر طومار می نوشتند و به در کعبه می آویختند. هنر دیگر آن ها تزیین مایحتاج زندگی: مشک های آب فرش خیمه ها و ساز و برگ اسبان و جهاز شتران بود. هنر اعراب بعد از فتح کشورهای همسایه بخصوص ایران تحت تأثیر قرار گرفت و به شکوفایی خود رسید.

روح هنر اسلامی

گرچه وحدت خود یک حقیقت کاملاً عینی است بنظر انسان یک مفهوم ذهنی و انتزاعی جلوه می کند. این امر فیزیکی دو عامل که از روحیه و طرز تفکر مردم سامی نژاد بر می خیزد علت انتزاعی بودن هنز اسلامی است. اسلام مبتنی بر توحید است و وحدت را نمی توان با هیچ تصویری نمودار ساخت و بیان کرد. لکن به کار بردن تصویر در هنر اسلامی بکلی منع نشده است در هنری که اختصاص به امور دینی ندارد می توان از تصویر استفاده کرد به شرطی که تصویر خداوند و یا صورت پیغمبر اسلام (ص) نباشد. تصویری که سایه می افکند استثنائی جایز است به شرحی که یک تصویر هندسی از حیوانات باشد. چنانکه در آثار معماری قصور و جواهرات و تزیینات دیده می شود. تصویر نباتات و حیوانات بطور کلی جایز است لکن فقط طرح های هندسی گیاهی است که قطعاَ متعلق به هنر دین اسلام است وجود نداشتن تصاویر در مسابقه در مرتبه اول یک هدف منفی دارد و آن از میان برداشتن هرگونه حضوری است که ممکن است در مقابل حضور خداوند جلوه کند و باعث اشتباه و خطا شود به علت نقصی که در هر تمثیل وجود دارد. در مرتبه ثانی وجود نداشتن تصویر یک هدف و غایت مثبت دارد که آن تأکید جنبه تنزیه باریتعالی است بدین معنی که ذات مقدس او را نمی توان با هیچ چیز سنجید. دارویی که این مرض گیجی و اشتباه را علاج می کند حکمت است که هر چیز را در جای خود قرار می دهد. در هنر به کار بردن حکمت یعنی درک این حقیقت که هر اثر هنری باید طبق قوانینی ساخته و پرداخته شود. همچنین معماری اسلامی سعی نمی کند که سنگینی طبیعی سنگ را با نشان دادن یک حرکت صعودی در سنگ مرتفع سازد چنانچه در معماری گوتیک متداول است. اعتدال بی حرکت مستلزم عدم حرکت است لکن در معماری اسلامی ماده سنگین و بی شکل با حکاکی طرح های تزیینی زخرفی و اسلیمی و حجاری به اشکال مقرنس و مشبک سبکی شبیه به اشیاء حاکی ماوراء یافته است و بدین وسیله نور بر هزار جهت تابیده و سنگ و گچ را مبدل به یک جوهر قیمتی می سازد. این امر ثابت می کند که غیبت هنر اسلامی یعنی وجود نداشتن هرگونه میل ذهنی و درونی یا انگیزه احساسات باطنی هیچ رابطه ای با روش استدلالی حرف یا راسیونالیزم ندارد و راسیونالیسم چیست مگر محدود کردن عقل به حدود بشری؟ و همین محدودیت است که در معماری رنسانس و تعبیر درونی و زنده که در آن دوره از معماری شده است نمودار است و طبق آن سنگ را به نحوی بکار می بردند که انکار دارای برخی خصایص بشری و روانی است. همچنین مطابق با قول استادان اسلامی که مؤید این امر است می‌توان گفت که هنر عبارتست از ساختن و پرداختن اشیاء مطابق با طبیعت و فطرت آن‌ها که بالقوه زیبا است چون از دست خداوند آمده است هنر یعنی ماده را شرافت و اصالت بخشیدن. این قوانین بخوبی در هنر معماری اسلامی مشهود است به عنوان مثال مسجد دورة اول اسلام که یک تالار بزرگ نماز با یک سقف عریض مسطح است که به وسیله یک عده ستون هائی که واقعاً مانند یک نخلستان است نگاه داشته شده است انسان را به یاد محیط صحرا گردان می اندازد. در هر سرزمینی که اسلام انواع قلبی معماری را در خود جذب کرد مانند امپراطوری بیزانس (روم) و ایران و هندوستان صور و اشکال موجود بسوی دقت بیشتر هندسی توسعه یافت. این امر بصورت کیفی است و بدون شک در هندوستان است که شدیدترین تضاد بین معماری محلی و معماری اسلامی در معماری هند در عین حال که خشن و پیچیده است ساده و غنی است مانند یک کوه مقدس پر از غارهای مخفی در حالی که معماری اسلامی تمایل به روشنی و وضوح و اعتدال و متانت است.[1]

