لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست و توضیحات:
استرس چیست
تعاریف علمی استرس
عوامل استرس زا
راههای مقابله با فشار عصبی (استرس)
اقدامات بلند مدت در مقابله با فشار عصبی(استرس)
چگونه میتوان استرس را از زندگی خود حذف کرد؟
چگونه میتوان فهمید سطح بهینه استرس برای افراد چیست؟
چگونه میتوان استرس را بهتر اداره کرد؟
آگاهی از منابع استرس ، واکنشهای هیجانی و بدنی خود
استرس چیست ؟
استرس( فشار عصبی) از نظر لغوی از کلمه لاتین استرینجر به مفهوم به هم رفتن، قبض شدن و... گرفته شده است و در زبان فارسی معادل های تکانه عصبی، فشار روانی، تنیدگی، نگرانی و... برای آن عنوان گردیده است. «استرس» را فشار عصبی هم ترجمه کرده اند که این اصطلاح هم معادل دقیقی برای «استرس» نیست. زیرا استرس از «فشار» ناشی می شود و خود فشار نیست، اگر چه به رغم دو نفر از محققان به نام های «مورهد» و «گریفین» با اندک اغماضی می توان «استرس» را همان «فشار عصبی» معنی کرد و آن را عکس العملی دانست که انسان در مقابل محرک های ناسازگار از خود بروز می دهد. در این مقاله نیز این معادل به کار گرفته شده است.
استرس پدیده تازه ای نیست و در طول تاریخ بشر وجود داشته و به صورت های مختلفی بر انسان عارض شده است از جمله:نگرانی از بلایای طبیعی، جنگ ها، قتل عام ها، ستمکاری های حکام جابر و... با انقلاب صنعتی و به دلیل تحولات عمیق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ناشی از آن در کلیه جوامع و ضرورت تطابق مداوم با شرایط جدید و در عین حال در تحول و تغییر، استرس، دامنه، شدت و وسعت بیشتری گرفت به طوری که می توان آن را فرزند ناخلف انقلاب صنعتی و یک قاتل بی سروصدا نامید.
استرس در دنیای امروز تقریباً همه گیر شده و از پیر و جوان، زن و مرد، تحصیل کرده و بی سواد همه و همه به گونه و با نوعی از آن دست به گریبانند و فقط افراد معدودی که شناخت کافی از آن داشته و ابزار مقابله با آن را در اختیار دارند از آثار مخرب آن برکنار هستند.
تحقیقات علمی مؤید این واقعیت است که استرس بر سلامت جسم و روان فرد تأثیر می گذارد و انرژی های بالقوه و بالفعل او را هدر داده و باطل می سازد. امروزه مردم اغلب کلمه استرس را به صورت موضوعی متداول و یا به شکل بیماری «اپیدمی» به کار می برند و این کلمه مدتها است که در ادبیات محاوره ای جا باز کرده و به همان گونه که از کار، غذا، مسکن، مسافرت، تحصیل و... صحبت می کنیم، از استرس هم صحبت می کنیم.
با تمام جنبه های منفی که در فرهنگ عامه برای استرس وجود دارد، معهذا این پدیده دارای جنبه های مثبت نیز است. جنبه های منفی استرس را «استرس مخرب» می گویند که از شنیدن خبر ناگوار بر شخص دست می دهد و جنبه های مثبت استرس، «استرس سازنده» است، که هنگام دریافت خبرهای شاد و خوشحال کننده عارض فرد می شود.
تعاریف علمی استرس
محققان برای استرس تعاریف مختلفی ارائه داده اند. این تعاریف اگر چه دارای تفاوت هایی ظاهری و شکلی هستند، ولی از نظر محتوائی تقریباً عقیده واحدی را منعکس می کنند. «دنیس جیف» استرس را حالتی می داند که از دخالت متغیرات «روانی- فیزیولوژیکی» بر دو عامل محیط و سلامتی جسمانی فرد بروز می کند. محقق دیگری به نام «کری کوپر» آن را عکس العمل بیوشیمیائی و رفتاری فرد می داند که در مواجهه با خطر به انسان دست می دهد. به رغم «سوزان کارترایت» استرس مجموعه ای از واکنش های عمومی فرد به عوامل ناسازگار و غیرمنتظره محیط است که او را وادار می کند با اتخاذ روش «جنگ یا گریز» با خطر مقابله کرده و یا راه فرار را انتخاب کند. «کاکس» می گوید استرس پاسخ فرد به فرآیندهای درونی و بیرونی است که بر ظرفیت ادغام نیروهای جسمی و روانی، فشار وارد می سازد.
