معاد

معاد

فرمت فایل:  doc 
حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده)
تعداد صفحات فایل:  116

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

معاد

 

  انسان از روح و بدن مرکب است .

 

 

 

کسانیکه بمعارف اسلامى تا اندازه اى آشنائى دارند میدانند که در خلال بیانات کتاب و سنت سخن روح و جسم یا نفس و بدن بسیار بمیان میآید و یا اینکه تصور جسم و بدن که بکمک حس درک میشود تا اندازه اى آسان است و تصور روح و نفس خالى از ابهام و پیچیدگى نیست .

 

اهل بحث از متکلمین و فلاسفه شیعه و سنى در حقیقت روح نظریات مختلفى دارند ولى تا اندازه اى مسلم است که روح و بدن در نظر اسلام دو واقعیت مخالف همدیگر میباشند .

 

بدن بواسطه مرگ خواص حیات را از دست میدهد و تدریجا متلاشى میشود ولى روح نه اینگونه است بلکه حیات بالاصاله از آن روح است و تا روح به بدن متعلق است بدن نیز از وى کسب حیات میکند و هنگامیکه روح از بدن مفارقت نمود و علقه خود را برید ( مرگ ) بدن از کار میافتد و روح همچنان بحیات خود ادامه میدهد .

 

آنچه با تدبر در آیات قرآن کریم و بیانات ائمه اهل بیت (ع ) بدست میآید اینست که روح انسانى پدیده ایست غیر عادى که با پدیده بدن یک نوع همبستگى و یگانگى دارد .

 

خداى متعال در کتاب خود میفرماید ( لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین ثم جعلناه نطفة فى قرار مکین ثم خلقنا النطفة علقة و خلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشأ ناه خلقا آخر ) سوره مؤمنون آیه 12-14 .

 

( تحقیقا ما انسان را از خلاصه که از گل گرفته شده بود آفریدیم .

 

سپس او را نطفه اى قرار دادیم در جایگاه آرامى سپس نطفه را خونى بسته کردیم پس خون بسته را گوشتى جویده شده کردیم سپس گوشت جویده شده را استخوانهائى کردیم پس استخوانها را گوشت پوشانیدیم پس از آن او را آفریده دیگرى بیسابقه قرار دادیم ) .

 

از سیاق آیات روشن است که صدر آیات , آفرینش تدریجى مادى را وصف میکند ودر ذیل که به پیدایش روح یا شعور و اراده اشاره میکند آفرینش دیگرى را بیان میکند که با نوع آفرینش قبلى مغایر است .

 

و در جاى دیگر در پاسخ استبعاد منکرین معاد باین مضمون که انسان پس از مرگ و متلاشى شدن بدن و گم شدن او در میان اجزاء زمین چگونه آفرینش تازه اى پیدا کرده انسان نخستین میشود , میفرماید ( بگو فرشته مرگ شما را از ابدانتان میگیرد پس از آن بسوى خداى خودتان برمیگردید یعنى آنچه پس از مرگ متلاشى گشته و در میان اجزاء زمین گم میشود بدنهاى شما است ولى خودتان ارواح بدست فرشته مرگ از بدنهایتان گرفته شده اید و پیش ما محفوظید ) سوره سجده آیه 11 .

 

گذشته از اینگونه آیات قرآن کریم با بیانى جامع مطلق روح را غیر مادى معرفى میکند چنانکه میفرماید ( از تو حقیقت روح را میپرسند بگو روح از سنخ امر خداى من است ) سوره اسرى آیه 85 , و در جاى دیگر در معرفى امر خود میگوید ( امرخدا وقتى که چیزى را خواست این است و بس که بفرماید بشو آن چیز بیتوقف میشودو ملکوت هر شئى همین است ) سوره یس آیه 83 و مقتضاى این آیات آنستکه فرمان خدا در آفرینش اشیاء تدریجى نیست و در تحت تسخیر زمان و مکان نمیباشد پس روح که حقیقتى جز فرمان خداوند ندارد مادى نیست .