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل درمورد هنر اسلامی


دانلود مقاله کامل درباره معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی

دانلود مقاله کامل درباره معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19

 

معیارهای گزینش همسر در آموزه ‏های اسلامی

پیشوایان معصوم (ع)دستور داده ‏اند که هنگام انتخاب همسر، ابتدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز بجای آورید و آن‏گاه از خداوند مهربان درخواست نمایید که همسری شایسته که از لحاظ اخلاق و پاکدامنی و نگه‏داری مال و آبروی شوهر و زیبایی و فرزندآوری سرآمد زنان است، نصیب شما گرداند.

مقدمه

یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرأت می‏توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می‏آید، این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده‏اند و پس از چند سال زندگی متوجه می‏شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده‏اند.

تحقیقات نشان می‏دهد عوامل اصلی طلاق عبارتند از: اعتیاد، دخالت اطرافیان، ناسازگاری، مسائل مالی، فقر فرهنگی و شیوه‏های سنتی انتخاب همسر، که بیشتر متکی بر شانس و تصادف است و به جدائی‏ها دامن می‏زند.

انتخاب همسر، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است و باید گفت که اکثر شکستها در زندگی مشترک، از بناگذاری نامناسب این سنگ زیرین ناشی می‏شود. این که یک زندگی شیرین پس از مدتی به تلخی و سردی می‏گراید، این دریافت ویرانگر هر یک از زوجین را در متن خود دارد که «ما اصلاً برای هم مناسب نبودیم»، یعنی به این نتیجه می‏رسند که در مرحله «گزینش» اشتباه کرده‏اند.