به عقیده وی، استرس بخشی از مجموعه سیستم پویای برخورد و تعامل فرد و محیط و به عبارت دیگر تطابق بین «خود دیگر» و یا «خود درون» که با «خود برون» در توافق نیست، می باشد. از طرفی کارل البرشت، استرس را بخش طبیعی عملکرد انسان دانسته و عقیده دارد که باید اختلاف بین استرس منطقی و استرس مخرب را آموخت و حساسیت خود را تجربه کرد تا توانائی مقاومت در ما ایجاد شود.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6
فهرست و توضیحات:
تعریف استرس
تاثیر استرس بر بدن
اثر استرس روی هورمون ها:
اثر استرس روی متابولیسم قندها:
اثر استرس روی متابولیسم چربی ها:
اثر استرس روی متابولیسم پروتئین ها:
اثر استرس روی متابولیسم ویتامین ها و مواد معدنی:
اثر استرس روی قلب و عروق:
پیشگیری عوارض احتمالی
درمان
تعریف استرس
استرس به معنى فشار و نیرو است و هر محرکى که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل استرس نامیده مى شود. تنش ایجاد شده در بدن و واکنش بدن را استرس مى گوییم به عبارتى هر عاملى موجب تنش روح و جسم و از دست دادن تعادل فرد شود، استرس زا یا عامل استرس است.
هنگام وارد شدن استرس بدن واکنشهایى از خود نشان مى دهد تا تعادل از دست رفته را باز گرداند که این عمل استرس است. استرس یا فشار عصبى یا تنیدگى واکنشى است که در فرد در اثر حضور عامل دیگرى به وجود مى آید و قواى فرد را براى روبرو شدن با آن بسیج مى کند و ارگانیزم یا موجود زنده حالت آماده باش پیدا مى کند.
تاثیر استرس بر بدن
رابطه ی بین استرس، اضطراب و نگرانی با ازدیاد فشار خون از دیرباز شناخته شده است. دیده شده است که در مقابله با بلایای طبیعی و در مقابله با شرایط سخت زندگی، فشار خون افزایش یافته است. ماشینی شدن زندگی و سست شدن کانون های خانوادگی سنتی و فشارهای اقتصادی شخص را آسیب پذیر کرده و فشار خون او را بالا می برد.
تحریکات روانی ناشی از محیط اجتماعی، اشتها را برای دریافت نمک بیشتر می کند. به همین جهت میزان استرس در افراد یک اجتماع با میزان مصرف نمک در آن اجتماع ارتباط مستقیم دارد. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که در بالا رفتن فشار خون، نمک به طور مستقیم موثر نیست، بلکه تحریکات روانی اجتماعی است که موجب تمایل بیشتر به خوردن نمک می شود.
چنانچه استرس کوتاه مدت باشد، متابولیسم هورمون ها کمتر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت و آثار آن قابل برگشت است ولی اگر طولانی باشد، آثار مخرب آن غیرقابل ترمیم است. اثرات استرس می تواند احساسی، روانی یا فیزیولوژیکی (بالا رفتن فشار خون ، اختلالات گوارشی ، عوارض پوستی و سردرد) باشد که در تمام این حالات احتیاجات تغذیه ای بدن تحت تاثیر قرار می گیرد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 52
مقدمه
طی دههای اخیر موضوع استرس[1] و تنیدگی یکی از مهمترین زمینههای پژوهشی علوم مختلف بوده است . این موضوع توجه دانشمندان مختلف اعم از پزشکان ، روانشناسان ، متخصصان فیزیولوژی ، زیستشناسان و جمعهشناسان را به خود جلب کرده است و هر کدام جنبههایی از مسایل مربوط به استرس را مورد بررسی قرار دادهاند(حس شاهی،138) . از این رو در مورد تنیدگی (استرس ) و عوامل تنیدگی را نظرات زیادی ، ارائه شده است مانند: انسان پیوسته در حال تنیدگی به سر میبرد ، چرا که تنیدگی پاسخ و عوامل به وجود آوردهای آن یا عامل تنیدگیزا ، باید تنیدگیزا ، گوناگون میباشد مانند: سرما،گرما، عوامل عفونی ، شوک ناشی از جیحی تکانشهای عصبی . نظیر ترس ، خشم یا هر گونه عوامل تنیدگی دیگر ( لوولو[2] ، 1371 ، به نقل از آقا محمدیان و همکاران 1384 ).
