امنیت اطلاعات و ایمن سازی شبکه های کامپیوتری از جمله موضوعاتی است که این روزها در کانون توجه تمامی سازمان ها و موسسات قرار گرفته شده است . در یک شبکه کامپیوتری به منظور ارائه خدمات به کاربران ، سرویس ها و پروتکل های متعددی نصب و پیکربندی می گردد. برخی از سرویس ها دارای استعداد لازم برای انواع حملات بوده و لازم است در مرحله اول و در زمان نصب و پیکربندی آنان ، دقت لازم در خصوص رعایت مسائل ایمنی انجام و در مرحله دوم سعی گردد که از نصب سرویس ها و پروتکل های غیرضروری ، اجتناب گردد . در این مقاله قصد داریم از این زاویه به مقوله امنیت اطلاعات و ایمن سازی شبکه های کامپیوتری پرداخته و در ادامه با انواع حملاتی که امروزه متوجه شبکه های کامپیوتری است ، بیشتر آشنا شویم . قطعا" شناسائی سرویس های غیرضروری و انواع حملاتی که مهاجمان با استفاده از آنان شبکه های کامپیوتری را هدف قرار می دهند ، زمینه برپاسازی و نگهداری شبکه های کامپیوتری ایمن و مطمئن را بهتر فراهم می نماید .
مقدمه
حملات در یک شبکه کامپیوتری حاصل پیوند سه عنصر مهم سرویس ها ی فعال ، پروتکل های استفاده شده و پورت های باز می باشد . یکی از مهمترین وظایف کارشناسان فن آوری اطلاعات ، اطیمنان از ایمن بودن شبکه و مقاوم بودن آن در مقابل حملات است (مسئولیتی بسیار خطیر و سنگین ) . در زمان ارائه سرویس دهندگان ، مجموعه ای از سرویس ها و پروتکل ها به صورت پیش فرض فعال و تعدادی دیگر نیز غیر فعال شده اند.این موضوع ارتباط مستقیمی با سیاست های یک سیستم عامل و نوع نگرش آنان به مقوله امنیت دارد. در زمان نقد امنیتی سیستم های عامل ، پرداختن به موضوع فوق یکی از محورهائی است که کارشناسان امنیت اطلاعات با حساسیتی بالا آنان را دنبال می نمایند.
اولین مرحله در خصوص ایمن سازی یک محیط شبکه ، تدوین ، پیاده سازی و رعایت یک سیاست امنیتی است که محور اصلی برنامه ریزی در خصوص ایمن سازی شبکه را شامل می شود . هر نوع برنامه ریزی در این رابطه مستلزم توجه به موارد زیر است :
تعلل و یا نادیده گرفتن فاز برنامه ریزی می تواند زمینه بروز یک فاجعه عظیم اطلاعاتی را در یک سازمان به دنبال داشته باشد . متاسفانه در اکثر موارد توجه جدی به مقوله برنامه ریزی و تدوین یک سیاست امنیتی نمی گردد . فراموش نکنیم که فن آوری ها به سرعت و به صورت مستمر در حال تغییر بوده و می بایست متناسب با فن آوری های جدید ، تغییرات لازم با هدف افزایش ضریب مقاومت سرویس دهندگان و کاهش نقاط آسیب پذیر آنان با جدیت دنبال شود . نشستن پشت یک سرویس دهنده و پیکربندی آن بدون وجود یک برنامه مدون و مشخص ، امری بسیار خطرناک بوده که بستر لازم برای بسیاری از حملاتی که در آینده اتفاق خواهند افتاد را فراهم می نماید . هر سیستم عامل دارای مجموعه ای از سرویس ها ، پروتکل ها و ابزارهای خاص خود بوده و نمی توان بدون وجود یک برنامه مشخص و پویا به تمامی ابعاد آنان توجه و از پتانسیل های آنان در جهت افزایش کارائی و ایمن سازی شبکه استفاده نمود. پس از تدوین یک برنامه مشخص در ارتباط با سرویس دهندگان ، می بایست در فواصل زمانی خاصی ، برنامه های تدوین یافته مورد بازنگری قرار گرفته و تغییرات لازم در آنان با توجه به شرایط موجود و فن آوری های جدید ارائه شده ، اعمال گردد . فراموش نکنیم که حتی راه حل های انتخاب شده فعلی که دارای عملکردی موفقیت آمیز می باشند ، ممکن است در آینده و با توجه به شرایط پیش آمده قادر به ارائه عملکردی صحیح ، نباشند .
