مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی

  

 

 

 

 

 

 

  توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:71

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

برای مفهوم «سلامت اجتماعی[1]» می­توان دو سطح در نظر گرفت. یکی «سطح کلان» که دربر دارنده­ی شاخص­های سلامت جامعه است و در این معنا سلامت اجتماعی را می توان معادل «جامعه ی سالم» در نظر گرفت که در آن شاخص­هایی چون میزان فقر، آموزش، جرم، آلودگی های زیست محیطی، آزادی­های مدنی و غیره را می توان برای کل جامعه در نظر گرفت و سطح دیگر، «سطح خرد» است که به بررسی سلامت اجتماعی فردی با شاخص­هایی چون میزان ارتباطات و تعاملات فردی، مهارت های اجتماعی، سازگاری، انطباق با محیط و غیره می پردازد. سطح اول به سلامت اجتماعی جامعه و دومی به سلامت اجتماعی افراد نظر دارد.

 

2-2-1- مفهوم سلامت اجتماعی فردی

مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. بلوک و برسلو[2] (1971) برای اولین بار در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی می پردازند. آن ها سلامت اجتماعی را با «درجه ی عملکرد اعضای جامعه» مترادف کرده و شاخص سلامت اجتماعی را ساختند. آن ها تلاش کردند تا با طرح پرسش های گوناگون در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی سلامتی فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند.

این مفهوم را چند سال بعد دونالد[3] و همکارانش در سال 1978 مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت، امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماری ها و قابلیت های کارکردی فرد است. آن ها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. بر اساس برداشت آن­ها سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی از ارکان وضع سلامت محسوب   می شود و هم می­تواند تابعی از آن باشد (به نقل از امینی رارانی، 1389).

طبق نظر کییز[4]، حلقه­ی مفقوده در تاریخچه­ی مطالعات مربوط به سلامت، پاسخ به این سؤال است: آیا ممکن است افراد، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی خود را بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کنند؟ کییز در پاسخ به این سؤال، مفهوم سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سلامت مطرح می­کند. طبق تعریف وی سلامت اجتماعی عبارت است از: ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه­های اجتماعی که عضو آن­هاست (کییز، 2004).

لارسن[5] (1996) سلامت اجتماعی را به عنوان ارزیابی فرد از کیفیت روابطش با خانواده، دیگران و گروه­های اجتماعی تعریف می­کند و معتقد است که مقیاس سلامت اجتماعی، بخشی از سلامت فرد را می سنجد که نشانگر رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی است و در واقع شامل پاسخ های درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) می­شود.

به طور ضمنی، مفهوم سلامت اجتماعی کمتر شبیه به ابعاد جسمی و روانی سلامت است؛ اما در کنار سلامت جسمی و روانی، این نوع از سلامت نیز یکی از سه رکن اساسی اکثر تعریف های سلامتی است. تا حدودی این بدین دلیل است که سلامت اجتماعی هم به ویژگی های جامعه بر می گردد و هم به خصوصیات افراد. جامعه زمانی سالم است که فرصت و دسترسی برابر برای همه به خدمات و کالاهای اساسی وجود داشته باشد تا افراد جامعه به عنوان یک شهروند، عملکرد کاملی داشته باشند. نشانگرهای سلامت جامعه، ممکن است شامل عمل به قانون، برابری در ثروت، مشارکت در تصمیم گیری و سطح سرمایه ی اجتماعی باشد. سلامت اجتماعی افراد به سطح رفاه و آسایش در رابطه با چگونگی بودن در کنار دیگران، چگونگی واکنش افراد دیگر با فرد و چگونگی تعامل فرد با نهادهای اجتماعی و آداب و رسوم اجتماعی اشاره دارد.

مطالعه­ی مربوط به سلامت با استفاده از مدل­های زیستی، بیشتر بر وجه خصوصی از سلامت تأکید دارند؛ ولی افراد در درون ساختارهای اجتماعی و ارتباطات، قرار دارند و با چالش ها و تکالیف اجتماعی بی شماری رو به رو هستند. کییز (2004) معتقد است بهداشت روانی، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی­توان بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت روانی، هیجانی و شامل تکالیف و چالش­های اجتماعی است.

سلامت هیجانی بیانگر رضایت و عاطفه­ی مثبت فرد در ارتباط با زندگی به معنای کلی (نه فقط زندگی اجتماعی) است. ابعاد سلامت روانی یک بازتاب درونی از سازگاری فرد و دیدگاهش نسبت به زندگی را بیان می­کند. تنها یکی از 6 بعد سلامت روان (روابط مثبت با دیگران)، بیانگر توانایی برقراری و حفظ روابط صمیمی و اطمینان بخش بین فردی است؛ لذا در حالی که سلامت روانی و هیجانی بیانگر بعد خصوصی و شخصی ارزیابی های عملکرد فرد است، سلامت اجتماعی بیشتر به ابعاد اجتماعی و عمومی که افراد توسط آن عملکردشان را در زندگی ارزیابی می کنند، توجه دارد. ابعاد سلامت اجتماعی در مقایسه با بهداشت روانی و هیجانی، ممکن است کمتر بیانگر بهداشت روانی فرد باشند؛ اما تعریف کلی سازمان بهداشت آمریکا از بهداشت روانی، شامل ابعاد خاصی از قبیل فعالیت های پربار، روابط بالنده و توان انطباق با تغییرات می شود که همگی بیانگر ارتباط کامل فرد با اجتماع و زندگی اطرافش است (کییز، 2004).