 

و در وجود خود خاصیت مادیت را که تدریج و زمان و مکان است ندارد

 

بحث در حقیقت روح از نظر دیگر

 

 کنجکاوى عقلى نیز نظریه قرآن کریم را درباره روح تأ یید میکند .

 

هر یک از ما افراد انسان از خود حقیقتى را درک مینماید که از آن ( من ) تعبیر میکند و این درک پیوسته در انسان موجود است حتى گاهى سر و دست و پا و سایر اعضاء حتى همه بدن خود را فراموش میکند ولى تا خود هست خود ( من ) از درک او بیرون نمیرود این ( مشهود ) چنانکه مشهود است قابل انقسام و تجزى نیست و با اینکه بدن انسان پیوسته در تغییر و تبدیل است و امکنه مختلف براى خود اتخاذ میکند و زمانهاى گوناگون بروى میگذرد حقیقت نامبرده ( من ) ثابت است ودر واقعیت خود تغییر و تبدیل نمیپذیرد و روشن است که اگر مادى بود خواص مادیت را انقسام و تغییر زمان و مکان میباشد میپذیرفت .

 

نیز نسبت داده آرى بدن همه این خواص را میپذیرد و بواسطه ارتباط و تعلق روحى این خواص بروح میشود ولى با کمترین توجهى براى انسان آفتابى میشود که ایندم و آندم و اینجا و آنجا و این شکل و آن شکل و این سوى و آن سوى همه از خواص بدن میباشد و روح از این خواص منزه است و هر یک از این پیرایه ها از راه بدن بوى میرسد .

 

نظیر این بیان در خاصه درک و شعور ( علم ) که از خواص روح است جارى میباشدو بدیهى است اگر علم خاصه مادى بود بتبع ماده انقسام و تجزى و زمان و مکان را میپذیرفت .

 

البته این بحث عقلى دامنه دراز و پرسشها و پاسخهاى بسیارى بدنبال خود دارد که از گنجایش این کتاب بیرون است و این مقدار از آن بحث در اینجا بعنوان اشاره گذاشته شد و براى استقصاء بحث به کتب فلسفى اسلامى باید مراجعه نمود .

 

مرگ از نظر اسلام

 

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Powerpoint,WordExcell , ..که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است



خرید و دانلود معاد


دانلود مقاله کامل درباره ایمان به معاد

دانلود مقاله کامل درباره ایمان به معاد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 25

 

آثار ایمان به معاد و انکار آن

یکی از مسائلی که همواره در ادیان مختلف مورد تأکید قرار گرفته است و در واقع به ادیان معنا می­دهد، به نحوی که بدون آن، دین جایگاه مشابهی نخواهد داشت، مسأله معاد است. دین اسلام نیز بر این مسأله بسیار تأکید دارد و مباحث زیادی از قرآن و سنّت به این موضوع اختصاص یافته است. اهمیت معاد تا بدانجا است که یکی از اصول دین شمرده شده و انکار آن موجب خروج از اسلام است. لذا متناسب است به این موضوع توجه زیادی شود و ابعاد مختلف آن مورد بحث و مداقه قرار گیرد.

این نوشتار که در صدد بحث از «آثار ایمان به معاد» است، جایگاه معاد در قرآن و در دعوت انبیاء، دلایل وقوع معاد، آثار ایمان به معاد و انکار آن را به اجمال بحث می­نماید

 

جایگاه معاد در قرآن کریم و در دعوت انبیاء

اصل معاد از نقطه نظر دین مبین اسلام بدان معناست که همه انسان­هایی که در این عالم دنیا آمده و بعد از مدتی زندگی در این عالم می­میرند، همگی در جهان دیگری زنده شده  و در قیامت در دادگاه عدل الهی حضور یافته و پس از رسیدگی به اعمال و رفتار آنها در دنیا، در بهشت و سعادت جاودانه یا در دوزخ خشم و غضب الهی همیشه خواهند بود.