وظیفه یک سرویس دهنده
پس از شناسائی جایگاه و نقش هر سرویس دهنده در شبکه می توان در ارتباط با سرویس ها و پروتکل های مورد نیاز آن به منظور انجام وظایف مربوطه ، تصمیم گیری نمود . برخی از سرویس دهندگان به همراه وظیفه آنان در یک شبکه کامپیوتری به شرح زیر می باشد :
تحولات ایجاد شده در زمینهی حقوق سیاسی زنان
گفتار اول: تغییر دیدگاه
با وقوع انقلاب اسلامی، کل نظام سیاسی ایران دگرگون گردید. رژیم مستبد و وابسته به آمریکا سرنگون شد و به جای آن نظامی دینی و مردمی، با عنوان «جمهوری اسلامی» استقرار یافت. جمهوریت نظام تازه تأسیس، نشانگر حضور مردم و نقش برجسته آنان در حکومت بود و اسلامیّت آن سمبل وفاداری حکومت و نظام جدید به دین اسلام یعنی مذهب اکثریت مردم ایران بود. تلفیق این دو، نظام سیاسی جدیدی را به جهان عرضه کرد که در همهپرسی سال 1358 به تصویب 3/98 درصد مردم ایران رسید.
حضور پرشور مردم در ثمر رسیدن انقلاب اسلامی و پاسداری از آن در ماهها و سالهای اولیهی پس از انقلاب، باعث گردید تا نقش اساسی و محوری آنان در سرنوشت جامعه کاملاً آشکار گردید و عبارت مشهور امام مبنی بر اینکه «میزان رأی ملت است» بهخوبی گویای دیدگاهی است که پس از انقلاب اسلامی شکل گرفت و برای مردم، نقش محوری قائل بود. این دیدگاه جانشین دیدگاهی شده بود که پیش از انقلاب رواج داشت و مشخصهی اصلی آن، شاهمحوری و عدم توجه به مشارکت فعال مردم در سیاست و سایر عرصههای جامعه بود و «محمدرضا شاه» در جایگاه اصلیترین مهرهی رژیم در مواردی بیاعتنایی مطلق خود را به دموکراسی و مشارکت مردم در ادارهی جامعه آشکار ساخته بود و خوی استبدادی رژیم نیز باعث گردیده بود تا مشارکت سیاسی مردم به مفهوم واقعی آن هیچگاه کوچکترین مجالی برای بروز نیابد. مجالی که پس از پیروزی انقلاب به گستردهترین شکل آن حاصل گردید.
حال، تغییرات حاصل شده دربارهی حضور سیاسی زنان و دیدگاههای رایج دربارهی این مسئله را باید در بطن این تحول کلان بررسی نمود.
رژیم پهلوی همچنان که برای مشارکت سیاسی عموم مردم ارزشی قائل نبود، به حقوق سیاسی زنان هم بیاعتنا بود و به همین سبب مشارکت سیاسی تودهی زنان، هیچگاه در دوران پهلوی تحقق نیافت. با این حال، رژیم پهلوی تلاش داشت تا با اتخاذ برخی سیاستهای تبلیغاتی نه تنها خود را به حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان متعهد نشان دهد، بلکه چنین ادعا نماید که با وجود مشکلات و مخالفتها، در تلاش است تا گامهای بلندی را برای تحقق حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان بردارد.
حکومت پهلوی در اوایل دههی چهل تلاش نمود تا به ظاهر با اعطای حق رأی به زنان، زمینهی مشارکت سیاسی آنان را فراهم نماید و پس از آنان با اقداماتی همانند انتصاب زنان به برخی مناصب سیاسی ظاهراً نشان داد که قصد اعطای حقوق سیاسی زنان را دارد. محمدرضا شاه حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان به آنچه دربارهی زنان انجام شده بود، افتخار میکرد و معتقد بود: «زنان کشورهای مترقی در راه آزادی خویش و به دست آوردن همان حقوق مدنی و سیاسی که به یکباره به زنان ایران اعطا شد، دهها سال مبارزه کردهاند.»