اثرات فشارهای روانی ، مانند میزان اضطرابی که در فرد بر میانگیزد و میزان اختلالی که در تواناییهای شخص برای کارکردن به وجود میآورد به چندین عامل بستگی دارد که اطلاع و در مواقع لزوم به کارگیری آنها میتواند فرد را در تحمل فشار روانی و شیوه صحیح و رویارویی با آن یاری دهد. در بسیاری از موارد، شرط چیرگی انسان بر یک وضعیت بعذنجی ودشوار روانی، واکنش مناسب است(دشتی ، 1372). از این رو در سالهای اخیر، توجه زیادی به عوامل تعدیل کننده و تأثیر گذار بر استرس معطوف شده و باعث به وجود آمدن رویکرد جدیدی به مطالعه استرس و روشهای مقابله با آن و پیشگیری از آن شده است. در این رویکرد ویژگیهای شخصیتی از قبیل خودبسندگی، اعتماد به نفس، عزت نفس، منبع کنترل، تیپهای شخصیتی و سبک های + خوش بینانه و بدبینانه و شادکامی[3] که میتواند در نقش منابع شخصی در هنگام استرس وارد عمل شوند توجه ویژهای را به خود جلب کرده است (حسن شاهی، 1384) . بنابراین پژوهش حاضر با توجه به این موضوع و در راستای مطالعات قبلی به بررسی ارتباط میان راهبردهای مقابله با استرس ، شادکامی ذهنی و سرسختی[4] روانشناختی در بین دانشجویان دانشگاه میپردازد.
بیان مساله:
استرس در نزد مردم غیر حرفهای ، پرشکی، روانپزشکی و روانشناسی در مفاهیم و منظورهای مختلف به کار میرود . ولی به طور کلی هر عاملی که وحدت روانیزیستی انسان را تهدید کند، استرس نامیده میشود . حال این تهید ممکن است به طور مستقیم متوجه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مشخص باشد و یا اینکه به طور غیر مستقیم با تصورات ، دلایل، و سمبلهای فور ارتباط داشته باشد ( خیرجو،1381)
لازاروس[5] (1966) بر این باور است که از رویارویی با استرس نخست فرد تهدیدی را نسبت به خود دریافت میکند. در دومین مرحله فرد توانایی خود را برای رویارو شدن با فشار روانی ارزیابی میکند در مرحله ی سوم پاسخی را به منظور کاهش فشار به اجرا در میآورد. مطابق دیدگاه تعاملی مقابله لازوراس و لاینر[6] (1978 ـ به نقل از ذوالفقاری و همکاران، 1376) مقابله میتواند به عنوان کاهش کوششهای رفتاری و شناختی منظور شوند که جهت کاهش یا تسلط، بر الزامات خارجی و داخلی به کار گرفته میشوند (فالکمن[7] و همکاران ـ 1986 ، به نقل از ذوالفقاری و همکاران ،1376).
لازاروس (به نقل از کارور[8] و شاید [9] ، 1996) استدلال میکند که تجربهی فشار روانی سه فرایند مستقل را در برمیگیرد: اولین فرایند که ارزیابی اولیه نام دارد فرایند ادراک تهدیدی متحمل الوقوع است: فرایند بعدی، موسوم به ارزیابی ثانویه عبارت است از فرایند تعیین این که چه کاری ] از بین کارهای فراوانی که بایستی انجام گیرد[ باید برای مقابله با تهدید انجام گیرد.
سومین عنصر تجربه، کنار تلاش فعالانهای است که برای انجام هر کاری به عنوان بهترین راه برای به حداقل رساندن تهدید انتخاب شده است. بدیهی است که این تحلیل فشار روانی تا حد زیادی به مفهوم ارزیابی بستگی دارد. ارزیابی عبارت است از سنجش وتوزین معنایی مادهی خام ادراکهای خود در واقع واژهی ارزیابی از نظر معنایی شبیه واژهی تفسیر است.هر چند که ارزیابی قلمرو تقریباً محدودتری دارد. لازاروس تأکید میکند که دو فرایند ارزیابی در نظریه ی او عمیقاً باز نمود درونی فرد از چگونگی واقعیت بستگی دارد در نتیجه به آسانی میتوان گفت که بسیاری از انواع فشار روانی بیشتر در ذهن بیننده وجود دارد تا در جهان خارج . یعنی فرایند ادراک یک تهدید (در مقابل عدم وجود تهدید) عمدتاً به این بستگی دارد که افراد چگونه موقعیتهایی را که در آن هستند تفسیر میکنند. به همین ترتیب ، این که افراد چه راهی را برای پاسخ به تهدیدی ادراک شده انتخاب خواهند کرد.