روانشناسان و متخصصان خانواده معتقدند که هر اندازه زن و مرد قبل از ازدواج، اطلاعات صحیح‏تر و دقیق‏تری نسبت به یکدیگر داشته باشند، بهتر می‏توانند موفقیت و یا شکست زناشویی خود را پیش‏بینی نمایند. بنابراین، این موضوع را نباید ساده انگاشت، بلکه برای آن امر خطیر «انتخاب همسر» لازم است وقت بگذاریم و با دقت و مطالعه کافی، اقدام کنیم. در این راستا روانشناسان و متخصصان خانواده، ناصحان خیراندیش که راهنمایی نسل جوان را وظیفه خود می‏دانند و برای رهایی دختران و پسران جوان از یک زندگی سرد و بی‏روح و یا یک جدایی اجتناب‏ناپذیر، دل می‏سوزانند، آنان را به ریشه‏های مشکلات احتمالی توجه داده‏اند و از این طریق سعی کرده‏اند که اشتباهات را به حداقل ممکن کاهش دهند.
یکی از مهمترین این موارد «انتخاب مناسب همسر» است. قبل از هر چیزی لازم است همسری را که برای زندگی آینده انتخاب می‏کنیم به خوبی بشناسیم. اگر این انتخاب درست و هشیارانه صورت بگیرد، مشکلات بعدی که خواه‏ناخواه در هر زندگی به وجود خواهد آمد، با درایت و گذشت برطرف می‏شود؛ زیرا در صورت انتخاب صحیح، زندگی مشترک بر این باور عمیق تکیه خواهد داشت که «اصل تصمیم در مورد شروع زندگی مشترک و انتخاب همسر، درست بوده است» یعنی پشتوانه زندگی، یک تصمیم درست و منطقی و یک انتخاب آگاهانه بوده است و ستون محکم این زندگی هرگز فرو نخواهد ریخت.
به هر حال، باید توجه داشت که انتخاب همسر، غیر از انتخاب لباس و یا گزینش نوکر و کلفت است؛ زیرا، شخص با انتخاب همسر می‏خواهد شریکی در زندگی خانوادگی برای خود برگزیند؛ شریکی که تا پایان عمر همراه و همراز او باشد و از مصاحبت با او لذت ببرد. می‏خواهد او را شریک مال و زندگی خود و مهم‏تر از همه، محرم اسرار خویش نماید. از این‏رو، عقل سلیم حکم می‏کند که انسان باید درباره همسر آینده‏اش تحقیق کند و از هرگونه عجله‏کاری و اغماض در جوانب قضیه بپرهیزد، ویژگی‏های اخلاقی و روحی همسر مورد انتخاب را بشناسد و بنگرد که چه کسی را برای همسری برمی‏گزیند. ازاین‏رو، مرحله بررسی و شناخت جهت گزینش همسر، اهمیت بسزایی در زندگی انسان دارد؛ زیرا، تجربه نشان داده که بیشتر اختلافات خانواده‏ها و طلاقها و از هم‏پاشیدگی‏ها، منشأ آن شتابزدگی در انتخاب همسر بوده است. بنابراین، پیشوایان معصوم (ع) درباره این امر خطیر و سرنوشت‏ساز دستور داده‏اند که هنگام انتخاب همسر، ابتدا وضو بگیرید و دو رکعت نماز بجای آورید و آن‏گاه از خداوند مهربان درخواست نمایید که همسری شایسته که از لحاظ اخلاق و پاکدامنی و نگه‏داری مال و آبروی شوهر و زیبایی و فرزندآوری سرآمد زنان است، نصیب شما گرداند و سپس به سراغ انتخاب همسر بروید.(1)
این دستور معصوم (ع) بیانگر این است که فکر و اندیشه انسان به تنهایی کافی نیست، بلکه باید در این امر مهم به حق تعالی پناه برد و از او استمداد نمود.
شریعت اسلام برای گزینش همسر معیارها و ضوابطی را معین کرده است که زن و مرد (جوانان) در انتخاب همسر باید آن معیارها را مراعات نمایند. در این نوشتار مختصر سعی شده، اصولی‏ترین معیارها و ملاکهای انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفی شود تا به گونه‏ای همسر برگزینند که با یکدیگر «همتا» و «متناسب» باشند، تا در زندگی مشترک، روابط فی ما بین همسران بهتر، سالم‏تر، پرجاذبه‏تر، شیرین‏تر و با صفاتر گردد. بزرگان و رهبران دینی ما، صاحبنظران، روانشناسان، متخصصان خانواده، شرایط و ملاکها و ویژگی‏هایی را برای ازدواج موفق توصیه می‏کنند. این توصیه‏ها را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد.

شرایط و ویژگی‏های فردی

مهم‏ترین مسائلی که در ازدواج مطرح می‏شود، زمان و سن مناسب و میزان رشد فرد برای ازدواج است. در این‏باره، سه شرط اساسی را به اختصار می‏توان نام برد:

شرط اول: بلوغ جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، ذهنی، فرهنگی و آرمانی.

شرط دوم: داشتن هدف و انگیزه برای ازدواج.

شرط سوم: داشتن اطلاعات لازم در مورد انتظارات، تکالیف و وظایف در زندگی زناشویی.

معیارها و ملاکهای ازدواج
1ـ ایمان و تقوی (کفو بودن)
بدون شک پایبندی به ارزشهای اسلامی، یکی از عوامل مهم خوشبختی در زندگی زناشویی است. ایمان به عنوان یک عامل درونی، افراد را از ارتکاب به اعمال خلافِ انسانی باز می‏دارد. افزون بر این زن و مرد با ایمان و تقوی، از هر جهت برای تربیت فرزندان صالح، شایسته‏ترند.

بی‏گمان از مهم‏ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم‏شأن بودن زن و مرد است. اسلام به هم‏شأن بودن زوجین در امر خطیر ازدواج تأکید فراوان کرده و با واژه «کفو» از آن یاد کرده است؛ «کفو» در لغت به معنای شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّی باید از نظر ظاهر و باطن بین زن و مرد شباهت وجود داشته باشد.

مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دینداری جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مؤمن هم کفو مؤمنه، و دیندار شبیه و مانند دیندار است.چنان که قرآن کریم می‏فرماید: «الخَْبِیثات لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطیِّبات لِلطیِّبِینَ وَ الطیِّبُونَ لِلطیِّباتِ...؛(2) زنان خبیث و ناپاک از آن مردان خبیث و ناپاکند! و مردان ناپاک نیز تعلق به زنان ناپاک دارند...» .