با وجود این اقدامات ظاهری و ادّعاهای بزرگ، در عمل عموم زنان به حقوق سیاسی دست نیافتند. زیرا در واقع، رژیم پهلوی در تلاش بود تا در عین سرکوب تودهی آزادیخواه مردم، از اعطای حق رأی به زنان، از نظر روانی، بهرهبرداری سیاسی نماید؛ اولاً محبوبیتی را برای خود در بین برخی از اقشار مردم کسب نماید و ثانیاً با توجه به مخالفت برخی از روحانیان سرشناس با این اقدام رژیم، فرصت تبلیغاتی مناسبی را برای مرتجع قلمداد نمودن روحانیت به دست آورد؛ همچنان که مدّتها تلاش کرد تا از این موضوع سوءاستفاده تبلیغاتی نماید. با این حال، بهتدریج روشن گردید که بر خلاف این ادّعاهای ظاهری، اصولاً رژیم، اعتقادی به مشارکت سیاسی زنان ندارد و تا سرنگونی آن، هیچگاه مشارکت تودهی زنان به معنای واقعی آن اتفاق نیفتاد. به همین سبب همچنان که در بخش اوّل اشاره شد، برخی از روحانیان و بهویژه امام (ره) به افشاگری علیه این اقدام پرداختند و با تأکید بر این نکته که وقتی رژیم نیروهای آزادیخواه و مخالف را اعم از مرد و زن بهشدت سرکوب میکند، اعطای حق رأی به زنان جز ادعایی تو خالی و دروغین بیش نیست، نشان دادند که رژیم تنها قصد فریبکاری دارد و به مرور نیز همین معنا آشکار گردید و معلوم شد که اصولاً رژیم اعتقادی به حضور سیاسی مردم و بهویژه زنان نداشته و ندارد.
البته توجه رژیم به زنان و حقوق سیاسی ـ اجتماعی آنان غیر از منظر فریبکاری از دیدگاه دیگری نیز تحلیل شده است که تا حدودی نسبت به دیدگاه نخست، بدبینانهتر نیز میباشد. بر اساس دیدگاه مذکور، رژیم این اقدامات ظاهری را نه تنها برای پردهپوشی، بلکه برای عمقیق کردن دیکتاتوری خود انجام میداد.
هالیدی که در سالهای آخر رژیم پهلوی تحقیقات جامعی را دربارهی وضعیت ایران انجام داده است، معتقد به این دیدگاه بود. وی در تحقیق خود مینویسد.
«دولت ایران خود را به صورت قهرمان حقوق زنان جلوه داده است؛ ولی مانند اصلاحات راضی و اتحادیهی کارگری فرمایشی، در این مورد نیز هدف، آن بوده است که تغییراتی در جامعهی ایران برای تسهیل کار دولت به وجود آورند و از ظهور جنبشهای مستقل از دولت که میتوانند درخواستهای حادّ و جدی داشته باشند، جلوگیری کنند.»
در واقع بر اساس این دیدگاه میتوان گفت رژیم پهلوی نه تنها اعتقادی به مشارکت و حقوق سیاسی زنان نداشت، بلکه تلاش میکرد تا با سوءاستفاده از این اهرم و با آلت دست قرار دادن، زمینههای استمرار نظام دیکتاتوری و استبدادی خود را استحکام و دوام بیشتری بخشد؛ اما این دیدگاه رژیم، مگر سردی بود که باعث گردید، زنان نیز همپای مردان، برای فرو ریختن پایههای استبدادی رژیم تلاش نمایند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه جدیدی دربارهی حقوق سیاسی زنان مطرح گردید. دیدگاهی که در عین رعایت موازین اسلامی، امکان مشارکت زنان را در سیاست به شکلی گسترده امکانپذیر میساخت. در این دیدگاه جدید، رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران، نقشی کلیدی و اساسی بر عهده داشت. تأکیدات و توصیههای مکرر ایشان پیش از انقلاب اسلامی مبنی بر حضور زنان در تظاهراتها و همچنین تأکیدات ایشان بر شرکت زنان در رأیگیریها و انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشاندهندهی اعتقاد واقعی ایشان به حقوق سیاسی زنان بود. در واقع برای تحقق واقعی نظام جمهوری و در عین حال اسلامی، حضور گستردهی زنان گریزناپذیر بود و تحقق این امر نشانگر دیدگاه حقیقی نظام جمهوری اسلامی دربارهی مشارکت سیاسی زنان بود.
از سوی دیگر، نظریهی «امام خمینی (ره)» دربارهی حقوق سیاسی زنان، در مقام یکی از فقهای برجسته و مجتهدان طراز اوّل، فصلالخطاب دیگر علما قرار گرفت و در نظریات دینی مطرح شده پس از انقلاب، حقوق سیاسی زنان به رسمیت شناخته شد و تفکر سیاسی و حضور در مسائل جمعی همان گونه که بهرهی مردان است بهرهی زنان نیز دانسته شد و کمتر میتوان به نظراتی برخورد کرد که در حقوق سیاسی زنان تردیده کرده باشند.