تا حدودی بستگی دارد که چگونه اعمال مختلف را تفسیر کنند. برای یک نفر دور شدن به معنای از دست رفتن آبرو یا احمق به نظر رسیدن است در حالی که برای فرد دیگر همین پاسخ به معنای کار آمد بودن به هدر ندادن نیروست. در هر دوی این موارد، تعبیرهای شخصی تعیینکنندههای اصلی آنچه فرد تجربه میکند و شیوهای که فرد در پاسخ به رویداد محیطی خاص عمل میکند به شمار میرود، لازاروس (به نقل از کاروروشایر ، 1996) . همچنین فرض میکنند که اغلب افراد معنای رویدادها را چه هنگامی که در حال وقوع هستند و چه بعد از وقوع تفسیری مجدد میکنند. این ارزیابیهای مجدد ممکن است در اثر تعبیر در موقعیت یا در اثر تغییر در سازهایی که فرد برای تحمیل بر موقعیت به کار میبرد القا شوند (مثلاً هولمز و هوتنون)[10] در بعضی موارد ، که به ارزیابی مجدد دفاعی موسوم است، به نظر میرسد عمل ارزیابی مجدد برای ایجاد بهترین تفسیرهای ممکن محاسبه شده باشد، حتی اثر این ارزیابی غیر واقعی باشد، اما در سایر موارد بیشتر به نظر میرسد که ارزیابی مجدد به یافتن تفسیرهای مربوط باشد که دارای میزان بالایی از کارایی پیشبینی است ( کاروروشایر، 1996).
فولکمن و لازاروس (1984) ، دو شیوه مقابله با تنیدگی (مشکلات وخواستهها) را در افراد معرفی کردند(رابیس [11] ، 1992 ؛ شریدان[12] و رادماچز[13] ، 1992 ؛ به نقل از فیض و همکاران ، 1380) . در روش مقابله ای مسأله مدار[14]، فرد به منظور کاهش یا حذف پیامدهای ناخوشایند یک مشکل، سعی میکند بر عامل آن تسلط یابد. در این حالت فرد روی مشکل متمرکز میشود و آن را ازجوانب گوناگون بررسی مینامید و راه حل مناسب را در نظر میگیرد. در روش مقابلهای هیجان مدار[15] فرد برای کنترل و حذف واکنشهای هیجانی ناشی از مشکل تلاش میکنند پژوهشهای مختلف نشان میدهد که روشهای مقابلهای مسأله مدار، بیشتر از روشهای مقابلهای غیر مسأله مدار بر رفاه و سلامتی افراد تأثیر میگذارد ( آقای یوسفی ، 1379؛ پرزیک[16] و همکاران، 2000؛ به نقل از فیض و همکاران،1380).
از جمله متغیرهای شخصیتی که در ارتباط بین استرس و بیماریها نقش تعدیل کننده ای دارد و با روشهای مقابلهای فعال و کار آمد ارتباط مستقیم دارد، سرسختی روان شناختی است. کوباسا[17] (1979؛ به نقل از قربانی ، 1374) از اولین محققانی بود که میان متغیرهای تعدیل کننده بین استرس و بیماری، ویژگیهای شخصیتی را مورد توجه قرار داد. (قربانی ، 1374).
در طول دهههای 80 و 90 ، مفهوم سخت رویی که کوباسا آن را برای اولین بار مطرح کرد، شخصیت و سلامتی داشته است. سخترویی ویژگی شخصیت خاص است که تعیین کننده مقاومت افراد در رویارویی با حوادث استرسزای زندگی میباشد. (دژکام وقربانی ، 1373).
شخص سخت رو کسی است که سه مشخصهی عمومی دارد: الف) اعتقاد به این است که فرد قادر به کنترل وتأثیرگذاری بر روی حوادث است به فعالیتهایی که فرد انجام میدهد ج) باور این که تعبیر ، یک مبارزهی هیجان انگیز برای رشد بیشتر است د)سخت رویی چیزی فراتر از جمع سه خصیصه ط تعهد ، یک مبارزه جویی است. کو باسا و همکارانش اظهار می دارند که انعطاف پذیری روان شناختی افراد سخت رو ، صرفاً از طریق تاثیر انفرادی این سه مولفه نیست ، بلکه از طریق شیوه های هم خوان است (پارکه و رندان ). در مواقع سخت رویی یک سازه ی واحد است که به یک پارچه سازی مولفه هایش می پردازد و به عبارتی دیگر ، سخت رویی ، تمایزهای مؤلفه هایش را از بین می برد و در آنها یک همگونی ایجاد می کند. سخت رویی ، نگرش درونی خاصی را به وجود می آورد که شویه رویارویی افراد را با مسایل مختلف زندگی تحت تاثیر قرار می دهد . سخت رویی ، باعث می شود که فرد استرسو راها را به صورتی واقع بنیان و با بلند نظر ط مورد توجه قرار دهد. به عبارتی ، قصد بنیادی یک فرد سخت رو در زندگی باعث می شود.