یک نظر اجمالی به آیات قرآن کریم نشان می­دهد که در میان مسائل عقیدتی هیچ مسأله­ای در اسلام بعد از توحید به اهمیت مسأله معاد و اعتقاد به حیات بعد از مرگ و حسابرسی اعمال بندگان و پاداش و کیفر و اجرای عدالت نیست. وجود حدود هزار و دویست آیه درباره معاد در قرآن و اینکه بسیاری از سوره­های اواخر قرآن به طور کامل یا به طور عمده درباره معاد و مقدمات و علایم و نتایج آن سخن می­گوید، شاهد گویای این مدعا است.

 در جای جای قرآن مجید بعد از موضوع ایمان به خدا، ایمان به جهان دیگر آمده و تقریباً در 30 آیه این دو موضوع را قرین هم قرار داده «و یؤمنون بالله و الیوم الآخر» یا تعبیری شبیه آن فرموده است و در بیش از صد آیه اشاره به «الیوم الآخر» یا «الآخرۀ» فرموده است.  

 در راه ارائه همین مسأله و بیان همین اندیشه­ها و اعتقادات بود که پیامبر اسلام(ص) گرفتار مشقت­ها و آزار و اذیتهای سخت و طاقت فرسای مشرکین شدند و همچون سایر انبیای الهی مورد تهمت­های فراوان قرار گرفتند، تا آنجا که او را مجنون خواندند. قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم سوره سبأ به این مسأله اشاره نموده و می­فرماید: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَى رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِید ٍ* أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِیدِ؛ و کسانی که کفر ورزیدند گفتند آیا شما مردم را آگاه سازیم از مردی که مدعی است هنگامی که بدنهای شما به کلی متلاشی گردید و استخوان‌های شما پوسید و خاک شد بار دیگر آفرینش جدید و حیات تازه­ای پیدا می­کند؟ او یا به خداوند، دروغ و کذب نسبت می­دهد و یا دچار جنون و دیوانگی گشته است. اما در واقع چنین نیست بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی­آورند در عذابی سخت و در ضلالت و گمراهی عمیقی گرفتارند.»

مسأله معاد و جهان آخرت همواره در سرلوحه دعوت انبیاء قرار داشته است و پیامبران الهی علیرغم مخالفت­های سرسختانه مردم در پیشروی چنین مسأله­ای، همواره بر آن تأکید داشته و مردم را به اعتقاد به چنین اصلی دعوت نموده­اند و این مقاومت و پایداری انبیاء در طرح مسأله­ معاد و آشنا ساختن مردم با مسأله جهان پس از مرگ، نشانگر اهمیت فوق العاده این اصل اعتقادی در زندگی بشر و سعادت و کمال نهایی انسان است. علم و آگاهی به اصل مسأله معاد تأثیر مستقیم در رفتار و کردار فرد و جامعه داشته و زندگی انسان را متحول می­سازد. شناخت رابطه میان دنیا و آخرت و مقدمه بودن این جهان برای جهان دیگر نیز نقش بسزایی در رفتار آدمی دارد. اگر فرد بداند که آنچه در این دنیا انجام می­دهد در سرای دیگر نیز همان را باز خواهد یافت مسلماً در رفتار و عملکرد خویش دقت و ملاحظه بیشتری خواهد نمود.

  دلایل وقوع معاد :

برای اثبات معاد دلایل عقلی و منطقی متعددی وجود دارد که در قرآن، گاه صریحاً و گاه به اشاره بیان شده است. دلایلی که صریحاً یا اشارتاً در زمینه حتمیت تحقق معاد از قرآن مجید استفاده می­شود عمدتاً هفت دلیل است:

برهان فطرت

منظور از «برهان فطرت» در اینجا این است که انسان در اعماق جان خود، اعتقاد و ایمان به جهان دیگر و رستاخیز عظیم انسان­ها و بارگاه عدل الهی را احساس می­کند. قرآن کریم در این زمینه در سوره روم، آیه 30 می­فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ؛ روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسان­ها را بر آن آفریده و دگرگونی در آفرینش خداوند نیست، این است دین محکم و استوار.»

  موضوع سخن در این آیه عام است و تمام دین را فطری می­شمارد، یعنی مجموع اصول عقاید و حتی کلیات فروع دین و احکام در اعماق فطرت حضور دارد. «دین» دوبار در آیه فوق تکرار شده که اشاره به مجموع حقایق دینی است.