اهمیت نظریهی فقهی ـ سیاسی امام (ره) و نقش برجستهی آن در حقوق سیاسی زنان با توجه به دو نکته، بیشتر آشکار میشود. نخست این که، اصولاً در بیشتر جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران، توجه خاصی به زنان نمیشد و حساب عمدهای برای آنان گشوده نمیگردید. در جریانات نوگرایانهی دینی نیز، برای نمونه، حتی «مهندس بازرگان» هیچگاه با زنان و رهایی آنان و حقوق سیاسیشان بر سر مهر نبود و همواره با حضور زنان در تشکیلات خود مخالفت مینمود و حتی پس از انقلاب نیز همراه با اقلیّت معدودی در مجلس اوِّل، به عدم انتخاب زنان برای مجلس، رأی مثبت داد. در دیدگاههای مذهبی سنتیتر نیز، عموماً به استناد برخی روایات، مشارکت سیاسی زنان مجاز شمرده نمیشد و زنان از دخالت در امور سیاسی منع میگردیدند. هرچند که برای مقابله با اینگونه نظرات، معدودی از متفکران روشنبین مذهبی، دیدگاهها و نظرات متفاوتی را مطرح میساختند و نادرستی دیدگاه نخست را آشکار مینمودند.
دومین نکتهای که اهمیت دیدگاه و نظریهی امام را آشکارتر مینماید، این است که حتی امروز نیز در برخی از کشورهایی که همچنان تلاش مینمایند تا خود را به تعالیم اسلام وفادار نشان دهند، بر اساس برخی قرائتهای دینی رایج، زنان به هیچ وجه امکان حضور در عرصهی سیاست را ندارند؛ برای نمونه در عربستان، به گفتهی رییس مجلس مشورتی آن کشور، در شریعت اسلام، زنان نمیتوانند سمت دولتی داشته باشند و حتی شورای مشورتی هم شامل این ممنوعیت میشود. گاهی دیدگاهها دربارهی حضور سیاسی زنان چنان تنگنظرانه است که زنان حتی برای تماشای سیاستمداران هم دچار مشکل بودند. در سال 1378 برای اولین بار در عربستان، 20 زن تماشاگر در طبقهی فوقانی مجلس شورای حضور یافتند. در کشور کویت نیز، در انتخابات اخیر، اصلیترین شعار نامزدهای انتخابات این بود که «با حضور سیاسی زنان مخالفیم.»
در مجموع میتوان گفت پس از پیروزی انقلاب اسلامی دربارهی حقوق سیاسی زنان این دیدگاه رواج یافت که زنان درست همانند مردان میتوانند از امکان مشارکت سیاسی در جامعه برخوردار گردند و پا به پای مردان در سیاست حضور مؤثر و فعال داشته باشند. بر پایهی این دیدگاه، امکان حضور سیاسی زنان که در واقع با آغاز انقلاب و راهپیماییها تا حدودی شکل گرفته بود، قطعیت یافت و به گونهای که در گفتار بعد، خواهیم دید به صورت مطلوبی استقرار یافت. با این حال باید دانست که با توجه به ماهیت دینی نظام جمهوری اسلامی و لزوم تبعیت از تعالیم دین اسلام، در احراز برخی از مناصب سیاسی همانند رهبری و مناصب عالی قضایی، محدودیتهای برای زنان وجود دارد که به استناد مبانی فقهی میباشد.