که وی حوادث زندگی را به صورتی قابل درک و توأم با تنوع و گوناگونی در نظر بگیرد. سخت رویی باعث پدورش دیدی خوش بیانانه نسبت به استرسورها می شود . به عبارتی، صفت مبازره جویی ، فرد سخت رو را قادر می سازد تا حتی حوادث ناخوشایند را بر حسب مکانی برای یادگیری در نظر بگیرد ، نه تهدیدی برای ایمنی ، تمامی این جنبه ها باعث پیش گیری و یا کوتا شدن مدت پیامدهای منفی حوادث استرس زا می شود. در واقع سخت رویی ، سپری در مقابل برانگیختیگی شدید فیزیولوزیکی در اثر حوادث استرس زا است (امین بیدختی و عرفانی ، 1380)
روان انسان در مقابل عوامل بیرونی و درونی ، واکنش های مختلفی از قبیل شادی و نشاط ، خشم ، تنفر ، غم ، اندوه و غیره از خودشان می دهد که به آنها هیجان می گویند. یکی از جنبه های هیجان ، شادی است. شادی با مجموعه ای از کلمات مثبت از قبیل نشاط ، خرسندی ، خوشی ، مسرت، وجد ، سرخوشی ، لذت ، دلخوشی و خوش بینی هم معنا است (ایزنگ([18]) ، 1996 به نقل از مرتصوی زاده ، 1383 ) . شادی احساسی مثبت است که از حس ارضا و پیروی به دست می آید. شادی ، آرامش خاطر و رضایت باطن است. شادی حاکم بودن قصای سالم بر زندگی است که همه آروزی یافتنش را دارند.
شادی امری فردی است و به اعتقادات و تفکرات انسان و آنچه در فکر و ذهن او می گذرد ، بستگی دارد. زیرا اعمال ما نتیجه ط افکار ما هستند و به عبارتی آنچه فکر می کنیم ، همان خواهد شد. اگر رفتار مثبت و شاد داشته باشیم ، زندگی مان شاد خواهد شد و اگر افکار منفی و ناراحت کننده داشته باشیم ، غم و اندوه بر زندگی مان حاکم خواهد شد. به عبارت دیگر ، اگر هر کس مطابق باورهای قبلی و جهان بینی خاص خود به خواست های معقول و مثبت خود برسد، حالتی از هیجان مثبت در او به وجود می آید که شادی نام دارد (مرتصوی زاده ، 1383 ).
شادمانی ، ذهن متفکرین را برای هزاران سال به خود مشغول داشته است هر چند که فقط در سالهای اخیر است که به شیوه نظام دار مورد مطالعه قرار گرفته است. اغلب مردم آنچه را در رابطه با زندگی شان اتفاق می افتد خوب یابد ارزیابی می کنندو طبیعاً آنان را قادر در قصاوت در مورد زندگی خود هستند. آن ها تقریباً همیشه هیجانات خلقیاتی را تجربه می کنند که یا مؤلفه ای خوشیایند دارد که منجر به یک واکنش مثبت می شود و یا مولفه ای ناخوشایند دارد که واکنش را می طلبد . بنابراین همواره سطحی از شادکامی ذهنی بر زندگی مردم حاکم است، حتی اگر به طور هوشیارانه به ان نپردازند (مظفری و هادیان فرد ، 1383 ).
مایرز([19] ) و دی نر ([20]) (1995) می گویند وقتی از مردم پرسیده می شود فرد شاد کام چه کسی است، در پاسخ به شبکه ای حمایتی از روابطدر یک فرهنگ اشاره می کنند که به تغییری مثبت و خوشبینانه از رویدادهای زندگی می انجامد . هم چنین برخی از پژوهشگران از جمله شوارتز([21]) . استراک([22]) (1991) باور دارند که افراد شاد کام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات سوگیر یدارند : این سوگیری در جهت خوشی و خوشهالی است: یعنی آنها رابه گونه ای پردازش و تعبیر می کنند که بر خوشحالی آنها می انجامد (علی پور و نور بالا ، 1378).
شادکامی ذهنی اشاره دارد به این که مردم زندگی خود را چگونه ارزیابی می کنند و شامل متغیرهایی از قبیل رضایت از زندگی رضایت از وضعیت زناشویی ، رضایت از کاری فقدان افسردگی اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می شود. ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد، مثلاً هنگامی شخص به وطور کلی در مورد رضایت ازندگی خودیا جنبه هایی ازندگی مانند تفریحات به قصاوت آگاهانه می نشیند. ممکن است ارزیابی شخص به شکل عاطفی نیز باشد (تجربه هیجانات و خلقیات خوشیایند و ناخوشایند مردم در مواجه بازندگی خود).