از نظر تجربی، مفهوم سلامت اجتماعی ریشه در ادبیات جامعه شناسی ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد، اما مطابق مدل سلامت، نبود ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی، دلیلی کافی برای وجود سلامت اجتماعی جامعه نیست. کییز (1998) در یک تحلیل عاملی گسترده یک مدل 5 بعدی قابل سنجش از سلامت اجتماعی ارائه داد. طبق این ابعاد، فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه ی معنادار، قابل فهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند. احساس کند که متعلق به گروه های اجتماعی است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن شریک بداند. محتوای مقیاس سلامت اجتماعی، طیف مثبتی از ارزیابی تجارب فرد در جامعه است. این مقیاس جدید با مقیاس های سلامت اجتماعی بین فردی (مثل پرخاشگری و حمایت اجتماعی) و سطح اجتماعی (مثل فقر و جایگاه اجتماعی) تفاوت دارد.

 


Social Health.Belloc & Breslow.Donald.Keyes, C.Larson, J. S.    

خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی


دانلود مقاله کامل درباره بهداشت روانی

دانلود مقاله کامل درباره بهداشت روانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16

 

بهداشت روانی

فردی‌ از نظر روانی‌ سالم‌ است‌ که‌ بتواند از وضعیت‌ و موقعیت‌ اجتماعی‌ خود استفاده‌ نموده‌، از عهده‌ وظایف‌ محوله‌ به‌ خوبی‌ برآمده‌ و از انجام‌ آن‌ احساس‌ رضایت‌ و خرسندی‌ نماید. بنابراین‌ اگر ما دارای‌ روانی‌ سالم‌ هستیم‌ باید از بروز فشارهای‌ مختلف‌، دلهره‌، ترس‌ بیهوده‌، تنش‌های‌ عصبی‌، خستگی‌ها و ناراحتی‌ها در زندگی‌ خود پرهیز کنیم‌ و در برابر ناامیدی‌ها، شکستها و پیشامدهای‌ غیرمنتظره‌ نیز هرگز سستی‌ از خود نشان‌ ندهیم‌ زیرا در هر حال‌ زندگی‌ و طبیعت‌ دارای‌ قوانینی‌ است‌ که‌ تمام‌ آنها مورد پسند ما نیست‌. با توجه به نکات ذیل به یک موفقیت نسبی دست خواهید یافت .به‌ طور مثال‌ تعداد کمی‌ از آرزوهای‌ جوانی‌ صورت‌ حقیقت‌ به‌ خود می‌گیرد، چیزی‌ که‌ در این‌ میان‌ بسیار مهم‌ است‌ طرز برخورد افراد با مشکلات‌ زندگی‌ است‌ و بهداشت‌ روانی‌ هر شخص‌ مربوط‌ به‌ این‌ طرز برخورد می‌باشد. ممکن‌ است‌ هیجانات‌ و فشارهای‌ روحی‌ در زندگی‌ روزمره‌ باعث‌ بروز بیماریهای‌ متعدد در ارگانهای‌ مختلف‌ بدن‌ گردیده‌ و لازم‌ است‌ از آنها پیشگیری‌ به‌ عمل‌ آید، لذا رعایت‌ اصولی‌ در پیشگیری‌ از این‌ امر مهم‌، فوق‌العاده‌ حائز اهمیت‌ است‌. اهم‌ این‌ نکات‌ عبارت‌ است‌ از : 

 1ـ نسبت‌ به‌ ادامه‌ زندگی‌ هرگز بی‌علاقگی‌ نشان‌ ندهید.

 2ـ فعالیت‌ اجتماعی‌ خود را با تحمل‌ بدنی‌ خود متناسب‌ کنید.

 3ـ در مقابل‌ مصائب‌ سخت‌ و ناگوار مقاوم‌ بوده‌ و هرگز سستی‌ از خود نشان‌ ندهید.

 4ـ متکی‌ به‌ خود و خدای‌ خود باشید.

5ـ در تمام‌ کارها توکل‌ بر خدا کنید و با انجام‌ فرایض‌ دینی‌ همیشه‌ به‌ یاد خدا باشید که‌ این‌ امر در فرو نشاندن‌ بسیاری‌ از هیجانات‌ این‌ جهان‌ مادی‌ و معطوف‌ نمودن‌ ذهن‌ به‌ جهان‌ ابدی‌ بسیار مؤثر است‌.

 6ـ امیال‌ و آرزوهای‌ خود را کنترل‌ کنید.

7ـ با همه‌ افراد به‌ ویژه‌ با خانواده‌ و بستگان‌ خود با احترام‌ رفتار کنید و هرگز درصدد توهین‌ و تحقیر کسی‌ نباشید.