گفتار دوم: فراهم شدن زمینههای لازم برای مشارکت سیاسی زنان
مشارکت سیاسی شاخصهای مختلفی دارد که مهمترین آنها عبارتند از حق رأی و امکان احراز مناصب و پستهای سیاسی. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در زمینهی حق رأی، برخلاف اعطای ظاهری حق رأی، چندان نقطهی برجسته و کارنامهی قابل قبولی را نمیتوان دید و علناً زنان نیز همانند بیشتر مردان، هیچگاه از حق رأی برای مشارکت فعّال و مؤثر در صحنهی سیاسی جامعه، برخوردار نگردیدند. هنگامی که در عرصهی همگانی، امکان مشارکت عملی در سیاست از زنان سلب گردد، طبیعی است که به شاخص دوّم یعنی حضور زنان در پستهای سیاسی نیز نمیتوان چندان خوشبین بود و همینگونه نیز هست. در واقع در دورهی پهلوی، زنان به برخی از مناصب و پستهای سیاسی دست پیدا نمودند که بالاترین آنها نیز مقام نایبالسلطنگی بود که فرح، این مقام را از آن خویش ساخته بود. غیر از این مقام برخی از پستهای سیاسی دیگر نیز از قبیل نمایندگی مجلس، نمایندگی سنا و حتی در سالهای آخر، پست وزارت، به عرصهی حضور زنان تبدیل گشته بود؛ امّا بیشتر این زنان به دلیل وابستگی به دربار و مقامات عالی رتبهی کشور، به این پستها نائل گردیده بودند و کمتر به دلیل شایستگی و تواناییهای خود، به این مقامات دست مییافتند. شاخصترین این گونه زنان، اشراف پهلوی بود که به دلیل وابستگی به شاه، همواره عرصههای نسبتاً گستردهای از حوزههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و نیز سیاسی را در اختیار خود میگرفت. این گروه از زنان، عملاً چنان حصار تنگی را ایجاد مینمودند که برخی از افراد و همچنین مؤسسات و تشکلهایی که در آرزوی رهایی زن و توجه به حقوق زنان بودند، ناگزیر میشدند برای ادامهی فعالیت، به نوعی در چتر حمایت و اطاعت این گونه زنان و مجموعههای زیر نظارت آنها و بهویژه اشرف پهلوی درآیند.
این امر باعث میشد که برخلاف اهداف مثبت و خیرخواهانهی بیشتر این افراد و مؤسسات، بهتدریج آنان نیز قربانی سوابق ذهنی اینگونه رفتار زنان و سیاهکاریها و تباهکاریهای آنان گردند.
عنوان مقاله :شبیه سازی سه بعدی و بررسی عددی سرعت و اتلاف انرژی بر روی سرریز پلکانی لبه دار با استفاده از نرم فزار FLOW 3D
محل انتشار: دهمین کنگره بین المللی مهندسی عمران تبریز
تعداد صفحات:8
نوع فایل : pdf
پیدایش جنگل و طبقه بندی آن
جنگلهای دنیا از حدود 140-60 میلیون سال پیش به وجود آمده اند. بسته به نوع درختان تشکیل دهنده ، جنگلهای دنیا را به دو نوع سوزنی برگ و پهن برگ تقسیم می کنند.
جنگلهای سوزنی برگ دنیا قدیمی تر از جنگلهای پهن برگ هستند و پیدایش اولیه این جنگلها در دوران دوم زمین شناسی در دوره کرتاسه یعنی حدود 140 میلیون سال قبل رخ داده است. جنگلهای پهن برگ در مقابل جنگلهای سوزنی برگ تکامل یافته تر در عین حال جدیدتر هستند. این جنگلها در دوران سوم زمین شناسی در حدود 60 میلیون سال پیش به وجود آمده اند. از آن زمان تاکنون جنگلهای دنیا دائماً در حال تحول و تکامل بوده و اگر انسان در روند آن دخالتی نداشته باشد سیر تحول وتکامل آنها همچنان ادامه خواهد یافت.
در اواخر دوران سوم زمین شناسی اقلیم کره زمین روبه سردی گذاشت به طوری که در اوایل دوران چهارم ( حدود یک میلیون سال پیش ) بارشهای آسمانی اکثراً به صورت برف درآمد و به خصوص در عرضهای جغرافیایی بالاتر از 40درجه شمالی و یا ارتفاعات بالای 3 تا 4 هزار متری عرضهای پایین تر یخچال های طبیعی تشکیل شدند و به تدریج رشد کردند، به عبارت دیگردوران های یخبندان به وجود آمد.
یخچال های طبیعی اکثر جنگلهای مناطق مذکور ( بالاتر از 40 درجه عرض شمالی ) را در زیر خود مدفون ساختند . با گرم شدن آب و هوای کره زمین یخچالها ذوب شدند یا به اصطلاح عقب نشینی کردند و پس از مدتی دوباره بر اثر سرد شدن اقلیم یخچال ها شروع به پیشروی کردند.