بنابراین ، گفته می شود اگر شخص رضایت از زندگی و غالباً خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی هیجاناتی مثل غمگینی و خشم را تجربه نماید دارای شادکامی ذهنی بالا خواهد بود و بر عکس ، اگر از زندگی خود ناراضی است و خوشی و علاقه اندکی را تجربه نماید و هیجانات پیوسته منفی ، مثل خشم ، اضطراب را احساس نماید دارای شادکامی ذهنی پایینی است (مظفری و هاریان فرد، 1382) .
بنابراین شادکامی یا خوشبختی شبیه یک ویژگی شخصیتی است که شامل تعداد عناصر مربوط به هم می باشد که در سراسر موقعیت ها و در طول زمان ثابت است. ازاین رو می توان گفت شادکامی با کنترل پذیری و کنترل بر زندگی که خیلی نزدیک به بعد وظیفه شناسی است که شامل مسئولیت پذیری ، پیشرفت ، کوشش، و مشورت می باشد، و همه ط اینها جنبه هایی از تلاش باری کنترل حوادث است (فارنهام([23]) ، 1997 ، به نقل از آرگایل ، 1383) همچنین هدفمندی در زندگی به طور قوی با شاد کامی ، همبستگی دارد؛ به طوری که داشتن احساسی از معنا و هدفمندی (طبق نظریه ی وجودی که کوباساهم بر اساس ان به ویژگیهای شخصیتی افراد سخت رواشاد، دارد ) در زندگی علاوه بر این که می توان فشارهای وارده را کم کند به شادکامی افراد تاثیر دارد ازاین رو فریدمن (1978) در بررسی خود دریافت که افراد اگر احساس کنند
زندگی شان معنادار و جهت دار است.
و در مورد ارزشهایی که به زندگی شان جهت می بخشد اطمینان داشته باشند ، شادتر خواهد بود (ارگایل ، 1383).
روبرتس([24]) و همکاران (1995 ، به نقل از بیاضی و رستگاری ، 1379) ، موفق به شناسایی 6 تیپ شخصیتی در زمینه ارتباط استرس و شخصیت شدند. این 6 تیپ عبارتند از:
تیپ 1 : مستعد سرطان (افراد این تیپ بسیار وابسته به دیگران هستند. دارای گرایش های افسردگی بوده و مانع ظاهر شدن احساست و هیجان خود می شوند (اشمیتز([25]) ، 1992 ، به نقل از بیاضی ورستگاری ، 1379 ). این افراد در مقابله موفقیت آمیز با استرس شکست می خورند که منجر به بروز احساسات درماندگی ، ناامیدی وافسردگی شده که در نهایت می تواند زمینه ساز بروز سرطان باشد (آیزنگ ، 1991) به نقل از بیاضی و رستگاری ، 1379). تیپ 2 : مستعد بیماری کوندی قلب (افراد این تیپ با ویژگی های شخصیتی خشم ، خصومت ، پرخاشگری و برانگیختگی هیجانی زیاد مشخص می شوند. تیپ 3 : مستعد اضطراب (افراد این تیپ او 2 در تناوب هستند) تیپ 4 : تیپ سالم (افراد این تیپ دارای ویژگی خود پیروی ، استقلال شخصی و خود نظم بخشی بوده و قادر به نشان دادن هیجان و مقابله با استرس هستند.)
تیپ 5 : مستعد افسردگی (افراد این تیپ با ویژگی های ضد هیجانی ، منطق گرایی افراطی مشخص می شوند ). تیپ 6 : مستعد اعتیادهای دارویی و بزهکاری (افراد این تیپ با ویژگی های ضد اجتماعی رفتارهای سایکو پاتی مشخص می شوند ) (گروسارت([26]) – ماتیسک ([27]) و آیزنگ ، 1990 ، 1995 ، به نقل از بیاضی و رستگاری ، 1379 ). در زمینه ارتباط سخت رویی و دیگر سازه های شخصیتی قربانی (1373 ، به نقل از قربانی 1374 ) نشان داد که بین سخت رویی و استقلال شخصی ، یا تیپ 4 ارتباط مثبتی و جود دارد که به همپوشی این دو ساره دلالت دارد.