در این که مراد از «خبیثات» و «خبیثین» و نیز «طیبات» و «طیبین» در این آیه شریفه چه کسانی هستند، بین مفسران اختلاف است:

1ـ گاه گفته شده منظور سخنان ناپاک و تهمت و افترا و دروغ است که تعلق به افراد آلوده دارد و به عکس سخنان پاک از آن مردان پاک و با تقوا است ، و «از کوزه همان برون تراود که در او است.»

2ـ همچنین گفته می‏شود «خبیثات» به معنی «سیئات» و مطلق اعمال بد و کارهای ناپسند است که برنامه مردان ناپاک است و به عکس «حسنات» تعلق به پاکان دارد.

«خبیثات» و «خبیثون» اشاره به زنان و مردان آلوده دامان است ، به عکس «طیبات» و «طیبون» که به زنان و مردان پاکدامن اشاره می‏کند و ظاهرا منظور از این آیه شریفه همین است؛ زیرا قرائنی در دست است که معنی اخیر را تأیید می‏کند:

الف) این آیات به دنبال آیات «افک» و همچنین آیه «الزانی لا ینکح الا زانیة او مشرکة والزانیة لا ینکحها الاّ زان او مشرک و حرّم ذلک علی المؤ منین»(3) آمده و این تفسیر هماهنگ با مفهوم آن آیات است.

ب) جمله «اولئک مبرئون مما یقولون» در پایان آیه، آنها (زنان و مردان پاکدامن) از نسبتهای ناروائی که به آنان داده می‏شود، منزه و پاکند، قرینه دیگری بر این تفسیر می‏باشد.

ج) افزون بر اینها، در روایتی از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) نقل شده که این آیه همانند: «الزانی لا ینکح الا زانیة اومشرکة» است؛ زیرا گروهی بودند که تصمیم گرفتند با زنان آلوده ازدواج کنند، خداوند آنها را از این کار نهی کرد، و این عمل را ناپسند شمرد.

د) در روایات کتاب نکاح نیز می‏خوانیم که یاران ائمه (ع) گاه سؤال از ازدواج با زنان «خبیثه» می‏کردند که با جواب منفی روبه‏رو می‏شدند، این بیانگر این است که «خبیثه» اشاره به زنان ناپاک است.(4)

همچنین در آیه‏ای دیگر می‏فرماید: «فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ؛(5)پس با زنان پاک ازدواج کنید.»

این پاکی در زنان و مردان در مرحله اول پاکی و پاکیزگی باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق الهی است.

بنابراین، مرد مسلمان و مؤمن حق ازدواج با زنان غیرمسلمان و غیرمؤمنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مؤمنه حق ندارد با انسان غیرمؤمن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعی این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.

مؤمن و مؤمنه هم‏کفو غیرمؤمن و غیرمؤمنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد دری از عذاب قیامت بر روی هر دو باز شده!!

قرآن‏کریم از ازدواج انسان پاک، یعنی انسان مؤمن با انسان ناپاک به شدت منع کرده است: «و لا تنکحوا المشرکات حتّی یؤمنَّ و لامة مؤمنة خیر من مشرکة و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک ولو اعجبکم اولئک یدعون الی النّار و الله یدعوا الی الجَّنة و المغفرة باذنه ویبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون؛(6)با زنان مشرک تا ایمان نیاورده‏اند ازدواج نکنید، کنیزان با ایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائی یا ثروت او شما را به شگفتی اندازد.»

و زنان خود را نیز به مردان مشرک مادامی که ایمان نیاورده‏اند، ندهید هر چند ناچار شوید آنها رابه همسری غلامان (بنده) با ایمان درآورید، زیرا، یک غلام با ایمان از یک مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند، مال و موقعیت و زیبایی او، شما را شگفت‏زده کند. مشرکان دعوت به آتش می‏کنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‏نماید، و آیات خود را برای مردم بیان می‏کند شاید اهل تفکّر و اندیشه شوند.

بنابراین زن با ایمان با مردی که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا می‏زند، نباید ازدواج کند. والدین توجه داشته باشند که برای جوان پاک و مؤمن خود، دختری را که منکر اصول الهی است به همسری انتخاب نکنند که شرط اول در صحت ازدواج ایمان زوجین است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مؤمن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند به وجود آیند.