در طول یک میلیون سال که از اوایل دوران چهارم می گذرد چهار دوره یخبندان به وجود آمد و در این زمان کلیه جنگلهایی که بالاتر از عرضهای 40 درجه بود از بین رفتند. آخرین دوره یخبندان در حدود 18 هزار سال پیش به اتمام رسید و آب و هوای کره زمین روبه گرم شدن نهاد. لازم به توضیح است که جنگلهای ایران مخصوصاً جنگلهای شمال کشور در این مدت از هجوم یخچال ها مصون ماندند و به توسعه و تکامل خود ادامه دادند. اکثر جنگلهای کنونی اروپایی پس از پسروی آخرین یخچالها به وجود آمدند. به عبارت دیگر جنگلهای کنونی کشورهای اروپایی شمال آمریکا و آسیای شمالی جنگلهای « جوان » هستند و قدمت تکاملی آنها به 10 هزار سال نمی رسد.
در صورتی که جنگلهای شمالی ایران جنگلهای کهن هستند و قدمت آنها بیش از یک میلیون سال است. این اطلاعات ارزشمند ، اهمیت ژنتیکی جنگلهای خزری را به خوبی نشان می دهد.
امروزه با مطالعات گرده شناسی ثابت شده است که قدمت جنگلهای راش اروپا به 6 هزار سال هم نمی رسد . از این رو است که در مقایسه جنگلهای راش شمال ایران ،جنگلهای منطقه قفقاز و شمال ترکیه نیز جزو جنگلهای کهن پهن برگ مناطق معتدله محسوب می شوند. با توجه به طول تحول و تکامل جنگلهای دنیا، جنبشهای قاره ای ، نوسانات اقلیمی در سطح کلان و عوامل دیگر ، امروزه 5 نوع جنگل در دنیا قابل تفکیک است. این جنگلها از قطب شمال به طرف خط استوا به ترتیب عبارتند از :
1- جنگلهای سوزنی برگ مناطق سرد نیمکره شمالی ( جنگلهای بوره آل )
2- جنگلهای پهن برگ خزان کننده ( سبز تابستانه ) مناطق معتدله ( جنگلهای راش و بلوط )
3- جنگلهای همیشه سبز مناطق مدیترانه ای ( جنگلهای زوبین و زیتون )
4- جنگلهای پهن برگ مناطق نیمه استوایی ( همیشه سبز و سبز بارانی )
5- جنگلهای پهن برگ مناطق استوایی ( همیشه سبز و سبز بارانی )
در کشور پهناور ما به دلیل پستی و بلندی فراوان و اقلیم متنوع سه نوع از جنگلهای پنج گانه دنیا وجود دارد. جنگلهای سبز تابستانه راش و بلوط در شمال ایران ، جنگلهای همیشه سبز مدیترانه ای ( جنگلهای زوبین و زیتون ) در شمال و جنوب غرب و همچنین جنگلهای پهن برگ گرمسیری مختص مناطق نیمه استوایی مثل جنگلهای کهور و کنار و جنگلهای ماندابی ( مانگرو ) در جنوب ایران .
به این ترتیب کشور ما حالتی استثنایی دارد. جنگل های راش در شمال و جنگلهای مانگرو در جنوب ایران که به کشور ما جایگاهی ویژه و نادر می بخشد.
علل پدید آمدن جنگلهای پنجگانه دنیا عبارت است از شرایط کلی تحول و تکامل تاریخ از دوران سوم ، پدیده قاره زدایی در این دوران و همچنین شرایط کلی اقلیمی و خاکی حاکم بر نقاط مختلف کره زمین که در این مورد نقش اساسی دارند. طبقه بندی ساده تر و گزیده تر ، طبقه بندی جنگلهای دنیا به سه نوع : جنگلهای سوزنی برگ ، جنگلهای پهن برگ و جنگلهای آمیخته سوزنی برگ و پهن برگ است.
البته تقسیم بندی های دقیق تر و تفصیلی تر هم برای جنگلهای دنیا وجود دارد که براساس هر یک از آنها جنگلهای دنیا به 10 و یا حتی 60 نوع تقسیم می شوند.
پراکنش جنگلها
پراکنش جنگلها در تمام نقاط کره زمین یکسان نیست . اصولاً برای ایجاد جنگل در یک منطقه ، شرایط زیست محیطی خاصی مورد نیاز است. این شرایط عبارتند از حرارت و رطوبت کافی منظور از حرارت و رطوبت کافی برای پیدایش جنگل در یک منطقه وجود حداقل 2 ماه گرم در سال است. که به مدت 60 روز درجه حرارت روزانه به طور متوسط از 10 درجه بالاتر باشد.