  بر مسأله فطری بودن اعتقاد به معاد قراینی وجود دارد.

 الف . اگر برای فنا آفریده شده­ایم عشق به بقا چه مفهومی دارد؟

  هیچکس نمی­تواند این حقیقت را انکار کند که از مرگ به معنای «نیستی» گریزان است و خواهان طول عمر، بلکه حیات جاویدان است. تلاش برای طولانی شدن عمر دلیل بر این است که انسان ذاتاً خواهان بقا است حتی علاقه انسان به حیات فرزندش که دنباله حیات او محسوب می­شود نشانه­ای از این عشق غریزی است.

  اگر ما برای فنا آفریده شده­ایم وجود این غریزه در ما بی معنا است و این یک عشق مزاحم و بی دلیل است. چگونه ممکن است خداوند حکیم چنین موضوع زائد و مزاحمی را در ما بیافریند؟ اصولاً وجود یک غریزه در انسان دلیل بر این است که در بیرون وجود او، طریق اشباع و پاسخگویی به آن هست همچنان که تشنگی دلیل بر وجود آب و گرسنگی دلیل بر وجود غذا و میل به جنس مخالف دلیل بر وجود آن است و گرنه با حکمت حکیم سازگار نیست. لذا عشق به بقا که به طور فطری در انسان­ها وجود دارد نشانه روشنی بر زندگی جاویدان محسوب می­شود.

  ب. اگر رستاخیز فطری نیست چرا این عقیده در طول تاریخ از انسان­ها جدا نشده است؟

  عادات و رسوم دائماً در تغییر و تبدیل است. فرهنگ‌ها عموماً دستخوش دگرگونی هستند. تنها اموری می­تواند در طول تاریخ بشر، در برابر گذشت زمان پایدار بماند که ریشه­هایی در اعماق فطرت داشته باشند.

 

این امر در مورد مسأله توجه انسان به زندگی پس از مرگ کاملاً صادق است. جامعه شناسان می­گویند: اعتقادات مذهبی و از جمله عقیده به حیات پس از مرگ، همواره در میان انسان­ها (حتی بشرهای قبل از تاریخ) وجود داشته است و شاهد بر آن، دفن برخی لوازم همراه اموات است.  

برهان حکمت

یک مطالعه اجمالی در وضع جهان هستی نشان می­دهد که همه چیز بر اساس هدف، حکمت، نظم و برنامه آفریده شده است. حال اگر نظری به زندگی انسان بیفکنیم و چنین فرض کنیم که مرگ برای او پایان همه چیز است، چند روزی در این دنیا با هزار زحمت و مشکل زندگی کردن و مقداری آب و غذا خوردن و بعد برای همیشه از هستی چشم پوشیدن، مسلماً چنین چیزی نمی­تواند هدف آفرینش انسان باشد و به این ترتیب خلقت او عبث و بیهوده و بی محتوا خواهد بود. این چیزی است که با حکمت خداوند حکیم هرگز سازگار نیست.

این مضمون در آیات قرآن منعکس شده است. در سوره مؤمنون آیه 115 می­فرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‏ایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمى‏شوید.» نیز در سوره حجر آیه 85 می­فرماید: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِیَةٌ؛ و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده‏ایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید.»

برهان عدالت

 یکی از اوصاف خداوند عدالت است. عدالتی که نشانه­های آن در جای جای عالم هستی، در آسمانها و زمین، در وجود خود انسان و در ضربان قلب و گردش خون او دیده می­شود. خوب آیا ممکن است انسان از عدالت عمومی جهان بر کنار بماند؟ تاریخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبی نشان می­دهد که احقاق حق مظلومان و کیفر ظالمان هرگز در این جهان به طور کامل انجام نشده است. عدالت حاکم بر عالم که در پرتو عدالت خداوند است ایجاب می­کند روزی فرا رسد که پرونده اعمال همه انسان­ها مورد بررسی قرار گیرد و این همان روز رستاخیز است قرآن کریم در سوره قلم آیات 35 تا 36 می­فرماید: «أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ * مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ؛  شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‏کنید؟ پس آیا فرمان‌برداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد؟» و در سوره جاثیه آیات21 تا 22 می­فرماید: «أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ * وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛ آیا کسانى که مرتکب کارهاى بد شده‏اند پنداشته‏اند که آنان را مانند کسانى قرار مى‏دهیم که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند [به طورى که] زندگى آنها و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داورى مى‏کنند. و خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است، تا هر کسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.»