تصور نشود که زیبائی و مال و موقعیّت در مردی که ایمان ندارد، و در زنی که آراسته به حقیقت نیست، موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگی است. البته بر خانواده‏ها لازم است در مسئله هم‏کفو بودن، سختگیری نکنند، وقتی پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامی، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم‏کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّی خواهد کرد.

درباره مسئله «کفو و همتا» بودن در منابع روایی، روایات فراوانی وجود دارد که به جهت اختصار به ذکر چند روایت بسنده می‏کنیم:

رسول اکرم (ص) می‏فرماید: «اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخْطُبُ اِلَیْکُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ»(7)کسی که برای خواستگاری نزد شما آمد و نسبت به دین و امین بودن وی رضایت داشتید، حتما زمینه این ازدواج را فراهم نمائید، که منع ازدواج کفو با کفو از جانب شما زمینه‏ساز فتنه در روی زمین و فساد بزرگ است.

آری، سخت‏گیری در ازدواج، و ایجاد موانع، و تکیه بر عادات و رسوم غلط، و پیگیری شرایط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از طرف خانواده‏ها برای پسران و دختران خود، علت ازدیاد استمناء، لواط، زنا، فشارهای عصبی، و بیماریهای روانی در دختران و پسران است، و این همه فتنه و فساد، عواقب و توابعش در دنیا و آخرت گریبانگیر آن پدران و مادران و اقوام و خانواده‏هائی است که در مسئله ازدواج سخت‏گیری می‏کنند.

«جُوَیْبِر» مردی است که از یمامه به مدینه آمده و مسلمان شده بود. او مؤمنی متعهد، ولی در عین حال سیاه پوست، کوتاه قد، مستمند و بی‏خانمان بود. روزی پیامبر(ص) به او فرمود: «چرا ازدواج نمی‏کنی؟» عرض کرد: «چه کسی به این بینوا زن می‏دهد؟» فرمود: «اسلام، هر خوار و ذلیلی را عزیز کرده است.» نزد «زیاد بن لُبَیْد» که از اشراف انصار است، برو و دخترش را خواستگاری کن. جویبر نزد زیاد آمد و از قول آن حضرت دختر او را خواستگاری کرد. زیاد گفت: «ما دختران خود را فقط به همردیفان خود از انصار می‏دهیم و با آنها وصلت می‏کنیم». جویبر، نزد پیامبر(ص) آمد و جریان را عرض کرد؛ آن‏گاه حضرت به «زیاد» فرمود: «ای زیاد! جویبر مؤمن است و هر مرد مؤمنی، کُفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانی کُفو زن مسلمان است.»(8)

ایمان و تقوا در پسر و دختر مایه هم‏کفویست، و بر پدران و مادران و خانواده‏ها واجب اخلاقی است، هر چه زودتر و سریعتر و با آسان‏گیری کامل و پرهیز از شرایط غیرالهی و سنن غیراخلاقی زمینه ازدواج دو هم‏کفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودی و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب کنند.

امام باقر (ع) می‏فرماید: «ما مِنْ رُزْءَة أَشَدَّ عَلی عَبْد اَنْ یَأْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنی فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ أَنَا أَغْنی مِنْک»(9)مصیبتی از این شدیدتر نیست که جوان مؤمنی دختر برادر مؤمنش را خواستگاری کند، و پدر دختر پاسخ دهد، من از این ازدواج عذر می‏خواهم، زیرا تو از نظر مالی در رتبه من نیستی!

در مسئله ازدواج عصبیّت قومی، شهری، قبیله‏ای نباید لحاظ شود، زیرا این‏گونه تعصّبات در آئین الهی مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.

فقر و غنا، این شهر و آن شهر، این قبیله و آن قبیله را ملاک ازدواج قرار ندهید، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران یک پدر و مادرند، و برای هیچ یک بر دیگری، جز به تقوا و پرهیزکاری امتیاز نیست.9بنابراین، باید توجه داشت که مراد از کفو بودن زوجین، هم‏سطح بودن در مسائل اقتصادی نیست، بلکه مقصود همسویی بینشها و باورهای دینی و پایبندی عملی آنان به ارزشها و معارف الهی است؛ و گرنه شخص همین که بتواند مخارج زن و فرزندش را بپردازد و از نظر دینی باهم، هم‏عقیده باشند، کفوند. لزومی ندارد که اگر زن ثروتمند است، مرد نیز حتما ثروتمند باشد؛ از همین‏روست که امام صادق (ع) فرمود: «الکفو ان یکون عفیفا و عنده یسار»(10)شرط کفو بودن این است که عفیف باشد و بتواند مخارج اهلش را بپردازد. بر همین اساس، پسران و دختران خداباور و پاک اندیش در آرزوی داشتن همسری مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستند. چنین گرایشی در امر ازدواج، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمال‏جوی انسان است و خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر می‏داند.(11) پیامبر اکرم(ص) دراین‏باره می‏فرماید: «مَن تَزَوَّجَها لِدینِها جَمَعَ اللّه لَه ذلک»(12) کسی که به خاطر دین و ایمان زنی، با او ازدواج کند، خداوند نیز دنیایش را برای او فراهم می‏کند.