وجود رطوبت کافی یعنی بارندگی که مقدار کافی نیز ضرورت دارد که برای رشد جنگل خوب حداقل به 600 میلی لیتر بارندگی در سال نیاز وجود دارد و از این مقدار حداقل نیمی از آن باید در دوره رشد گیاهی یعنی دوره گرم سال ( بهار و تابستان ) ریزش کند. به طور مثال مناطق شمالی کشور ما این شرایط را دارد و به همین دلیل ما از آستارا در غرب گیلان تا جنگل گلستان در شرق استان گلستان جنگلهای انبوه پهن برگ راش و بلوط داریم. حال چنانچه میزان بارندگی سالانه بین 300 تا 600 میلی لیتر باشد جنگلهای به اصطلاح کم پشت یا تنک ظاهر می شوند. ( مثل اکثر جنگلهای منطقه زاگرس در غرب وجنوب غرب کشور ) جنگلهای کویری با گونه هایی مثل تاغ و گز قادرند حتی با بارندگی 100 تا 200 میلی لیتر در سال ظاهر شوند. این جنگلها ، دیگر قدرت تولید زیاد چوب را نداشته و بیشتر از نظر حفاظت خاک وجلوگیری از فرسایش اهمیت دارند.
در مناطق استوایی حرارت کافی در تمام طول سال وجود دارد ومیزان بارندگی سالانه اکثراً بیش از 2 هزار میلی لیتر است و این امتیاز سبب پیدایش جنگلهای انبوه و غنی از گونه های مختلف درختی می شود.
به طور کلی در کره زمین دو نوار جنگلی مهم وجودا دارد : نوار جنگلی استوایی که بیشترین تمرکز این جنگلها در آمریکای جنوبی (برزیل) ، آفریقای غربی و مرکزی (کنگو) و آسیای جنوب شرقی ( اندونزی) است و نوار جنگلی دیگر که جنگلهای سوزنی برگ مناطق سرد را در نیمکره شمالی در برمی گیرد و شامل کشورهای کانادا، اسکاندیناوی و روسیه (سیبری) است. این جنگلها از نظر تولید چوب های صنعتی و خمیر کاغذ و مقوا اهمیت دارند. در مقابل ، جنگلهای استوایی از نظر تنوع زیستی و ژنتیکی وگیاهان دارویی اهمیت دارند و نقش این جنگلها در اقلیم کره زمین (بادهای پاسات ) در حال افزایش است. امروزه حفاظت از تنوع زیستی در جنگلها ، استفاده از اطلاعات ژنتیکی وخواص دارویی گیاهان جنگلی و حفظ تعادل زیستی بین گیاهان وجانوران وحشی جزو اهداف کلی کشورهای جهان است که بعد از کنفرانس « ریودوژانیرو » در سال 1992 کنوانسیون های مختلف را امضاء کرده اند و می کوشند با مدیریت صحیح از جنگلهای دنیا چه از طریق حفاظت و چه از طریق بهره برداری به روشهای همگام با طبیعت شرایط لازم و کافی را برای توسعه پایدار در اکوسیستم های طبیعی به وجود آورند.
آرامش در پناه جنگلها
ارزش های زیست محیطی جنگل
جنگلها به عنوان یکی از مهمترین سامانه های حیات بخش بشر جایگاه انکارناپذیری در تامین رفاه ، آسایش و سعادتمندی جوامع بشری دارند.
وجود ارزش های متعدد و متنوع اقتصادی و زیست محیطی در پیکره این منابع ارزشمند الهی ، تکیه گاه مطمئن و استواری برای تداوم و ارتقای زیست جانوران به ویژه انسان و متضمن شکوفایی حیات جوامع بشری و توسعه پایدار است.
متاسفانه همه ساله سطوح بسیار زیادی از جنگلهای دنیا بر اثر عوامل متعدد از جمله بهره برداری غیر اصولی و مفرط منهدم می شود. در میان علل وعوامل امحاء و نابودی جنگلها ، ناآگاهی از خواص و ارزش های زیست محیطی این منابع نیز به سهم خود تاثیرات زیانباری داشته و دارد.
بنابراین به منظور شفاف سازی و جلب توجه اذهان و افکار عمومی ، به مشارکت فعال در ایفای رسالت خطیر ملی و مذهبی برای حفظ ، احیاء و توسعه این منابع ارزشمند ، برخی اثرات زیست محیطی جنگلها را بر می شماریم تا روند فزایند تجاوز وتخریب جنگلها کاهش یابد و در نهایت متوقف شود ، چرا که متعقدیم حفاظت و توسعه جنگلها با عزم و اراده ملی و همکاری و همدلی هموطنان عزیز و همچنین تلاش مجدانه مسئولین و متخصصین که زمام امور را در دست دارند امکان پذیر است.