 

برهان رحمت

یکی از صفات مشهور و معروف خداوند «رحمت» است. مسلماً رحمت به معنای اعطای فیض و نعمت به موجودی است که قابلیت و استعداد آن را داشته باشد. از آنجا که انسان با آن ساختمان مخصوص ورودی که از برکت الهی در او دمیده شده استعداد حیات جاویدان و رسیدن به کمالات فراوان دارد، خداوند رحمان و رحیم چنین فیض و سعادتی را از او قطع نمی­کند و فیض و رحمت او با مرگ قطع نخواهد شد. در سوره انعام آیه 12 آمده است: « قُل لِّمَن مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلّهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لاَ رَیْبَ فِیهِ؛ بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست بگو از آن خداست که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است، ‏یقیناً شما را در روز قیامت که در آن هیچ شکى نیست گرد خواهد آورد.»  

برهان وحدت

از ویژگی­های زندگی دنیا وجود اختلاف آرا و افکار است. حتی پیروان یک مذهب غالباً به شاخه­های متعددی با عقاید مختلف تقسیم شده­اند. گاه این اختلاف آرا و عقاید از اجتماع به درون خانواده کشیده می­شود و هر یک از اعضای خانواده پیرو عقیده و مکتبی هستند. بدون شک هر انسانی از وجود این اختلافات در این جهان رنج می­برد و همه آرزو می­کنند این اختلافات روزی برچیده شود. مسلماً خدایی که انسان را برای تکامل و هدایت آفریده و مقتضای مقام ربوبیتش انسان­ها را از نیل به چنین خواسته­ای محروم نخواهد کرد و چون این هدف در دنیا انجام نمی­گیرد، حتماً جای رفع اختلافات و رسیدن به وحدت، سرای دیگر است.

در قرآن کریم آیات متعددی داریم که اشاره به این موضوع می­کند که محل رفع هرگونه اختلاف، عالم دیگر است. در سوره نحل آیات 38 تا 39 می­فرماید: «وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللّهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ * لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ؛ و با سخت‏ترین سوگندهایشان بخدا سوگند یاد کردند که خدا کسى را که مى‏میرد بر نخواهد انگیخت. آرى [انجام] این وعده بر او حق است، لیکن بیشتر مردم نمى‏دانند، تا [خدا] آنچه را در [مورد] آن اختلاف دارند براى آنان توضیح دهد.»  و باز در سوره حج آیه 69 آمده است: « اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ؛ خدا روز قیامت در مورد آنچه با یکدیگر در آن اختلاف مى‏کردید داورى خواهد کرد.»

برهان بقای روح

بسیاری از فلاسفه الهی در بحث معاد به سراغ مسأله بقای روح رفته و به آن استدلال کرده­اند. قرآن مجید نیز اشاراتی به مسأله بقای روح دارد. در سوره آل عمران آیه 169 می­فرماید: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ، هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‏اند مرده مپندار، بلکه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.» و در سوره بقره آیه 154 باز همین مضمون آمده است: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ؛ و کسانى را که در راه خدا کشته مى‏شوند مرده نخوانید، بلکه آنان زنده‏اند ولى شما نمى‏دانید.»

  آثار ایمان به معاد :

بدون شک، ایمان به معاد تأثیر بسیار عمیق و گسترده­ای در اعمال انسان­­ها دارد. اصولاً اعمال انسان بازتاب اعتقادات اوست، یا به تعبیر دیگر رفتار هر کسی با جهان‌بینی او ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد.

  کسی که می­داند تمام اعمالش بی کم و کاست به زودی در دادگاهی مورد بررسی قرار می­گیرد که قضّاتش از همه چیز آگاهند، نه توصیه­ای در آن مؤثر است و نه رشوه­ای و نه حکم دادگاهش تجدید نظر دارد؛ سپس بر طبق آن پاداش و کیفر می­بیند. نه فقط در اصلاح خود می­کوشد بلکه در انجام اعمال گوناگونش فوق العاده سخت‌گیر و موشکاف است.

 

آثار دنیوی ایمان به معاد را می­توان به دو قسم آثار فردی و آثار اجتماعی تقسیم نمود:

الف. برخی آثار فردی ایمان به معاد:

تقوای الهی

ایمان به معاد موجب می­شود انسان پیوسته به یاد خداوند باشد و در انجام هر کاری خواست الهی را در نظر داشته باشد. آیات متعددی از قرآن کریم این مطلب را می­رساند.

  خداوند در سوره بقره آیه 203 می­فرماید: «وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ و از خدا پروا کنید و بدانید که شما را به سوى او گرد خواهد آورد.» علامه طباطبایی در ذیل آیه می­فرماید آیه دستور به تقوی و یادآوری حشر و بعث نمی­دهد، زیرا با یاد قیامت است که انسان از گناه دوری می­کند و پیوسته تقوای الهی را دارد. نیز در سوره طه آیه 113 می­فرماید: «وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْرًا؛ این گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل کردیم و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم، شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند یا [این کتاب] پندى تازه براى آنان بیاورد.»

پس ایمان به معاد تقوای الهی و مراقبه و محاسبه را در پی دارد. مراقبه این است که انسان بداند کسی مراقب اوست و در همه حال او را زیر نظر دارد و  حتی اسرار درون او را نیز می­داند. توجه به این حقیقت انسان را در یک حالت بیدار باش نگه می­دارد و توجه به محاسبه و اینکه تمامی اعمال او از بزرگ و کوچک و خوب و بد حسابرسی می­شود و پاسخ عادلانه­ای به هر کدام داده خواهد شد‌، سبب می­شود انسان خود را در انجام کارها آزاد مطلق نبیند.

حق ‌بینی

ایمان به آخرت یعنی ایمان به دادگاه عدلی که قاضی آن خداوند و شهودش فرشتگانند و دروغ، تقلب، توصیه و رشوه در آن راه ندارد. ایمان به چنین دادگاهی انسان را وادار می­کند که واقعیت اعمال خود را آن‌گونه که هست بررسی کند.

عبادت و بندگی خداوند

ایمان به معادت موجب می­شود انسان با عبادت و بندگی برای سعادت اخروی خود تلاش کند.

در سوره یس آیات 20 تا 22 از فرد مؤمنی سخن گفته شده که به حمایت از سه رسول الهی برخواست و عبادت الهی را بر خود ضروری می­دانست، به جهت اینکه خداوند خالق اوست و بازگشت همگان نیز به سوی او خواهد بود. خداوند در این آیات می­فرماید: «وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ * اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ  * وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ و [در این میان] مردى از دورترین جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت: اى مردم از این فرستادگان پیروى کنید، از کسانى که پاداشى از شما نمى‏خواهند و خود [نیز] به راه راست قرار دارند پیروى کنید، آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏یابید.»

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل درباره ایمان به معاد


دانلود تحقیق کامل درمورد تناسخ و معاد

دانلود تحقیق کامل درمورد تناسخ و معاد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 22

 

تناسخ و معاد

تناسخ از ریشه «نسخ» گرفته شده و از کلمات اهل لغت درباره این واژه، چنین بر مى ‏آید که از آن، دو خصوصیت استفاده مى‏شود: 1 ـ تحول و انتقال.2 ـ تعاقب دو پدیده که یکى جانشین دیگرى گردد. (1) در آنجا که حکمى در شریعت به وسیله حکم دیگر برطرف شود، لفظ «نسخ» به کار مى‏برند، و هر دو ویژگى به روشنى در آن موجود است، ولى آنجا که این لفظ در مسائل کلامى مانند «تناسخ» به کار مى‏رود تنها به ویژگى اول اکتفا مى‏شود، ویژگى دوم مورد نظر قرار نمى‏گیرد.مثلا خواهیم گفت: «تناسخ» این است که روحى از بدنى به بدن دیگر منتقل شود، در این جا تحول و انتقال هست ولى حالت تعاقب، که یکى پشت سر دیگرى در آید، وجود ندارد.و در هر حال شایسته است ما به انواع تحول‏ها و نقلها اشاره کنیم:

1 ـ انتقال نفس انسانى از این جهان به سراى دیگر.

2 ـ انتقال نفس در سایه حرکت جوهرى، از مرتبه قوه به مرتبه کمال، همان طور که جریان، در نفس نوزاد چنین است، زیرا نفس نوزاد از نظر کمالات کاملا به صورت قوه و زمینه است، ولى به تدریج به حد کمال مى‏رسد.3 ـ انتقال نفس پس از مرگ به جسمى از اجسام مانند سلول نباتى و یا نطفه حیوان و یا جنین انسان، و به دیگر سخن: آنگاه که انسان مى‏میرد، روح او به جاى انتقال به نشأه دیگر، باز به این جهان باز مى‏گردد، و در این بازگشت نفس براى خود بدنى لازم دارد، که با آن به زندگى مادى خود ادامه دهد، این بدن که ما از آن به جسم تعبیر آوردیم گاهى نبات است، و گاهى حیوان است، و گاهى انسان، و در حقیقت روح انسان پس از آن همه تکامل، تنزل یابد و به نبات یا حیوان و یا جنین انسانى تعلق گیرد، و بار دیگر زندگى را از نو شروع کند، واقعیت مثل معروف «روز نو و روزى از نو» تجسم پیدا مى‏کند، این همان تناسخ است که در فلسفه اسلامى و قبلا در فلسفه یونان، بلکه در مجامع فکرى بشر مطرح بوده است و غالبا کسانى که تجزیه و تحلیل درستى از معاد نداشتند به این اصل پناه مى‏بردند، گوئى اصل تناسخ جبران کننده مزایاى معاد است و بازگشت انسان به این دنیا، و تعلق نفس به بدن مادى، گاهى براى دریافت پاداش، و با براى کیفر بینى است، مثلا کسانى که در زندگى دیرینه خود درست کار و پاکدامن بوده‏اند بار دیگر که به این جهان باز مى‏گردند و از زندگى بسیار مرفه و دور از غم و ناراحتى (به عنوان پاداش) برخوردار مى‏شوند، در حالى که آن گروه که در زندگى پیشین خود تجاوزکار و ستمگر بوده‏اند براى کیفر، به زندگى پست‏تر باز مى‏گردند ـ تو گوئى ـ اگر امروز گروهى را مرفه و گروه دیگرى را گرسنه و برهنه مى‏بینیم این به خاطر نتیجه اعمال پیشین آنها است که به این صورت تجلى مى‏کند و هرگز تقصیرى متوجه فرد یا جامعه نیست.ما با این که از آمیختن بحث‏هاى فلسفى و کلامى به بحثهاى اجتماعى مى‏پرهیزیم ولى در این جا از اشاره به نکته‏اى ناگزیریم و آن این که اعتقاد به تناسخ به این شکل، مى‏تواند اهرمى محکم در دست جهانخواران باشد که عزت و رفاه خود را معلول پارسائى دوران دیرینه، و بدبختى و بخت برگشتگى بیچارگان را نتیجه زشتکاریهاى آنان در زندگیهاى قبلى قلمداد کنند و از این طریق، بر دیگ خشم فروزان و جوشان توده‏ها که پیوسته خواستار انقلاب و پرخاشگرى بر ضد مرفهان و مستکبران مى‏باشند، آب سرد بریزند و همه را خاموش نمایند.اگر مارکسیسم مى‏گوید «دین افیون ملتها است» باید چنین اندیشه‏هاى دینى را افیون ملتها بداند و آن را در خدمت مستکبران و غارتگران بیاندیشد، نه آئینهاى منزه از این خرافات را، و شاید به خاطر این انگیزه بوده است که اندیشه تناسخ در سرزمینهائى مانند «هند» رشد نموده که از نظر بدبختى و گسترش فاصله طبقاتى وحشت زا و هولناک مى‏باشد .به طور مسلم صاحبان زر و زور براى توجیه کارهاى خود، و براى فرو نشاندن خشم ملتهاى گرسنه و برهنه به چنین اصلى پناه مى‏بردند، و رفاه خود و سیه‏روزى همسایه دیوار به دیوار را از این طریق توجیه مى‏نمودند، تا آن هندى بیچاره به جاى فکر در انقلاب، بر زندگى قبلى خود تاسف ورزد، و با خود بگوید چرا من در هزاران سال پیشین در این جهان که زندگى مى‏کردم چنین و چنان کرده‏ام که اکنون دامنگیرم شده است، ولى خوشا به حال آن خواجگان که هم‏اکنون میوه نیکوکارى خود را مى‏چینند، بدون آنکه ستمى به کسى بنمایند.یک چنین اصل درست در خدمت ستمگران زورگو بوده است که متأسفانه در سرزمین هند رشد و نمو کرده است.در هر حال ما در این جا به بحث فلسفى خود ادامه مى‏دهیم و اقسام تناسخ را یادآور مى‏شویم: اصولا از طرف قائلان به تناسخ سه نظریه مطرح مى‏باشد که عبارتند از: 1 ـ تناسخ نامحدود.2 ـ تناسخ محدود به صورت نزولى.3 ـ تناسخ محدود به صورت صعودى.هر چند هر سه نظریه، از نظر اشکال تصادم با معاد یکسان نمى‏باشند، (2) زیرا قسم نخست از نظر بحثهاى فلسفى باطل و با معاد کاملا در تضاد مى‏باشند، در حالیکه قسم سوم فقط یک نظریه فلسفى غیر صحیح است هر چند اعتقاد به آن، مستلزم مخالفت با اندیشه معاد نیست، همان گونه که قسم دوم نیز مخالفت همه جانبه با اندیشه معاد ندارد، ولى چون همگى در یک اصل اشتراک دارند و آن انتقال نفس از جسمى به جسم دیگر، از این جهت قسم سومى را نیز در شمار اقسام تناسخ مى‏آوریم.اینک به توضیح اقسام نامبرده از تناسخ مى‏پردازیم :