در روایت آمده که فردی به امام حسن(ع) عرض کرد: دختری دارم، می‏خواهم بپرسم که، او را به ازدواج چه کسی درآورم؟ حضرت فرمود: «زوجها من رجل تقی، فانه ان احبها اکرمها، و ان ابغضها لم یظلمها»(13)برای همسری دخترت مردی باتقوا و مؤمن انتخاب کن؛ زیرا اگر او را دوست بدارد، اکرامش می‏کند و اگر از او خوشش نیاید، به وی ستم روانمی‏دارد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل درباره معیارهای گزینش همسر در آموزه های اسلامی


تحقیق کامل درمورد اخلاق اسلامی

تحقیق کامل درمورد اخلاق اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24

 

اخلاق اسلامی یک نظام اخلاقی بر پایهٔ اخلاق، عقل، قرآن و سخنان پیامبر اسلام است

تفکیک اخلاق اسلامی

اخلاق اسلامی مجموعه‌ای است از تمام مطالب مرتبط به اخلاق و مخصوصاً علم اخلاق که به جهان اسلام و فرهنگ اسلامی منتسب اند، صرف نظر از این که با اخلاق در حوزه‌های دیگر کمابیش دارای مشترکاتی باشد.

اهمیت تفکیکاز آنجا که اسلام دینی است که مدّعی کمال است و هر دینی جز اعتقادات شامل اخلاق و احکام است؛ و نیز چون اخلاق دانشی پیچیده و از دیدگاه اسلام بسیار ضروری ست؛ ارائهٔ یک نظام معیّن از دستورات اخلاقی و حتی مبانی و روش تحقیق در اخلاق از سوی یک مسلمان وظیفهٔ اسلام دانسته می‌شود. از لحاظ علم معرفت شناسی اخلاق اسلامی بر اساس قرآن از روش‌هایی خاص برای مطالعهٔ اخلاق استفاده می‌کند، که توضیح خواهیم داد. منابع و رهیافت‌هایحیی بن عدی بن حمید بن زکریا (۳۶۴ هجزی قمری)، تهذیب الاخلاق

رهیافت عقلی، فیلسوفانه، یونانی، سقراطی

تهذیب الاخلاق و طهاره الاعراق نوشته ابو علی احمد بن محمد مسکویه (۳۲۰ تا ۴۲۱ هجزی قمری) اخلاق ناصری، خواجه نصیر الدین طوسی (۵۹۷ هجزی قمری) تا حد زیادی: جامع السعادات نوشته ملا مهدی نراقی به عربی معراج السعاده اثر ملا احمد نراقی

رهیافت نقلی

معراج السعاده

رهیافت عارفانه یا عرفان عملی

منازل السّائرین، خواجه عبد الله انصاری، و بسیاری از متون نثر در موضوع تزکیه و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله و توحید (عرفانی) و فناء فی الله مثنوی مولوی، منطق الطّیر عطّار نیشابوری، و و بسیاری از منابع معترب شعر فارسی با مضامین معنوی و عرفانی

رهیافت روان شناسی

اخلاق اسلامی، احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی بهشت اخلاق، بررسی ۳۱۳ واژهٔ اخلاقی، اثر مهدی نیلی پور

  مبانی اخلاق اسلامی

اخلاق اسلامی بر پایهٔ معرفت شناسی اسلامی، فلسفهٔ اسلامی و انسان شناسی ست

روش معرفت شناسی در اخلاق

از دیدگاه معرفت شناسی، اخلاق اسلامی علاوه بر معرفت حسی و عَقلی که پیش از اسلام استفاده می‌شد، از معرفت نَقلی و وحیانی و حدیثی) نیز برای شناخت استفاده می‌کند.