جنگلهای واقع در اراضی جلگه ای ، میان بند و ارتفاعات فوقانی حوضه های آبخیز با تنظیم جریانهای آبی ، جلوگیری از فرسایش آب، ، باد ،خاک و طغیان رودخانه ها ، افزایش عمر مفید مخازن آبی و سدها تعدیل آب و هوای محیط وتامین آب مورد نیاز اراضی کشاورزی ، پشتوانه ای مطمئن برای زمین های کشاورزی واقع در دشت های مشرف به حوضه های آبخیز به شمار می آیند و در افزایش تولید و ارتقای کیفی محصولات کشاورزی در واحد سطح تاثیر به سزایی دارند.
اراضی جنگلی به دلیل ریشه دواندن گیاهان و درختان و فعالیت میکروارگانسیم های موجود در جنگلها ، موجب نفوذ نزولات آسمانی درخاک و ذخیره این نزولات می شوند به طوری که هر هکتار جنگل قادر به ذخیره سازی 500 تا 2 هزار متر مکعب آب است. ضمن این که زمان نفوذ یک لیتر آب در جنگل حدود 7 دقیقه و در اراضی کشاورزی 46 دقیقه است در حالی که در مناطق غیر جنگلی این زمان به حدود 4 ساعت افزایش می یابد.
به عبارتی توان نفوذ پذیری نزولات در خاک های جنگلی 40 برابر بیشتر از اراضی غیر جنگلی است. پوشش های گیاهی به ویژه درختان در کاهش آلودگی هوای ناشی از سوخت واحدهای صنعتی ، خودروها ومنازل تاثیر به سزایی دارند. جنگلها از مصرف کنندگان عمده دی اکسید کربن ناشی از سوختهای یاد شده هستند.
جنگلها با انجام عمل فتوسنتزیکی از منابع مهم تولید اکسیژن مورد نیاز جانوران و انسان به شمار می آیند.
به طوری که هر هکتار جنگل قادر به تولید اکسیژن مورد نیاز دست کم ده نفر در طول سال خواهد بود.به دلیل تنوع ساختار افقی و عمودی درختان جنگلی ، به ویژه وجود درختانی با سرشت متفاوت و طبقات ارتفاعی مختلف ، جنگلها در مطلوبیت بهره مندی از اثرات فیزیکی، شیمیایی و حرارتی پرتو خورشید برای انسان ها تاثیر به سزایی دارند، ضمن این که وضعیت تابش نور خورشید در فضای جنگلی نقش موثری در آرامش روحی انسانها دارد. جنگلها موجب تعدیل آب و هوای محیط می شوند ، در ساعات روز به این دلیل که شاخ و برگ درختان مانند حفاظی در برابر پرتو نورانی خورشید قرار می گیرند ، دمای هوای جنگل کمتر از دمای فضای غیر جنگلی است و در طول شب نیز به این دلیل که تغییر و انعکاس حرارتی دما در محیط وخاک جنگلی کمتر است ، هوای محیط جنگلی خنک تر از فضای باز است .در جنگل ، ترکیبی از آوای دلنواز پرندگان ، جریان آب دره ها و رودخانه ها و به هم خوردن برگها و شاخه ها به روح و روان آدمی آرامش می بخشد.
شامل جمع آوری وارائه منظم داده ها ست تا تصویر روشنی از یک موقعیت خاص بدست آید.مطالعات توصیفی را می توان روی
1- گروههای کوچک = گزارش مورد یا موارد
قابل تعمیم نیست
2- گروههای بزرگ = مطالعات مقطعی وسیع
قابل تعمیم است
مطالعات توصیفی اغلب اولین گام یک تحقیق اپیدمیولوزیک است
در مطالعات مربوط به سبب شناسی Etiology تشخیص سریعتر بالینی Clinical کمک در برنامه ریزی برای ارائه خدمات:تعیین گروهای در معرض خطربدست آوردن شاخصهای بهداشتی از قبیل شیوعمقایسه وضعیت بهداشتی بین دو جامعه ،دومکان ویا دو فاصله زمانیکمک به نظارت ،ارزشیابی ومدیریت ارائه خدمات بهداشتی درمانی از طریق پی بردن به شاخصهای مرتبطتشخیص وتعیین مشکلاتی که باید با مطالعات تحلیلی مورد بررسی قرار گیرند