1 ـ تناسخ نامحدود یا مطلق

مقصود از آن این است که نفس همه انسانها، پیوسته در همه زمانها از بدنى به بدن دیگر منتقل مى‏شوند، و براى این انتقال از نظر افراد، و از نظر زمان محدودیتى وجود ندارد، یعنى نفوس تمام انسانها در تمام زمانها به هنگام مرگ، دستخوش انتقال، از بدنى به بدن دیگر مى‏باشند، و اگر معادى هست جز بازگشت به این دنیا آن هم به این صورت، چیز دیگرى نیست و چون این انتقال از نظر افراد و از نظر زمان، گسترش کامل دارد از آن به تناسخ نامحدود یا مطلق تعبیر نمودیم.قطب الدین شیرازى در تشریح این قسم چنین مى‏گوید: «گروهى که از نظر تحصیل و آگاهى فلسفى در درجه نازل مى‏باشند به یک چنین تناسخ معتقدند، یعنى پیوسته نفوس از طریق مرگ و از طریق بدنهاى گوناگون، خود را نشان مى‏دهند و فساد و نابودى یک بدن مانع از عود ارواح به این جهان نمى‏باشد.» (3) 

 

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل درمورد تناسخ و معاد


پاورپوینت درباره معاد و جاودانگی انسان

پاورپوینت درباره معاد و جاودانگی انسان

فرمت فایل : power point  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلاید  : 24 اسلاید

 

 

 

 

 

 

اهمیت معاد

انسان ذاتا دوستدار علم و حقیقت جو است

شناخت غایت و هدف از زندگی برای او اهمیت بسیار دارد.



خرید و دانلود پاورپوینت درباره معاد و جاودانگی انسان