 8ـ خندان‌ و گشاده‌رو باشید.

9ـ به‌ شیوه‌ای‌ واقع‌بینانه‌ عمل‌ کنید و از اوهام‌ و خرافات‌ برحذر باشید.

 10ـ حسود و کینه‌توز نباشید و از حسرت‌ بپرهیزید.

بلوک و برسلو برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی می پردازند. آنها مفهوم سلامت اجتماعی را با "درجه عملکرد اعضاء جامعه" مترادف کرده و شاخص سلامت اجتماعی را ساختند. آنها تلاش کردند تا با طرح پرسش های گوناگون در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند. این مفهوم را چند سال بعد"دونالد" و همکارانش در سال ۱۹۷۸ مطرح کردند و استدلال آنها این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماری ها و قابلیت های کارکردی فرد است.

آنها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. براساس برداشت آنان سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی از ارکان وضع سلامت محسوب می شود و هم می تواند تابعی از آن باشد. سنجش محتوای سلامت اجتماعی از ابتدا از طریق تمرکز بر "فرد" و در رابطه با تعاملات میان فردی(مثلاً ملاقات با دوستان) و مشارکت اجتماعی(مانند عضویت در گروه ها) مورد سنجش قرار گرفت و در اندازه گیری آن ارکان عینی(مثلاً تعداد دوستان) و ذهنی(مانند کیفیت روابط دوستانه) هر دو در تعریف منظور شده بود. حوزه سلامت اجتماعی از سالهای ۱۹۹۵ به بعد علاوه بر نگرش کلی و عامی که بر کیفیت سلامت در میان تمام افراد دارد، در کشورهای صنعتی گرایش خاصی را در دو بعد سلامت روانی و نیز سلامت اجتماعی آغاز کرده است. گروهی از کارشناسان در این تلاش بوده اند که از طریق عملیاتی کردن مفهوم "ارتقاء سلامت" اهدف کلی شعار"بهداشت برای همه"، را با زمینه های اجتماعی سلامت در مفهوم عام پیوند بزنند. آنان معتقدند که "ارتقاء سلامت"در حقیقت در بر گیرنده زمینه های اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت است. ارتقاء سطح سلامت بر این اساس از دو طریق امکان پذیر است که یکی از آنها توسعه شیوه های سالم زندگی و اقدام اجتماعی برای سلامت است و دیگری ایجاد شرایطی است که زیستن در یک حیات سالم را امکان پذیر سازد. موضوع اول در بر گیرنده توانمند سازی انسانها از طریق آگاهی ها و مهارت های ضروری برای یک زندگی سالم است و موضوع دوم تأثیر گذاری بر سیاست گذاران به گونه ای است که سیاست های عمومی و برتامه های حامی سلامت عمومی را در سطح جامعه پیگیری نمایند، که پیشگیری از انحرافات اجتماعی از گسترده ترین ارکان این بخش است.

چنانچه بخواهیم حوزه های اصلی موضوعی مرتبط با سلامت اجتماعی را در یک محدوده مشخص طبقه بندی کنیم به ۱۰ حوزه زیر میتوان اشاره کرد :
۱) علائم و مظاهر بیماری (مانند درد و ناراحتی)
۲) موقعیت و شرایط بدن از نظر توانایی عملکردها و کارکردها(مانند معلولیت ها و قابلیت تحرک)
۳) فعالیت های مرتبط با نقش اجتماعی(مانند خانواده، محیط)
۴) عملکرد کلی در جامعه(روابط اجتماعی، تفریحات و فراغت)
۵) قدرت های شناختی(ادراک، شناخت های عمومی و اختصاصی)
۶) خواب و استراحت به مقدار ضروری(خواب راحت، خستگی)
۷) انرژی و سرزندگی(سطح استقلال، توانایی کار)
۸) وضع و موقعیت عاطفی(عزت نفس، احساسات مثبت، قوای روحی، اعتقادات شخصی)
۹) احساس فردی از سلامت(انرژی، روابط جنسی)
۱۰) رضایت کلی از زندگی و ابعاد مختلف آن(منابع مالی، امنیت و ...)
در چارچوب ابعاد فوق تلاش زیادی در جهت مقیاس سازی صورت گرفته است که تحت عناوینی مانند سلامت اجتماعی، کیفیت زندگی و رفاه و آسایش مورد آزمون واقع شده است. این مقیاس ها غالباً دارای سه بعد تحرک فیزیکی، فعالیت جسمی – روانی و فعالیت اجتماعی است و در هر یک از این سه بعد ضابطه های گوناگونی می تواند قرار گیرد.
اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری می توانند با چالش های ناشی از ایفای نقش های اصلی اجتماعی کنار بیایند : آنان در خانواده هایی زندگی می کنند که از ثبات و انسجام بیشتری برخوردار است و احتمالاً می توانند مشارکت بیشتری در فعالیت های جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد، شرایطی که می تواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمرو رفتارهای فردی دارد، داشته باشد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل درباره بهداشت روانی