روان شناسان تحقیق کرده اند که چه کسانی شاد هستند و چه کسانی شاد نیستند، تا به امروز هیچ نسخه یا دستور العمل ساده ای برای شادکامی و دست یافتن به یک زندگی شاد پیدا نشده ، ولی بعضی از اعمال و حالاتی که انسان را به سوی چینین احساسی سوق دهد، و او را به شادی و خوشبختی نزدیک تر سازد ترسیم شده است (سوابند([28]) و 1989 ) . بنابراین ، می توان گفت احتمال این که ویژگی های شخصیتی (از جمله سرسختی روان شناختی و شادکامی) و استفاده از راهبردهای مقبله ای مفید و واقع بینانه افراد را به سمت سلامتی بیشتر سوق دهد وجود دارد. لذا این که نقش سرسختی روان شناختی، شادکامی ذهنی و راهبردهای مقابله ای و ارتباط آن تا چه حد بر افراد تأثیر دارد.و ارتباط هر کدام از این متغیر ها چگونه است ، از جمله سؤالاتی که پژوهش حاضر بر اساس آن به انجام می رسد. بنابراین هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سوال است که : آیا ارتباطی میان راهبردهای مقابله با استرس ، شادکامی ذهنی و سرسختی روان شناختی وجود دارد؟
1)اهمیت نظری و عملی پژوهش:
دانشجویان با پذیرفته شدن در دانشگاه با استرس ها و مشکلات فراوانی از جمله دوری از خانواده ، مسکن ، خوابگاه و غیره روبروی می شوند. از سوی دیگر ، پژوهش های بسیاری در طول سال های گذشته نشان داده اند که رویدادهای استرس زا در ظهور بیماری های جسمی و ذهنی موثر هستند. با این وجود اثر استرس و ظهور بیماری های جسمی و روانی در افراد متفاوت است و این موضوع مهمی است که چه ویژگی هایی باعث شده است که عده ای زا افراد در مواجه با استرس بیماری می شوند و عده ای دیگر با چنین مشکلی بوربرو نیستند. مطالعات مختلف از جمله کوباسا و مزید من نشان دادند که ویژگی های شخصیتی افراد نقش مهمی در ظهور بیماری های جسمی و روانی ایفا می کند . از این رو پرداختن به این موضوع از اهمیت گسترده ای برخوردار است.
پس پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط راهبردهای مقابله با استرس ، شادکامی ذهنی و سرسختی روان شناختی به انجام می رسد و نتایج آن از نظر کاربردی می تواند مورد استفاده مشاوران به خصوص مراکز مشاوره دانشجویی ، روان شناسان و دیگر متخصصان قرار گیرد.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نماییدلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12
استرس چیست؟
استرس در حقیقت پاسخ بدن ما به محیط اطرافمان است .این واکنش اغلب در اثر وقایع خاصی پدید می آید.تغییرات استرس آفرین می توانند فیزیکی ، روانی ، و یا رفتاری باشند.علتهای ایجاد کننده ی استرس را استرسور مینامند و این علل از فردی به فرد دیگر متفاوتند.
واکنش بدن ما نسبت به استرسها با ترشح برخی مواد شیمیائی بنام هورمونها انجام میشود وحالتی تحت عنوان جنگ و گریز ! را پدید می آورد. اصلیترین هورمونهائی که این حالت را بوجود می آورند عبارتند از آدرنالین و کورتیزول .اینها توسط غده های فوق کلیوی و بر اثر دریافت سیگنالهائی از هیپوتالاموس مغز ، ترشح شده و پاسخ های خاصی را در بدن بر می انگیزند.در حقیقت پاسخ دفاعی یک مرغ در حمایت از جوجه هایش و یا فرار از مقابل یک شیر درنده توسط سایر حیوانات نیز با همین هورمون ها ایجاد میشوند.
طول عمر آدرنالین کوتاه بوده و در حقیقت برافروختگی های ناگهانی در اثر خشم ، گلگون شدن چهره بدنبال استرس شدید و ... ناشی از ترشح همین هورمون است.طول عمر کورتیزول بیشتر بوده وباعث اثرات طولانیتر و مزمن تری در فرد می گردد.ترشح تدریجی و طولانی کورتیزول باعث تخلیه ی انرژی ، کاهش فایده بخشی سیستم ایمنی ، کاهش تمرکز حواس ،و حتی چاقی میگردد.
هر فردی بنوعی درگیر استرس میشود و میتوان گفت همه ی ما بگونه ای در معرض استرس های مختلف هستیم اما نکته ی جالب اینجاست که برخورد افراد مختلف با استرس و کنار آمدن با شرایط در اشخاص مختلف متفاوت است.
علائم استرس
در فاز حاد و اولیه ی استرس افزایش ضربان قلب و تنفس پدید می آید، و بدنبال آن فشار خون بالا میرود.در برخی افراد علائمی از قبیل تعریق ، لرزش ، اختلال در گفتار و حتی لرزش کلامی نیز بوجود می آید.