با حس، رفتارهای روزمره و قابل مشاهده را مطالعه می‌کند با عقل، احکام و قواعد کلی اخلاقی را مطالعه می‌کند. (اخلاق عقلی) با وحی و نقل که به عنوان نوع دیگری از برهان در قضایا استفاده می‌شود. (اخلاق نقلی)

روش محوری در اخلاق اسلامی روش عقلی ست. دو روش دیگر به عنوان شواهد اظافی به کار می‌روند. لذا شباهت زیادی بین اخلاق اسلامی و اخلاق یونانی وجود دارد. اما تفاوت آن با مکاتب اخلاقی جدید (مدرن) چنان بنیادی ست که شباهت این دو بسیار کم است. مثلاً بسیاری از مکاتب اخلاقی نوین از عقل به عنوان ابزار معرفتی استفاده نمی‌کنند.

کاربرد فلسفه در اخلاق

فلسفهٔ اسلامی با سه گرایش مشایی، اشراقی و صدرایی شامل جهان شناسی ست که تاثیر مستقیم بر علم اخلاق دارد. در اخلاق اسلامی جهان قسمت مادی و قسمت‌های غیر مادی خصوصاً قسمت معنایی یا عقلانی. موجوداتی که در این قسمت اند می‌توان روح، قوانین جهان، عقل غیر استدلالی، و فرشتگان (مجریان قوانین جهان) اشاره کرد (منبع: فلسفهٔ ابن سینا)

بعضی مباحث وجود شناسی هم در اخلاق نقش مهمی دارد. مثلاً: اتحاد عاقل و معقول، تشکیک در هستی، حرکت جوهری، مابعد الطبیعه یا متافیزیک، ماوراء طبیعت

کاربرد انسان شناسی در اخلاق

هم فلسفه و هم معرفت شناسی در انسان شناسی کاربرد دارند و انسان شناسی هم در اخلاق اسلامی کاربرد دارد.

یکی از مهم ترین موضوعاتی که در جهان بینی هر مکتب مورد توجه قرار دارد، شناخت انسان از دیدگاه آن مکتب است. هر مکتب با شناختی که از انسان و استعدادهای خاص او به دست می‌دهد، به سوالات اجتناب ناپذیری پاسخ می‌دهد. سوالاتی که از دیرباز دربارهٔ انسان مطرح بوده‌است. پاسخ به این سوالات، با بینش هر مکتب نسبت به جهان هستی ارتباطی تنگاتنگ دارد.

انسان از جنبه‌های گوناگونی موضوع علوم مختلف قرار می‌گیرد. روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، اخلاق، دانش پزشکی و زیست شناسی علومی هستند که هر یک وجود انسان را از دیدگاهی ویژه مورد بحث قرار می‌دهند. اما نچه در انسان شناسی از اهمیّت ویژه برخوردار است، شناخت و اعتقاد به ابعاد دو گانه وجود انسان، یعنی بدن و بعدی جز آن است که روح نامیده شده.

بدن، موجود مادی و مربوط به عالم طبیعت است و نفس انسانی، موجودی فوق طبیعی و عقلی است. بدن انسان را با حس و نفس او را با عقل می‌توان شناخت. بعد عقلانی وجود انسان با ذات و هویت او در ارتباط است و با وجود دیدگاه‌های مختلفی که درباره ارتباط نفس و بدن مطرح است، می‌توان گفت: نفس جنبه عالیتر و برتر وجود انسان را تشکیل می‌دهد؛ به گونه‌ای که لذت، سعادت، کمال و خیر حقیقی انسان به این بعد از وجود او مربوط می‌شود. اثبات مراتب سه گانه وجود انسان؛ یعنی حس، خیال و عقل، تبیین رابطه میان این مراتب بر اساس حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، از مؤثرترین مسائل انسان شناختی در علم اخلاق است.

شناخت اخلاق اسلامی

ویژگی ها

شناخت ویژگی‌های هر پدیده‌ای قبل از تعریف، ما را در رسیدن به تعریفی جامع و مانع و مختصر از آن یاری می‌کند. چیزی که به چند دلیل به آن نیازمندیم:

دشواری‌های زبانی و پیچیدگی‌های مفاهیم علوم انسانی دشواری تعریف یک علم، خصوصاً توسط مرزهای آن. امر که باعث تکیه بر موضوع علم به جای مرزهای آن در امر در تعریف است درک شباهت و تفاوت علمی با علوم دیگر

در بینش اسلامی ابعاد انسان دو تاست:

جسم یعنی بخش ماده‌ای انسان

نفس یا روح یا قلب یا دل یا جان یعنی بخش معنایی انسان. این قسمت شامل ۲ نوع قوه‌است:

قوای خدمت گر تباتی، حیوانی، انسانی

قوای گرایش زا، یا روان، که عامل علاقه، لذت، رنج، و اعمال، از جمله اعمال اخلاقی اند

بنابرین صفات انسان هم دو نوع است: خَلق و خُلق

خَلق یا ظاهر یا صورت یعنی صفات مربوط به جسم

خُلق یا باطن یا سیرت یا عادت یا صفت یعنی صفات مربوط به روح. خُلق از نظر دوام دو نوع است: فضیله و رذیله. اغلب هر عمل اخلاقی به دلیل شرایط فعلی، مقداری از هر یک را دارد، اما صفات مورد بحث در اخلاق، اغلب به وضوح قابل قضاوت و به سختی قابل عمل اند

صفت فضیله یا زیبا یا خوب یا درست یا پسندیده

صفت رذیله یا زشت یا بد یا غلط یا ناپسند

خُلق از نظر دوام دو نوع است: ملکه و حال

ملکه یعنی صفت مداوم و مستمر و دیر زوال ایجاد شده در نفس.

حال یعنی صفت نامداوم و نامستمر و زود زوال ایجاد شده در نفس.

مثلاً شخصی که یک بار لبخند می‌زند یا فریاد می‌کشد تحت تاثیر حال چنین کرده. کسی که دائم لبخند می‌زند یا فریاد می‌کشد ملکهٔ خوش خلقی یا بدخلقی را دارد.

 موضوع

موضوع هر علمی عبارت است از چیزی که در آن علم از عوارض ذاتی بلاواسطه یا با واسطهٔ آن بحث می‌شود.

مرسوم است که در شروع هر علمی موضوع و محور اصلی ان علم را به دلایل زیر معلوم نمایند:

در صورت شناخت موضوع یک علم، فرد فراگیر محور اصلی مباحث را شناخته و در حین یادگیری، حول آن متمرکز می‌شود. در صورت خروج بحث از موضوع، فراگیر می‌تواند متوجّه آن شود گاهی برای تعیین شرافت، مرتبه، درجه، و رتبهٔ علوم از اهمیّت موضوع ان علم استفاده می‌شود. مثلاً موضوع علم اخلاق درمان روح و موضوع علم طب، درمان بدن است. و چون روح بر بدن برتری دارد، علم اخلاق نیز بر علم طب برتری دارد.

موضوع علم اخلاق، ملکات انسان (بخشی از خُلق او) است که به واسطهٔ روان به وجود می‌آیند و در روح اثر می‌گذارند و حفظ و ضبط می‌شوند

تعریف

با توجه به {ویژگی‌های علم اخلاق و} منابع کلاسیک و متعارف آن رد حوزهٔ علوم اسلامی و دقّت در موارد کاربرد آن در قرآن و حدیث علم اخلاق را می‌توان به شرح زیر تعریف کرد:

علمی که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرّفی کند و شیوهٔ تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان دهد

شباهت و تفاوت و ملازمت با علوم دیگر

این بررسی از دو جهت مفید است: اولاً از جهت شناسایی هر چه بهتر مرزهای این دانش. و دوّماً شناسایی قسمت‌هایی از این علم که با علوم دیگر مشترک اند، به روشی استثنایی

اخلاق نظری و فقه

علم فقه اعمال انسان را از دو دیدگاه داوری می‌کند: یکی آثار اخروی آن، که با احکامی چون واجب و حرام تعیین می‌شود؛ و دوّم آثار دنیوی آن با احکامی چون صحت و بطلان. فقط دستهٔ اول ماهیت اخلاقی دارند و در اخلاق بررسی می‌شوند. دستهٔ دوم ماهیت حقوقی دارند.

اخلاق نظری و حقوق

موضوع علم حقوق قوائد کلّی و الزام آور اجتماعی ست که اجرای آن از سوی دولت و قدرت حاکم تضمین شده، است. اما علم اخلاق به قوائد فردی، اخروی، و بدون ضمانت اجرایی خارجی نیز می‌پردازد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق اسلامی