در فاز مزمن و طول کشیده تر استرس ممکنست علائم خطیرتر و بدتری تظاهر کنند . استرس میتواند بسیاری از سیستم های بدن را درگیر کند و موجب ایجاد اضطراب ، افسردگی ، و رفتارهای خاص دیگری شود.بسیاری از سردردها ، مشکلات معده ، طپش قلب ها ، دردهای قفسه سینه ، و حتی مشکلات پوستی ! بهمین خاطر پدید می آیند.سیستم ایمنی در این موارد ضعیف شده و باعث افزایش شیوع عفونت های مختلف در بدن فرد میشود.اختلالات تغذیه ای ، بیماری های قلبی ، زخم های سیستم گوارش و بسیاری از مشکلات ارگانیک دیگر در این بیماران بطور شایعی دیده میشود.
روش های مختلف ارتباط با سایرین :
سه نوع ارتباط با سایرین در افراد مختلف وجود دارد :منفعل ، تهاجمی ، و مدعی .همه ی ما در شرایط مختلف هر سه نوع این رفتارها را از خود بروز میدهیم.اما بهتر اینست که یاد بگیریم چگونه بیشتر مدعی باشیم !
در ارتباط های منفعل فرد سعی میکند از اظهار عقیده و نظرات ، بیان عواطف و احساسات ، و خواسته هایش خودداری کند.فکر میکند که صحبت کردنش چندان مطلوب نیست و تفکراتش خریداران چندانی ندارد ، خصوصا اگر با افرادی طرف باشد که از جهاتی بالاتر از او هستند.این فرم تفکر باعث میشود که شخص کنترلی بر موقعیتش نداشته باشد.
در ارتباط های تهاجمی ، شما مصرانه و صادقانه از افکار ، احساسات وخواسته هایتان به دفاع می کنید ، ( البته به قیمت نشنیدن افکار دیگران ! ) و بر آنها پا فشاری مینمائید. در این حالت شما خشن و نهیب زن ، مصر و پایبند و حتی شاید گستاخ میشوید.این گونه رفتار باعث آسیب رساندن به روحیه ی دیگران و ناراحتی درونی آنها شده و واکنش منفی آنان باعث ایجاد استرس و اضطراب می گردد.
در رفتار های مدعی گونه شما بر اعتقادات ، احساسات و خواسته هایتان پافشاری میکنید اما به طرزی معقول و منطقی ، همراه با دلیل و استدلال . در بسیاری از موارد این گونه رفتار و ارتباط پاسخی مناسب تر میدهد و تاثیر بیشتری در پیشبرد اهداف شما خواهد داشت.
استرس در دانش آموزان
استرس خیلی زود و از دوران کودکستان شروع می شود . استرس بازی را به رقابت در ورزش و کوشش برای برتری و دوستی را به روابط اجتماعی تبدیل می کند .
به گفته یکی از کارشناسان دانش آموزان در وضعیتی قرار می گیرند که باید مرتباً پیشرفت کنند و آنها احساس می کنند که از هیچ حمایتی برخوردار نیستند .
کودکان در محیطی قرار گرفته اند که آنها را بخاطر خودشان نمی خواهند بلکه آنها را برای موفقیت هایشان دوست دارند همه این عوامل استرس را می سازند .
استرس و دیسترس
یک روانپزشک اطفال می گوید : شما بدون استرس زنده نیستید . او می گوید درگیر و تحت فشار بودن باعث می شود که شما چیزهای جدید را یاد بگیرید و مغز شما عملکرد خود را حفظ کند .
در تمام تئوریهای اصلی یادگیری استرس وجود دارد اما اگر استرس با تکامل تداخل داشته باشد این یک مشکل است . گاهی با استرس خیلی زیاد اطفال کارآئی خود را از دست می دهند .
این یک مسیر باریک و ظریفی است که والدین باید تعادل را در آن حفظ کند از طرفی هر کودک نیاز به محدودیتها و راهنمائی های متناسب با سن خود را دارد . و از طرف دیگر اغلب والدین مانع طی شدن روند طبیعی یادگیری می شوند . یک متخصص تکامل کودکان می گوید : برای اینکه کودکان وظایف خود را انجام دهند نیاز نیست آنها را تحت فشار قرار دهیم ولی همچنین می گوید : بازسازی انگیزه درونی کودکان مهمترین نکته می باشد . بجای دادن پاداش نقدی برای نمرات عالی به آنها بگوئیم که به آنها افتخار می کنیم . انجام وظایف برای جایزه مهمترین چیزی نیست که باید یاد بگیرند .
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید