دانلود تحقیق کامل درمورد مزایای قانون گذاری اسلام

دانلود تحقیق کامل درمورد مزایای قانون گذاری اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 55

 

مزایای قانون گذاری اسلام

شریعت اسلام در حد ذات خود پایه گذاری تعدنی مستقل و فرهنگی قائم بزات و واحد امتیازاتی است که نظیر آن را در شرایع و قوانین دیگر نمی توان یافت. زیرا شارع این شریعت همان مهندس سنن و نوافین خلقت و عالم با سوار فطرت و فضایای عوامط و طبایع آدمی است و این شریعت از اختلاط و امتزا ادیان آسمانی و از تلاقی عنهف ابراهیم و اسفار موسی و انجیل عیسی در آیات با هوات قرآن مجید پدید آمده و شعله های فروزان وحی و الهام پیامبران بزرگ بر صفحه آن پرتو افشانده و اطراف و جوانب آنرا روشنی و زیبایی بخشیده است و در نظامات آئین احکام با اخلاق و تشریع با ایمان و قانون با وجدان در آمیخته خشکی و جهور سایر قوانین را از آن زدوده است.

عدالت از نظر اسلام:

چهار اصول حقوقی طبیعی: حقوق طبیعی عبارت از مجموعه ی اصولی طبیعی است که پیش از تسلط و نفوذ هر قانون به حکم فطرت و به مقتضای طبیعت مردم بر زندگی مردم فاخر و مسلط بوده است علیهذا این اصول، مطلوب فطرت و مربوط به گوهر و طبیعت انسان است و هر شریعت و قانون که واجد و شامل آن نباشد یا ناقص است و یا ظالم:

1- اولین حق طبیعی انسان حق آزادی در انتخاب کار و پیشه و استفاده از زمین و موالید است و به اقتضای این حق هر فرد انسان می تواند از زمین و آنچه در آن آفریده شده است بنفع و صلاح خود استفاده کند و هیچ کس و هیچ مقامی حق ندارد او را از فعالیت ها و تصرفاتش باز دارد مگر آنکه فعالیت و تصرف او مستلزم تعدی و تجاوز به حقوق دیگری باشد.

2- دومین حق طبیعی انسان حق تساوی هر فرد با سایر افراد در حقوق است بطوری که امیر و مأمور عالم و جاهل و غنی و فقیر در برابر قانون و در مقام استفاده از حقوق قانونی و مشروع خود مساوی باشند همانطور که همگی در آفرینش برابرند.

دکتر ا.س. ترتون در کتاب خود بنام اهل ذمه در اسلام می نویسد «این کارمندان نصراخی در اجتماعی اسلام با هر گونه مظاهر احترام مواجه می شوند جذا اینکه مسلمین از قبول متحمیل بوسیدن دست ایشان سر باز می زدند.»

همچنین همین نویسنده در همان کتاب می نویسد:

وقتی مردم این الغرات مردم را از جهت گماشتن مردمی سرافی به مقام فرماندهی لشکر است سرزنش کردند در مقام دفاع از خود گفت که او در این انتخاب با آن عده از خلفاء پیشین اقتداء کرده که نصاری را ظائف دولت می گماشته اند.

اوضاع اجتماعی ایران قدیم:

اگرچه کشور کهنسال هند از حیث تقسیمات ظالمانه ی طبقاتی و پایمال کردن حقوق اکثریت، گوی سبقت را از سایر کشورهای قدیم ربوده بود، ولی مطالعه ی اوضاع و احوال قطعات دیگر دنیای آن عهد نشان می دهد که وضع زندگانی مردم آن سرزمین ها هم تفاوت محسوسی با زندگی مردم هند نداشته است. چنان که بررسی وضع اجتماعی ایران نشان می دهد که اختلاف طبقات در این سرزمین به شدت حکومت داشته و این موضوع خاصه در عهد ساسانیان از اصول سیاست آن مملکت بوده است. ایرانیان یک سره از جهت قداست و عظمت در عداد خدایان می شمرد و عقیده داشتند که خون الهی در عروق ایشان جریان دارد و به همین مناسبت ایشان را با صراحت بر زبان نمی راندند و در حضورشان نمی نشستند و معتقد بودند که ایشان بر زمه کلیه افراد رعیت دارای حقوق بی شماری هستند و هیچ یک از افراد رعیت حق بزرمه ی ایشان ندارند. تاریخ جهان نشان نمی دهد که هیچ یک از پادشاهان به اندازه ی اکاسره از عیش و نوش و شکو و جلال بر خردار شده باشد زیرا سیل هدیه و جنبه از سراسر کشورهای مابین خاور دور و خاور نزدیک به پایتخت ایشان روان بود و علاوه بر این همه ساله در موسم نوروز و مهرگان همگی مردم مملکت مجبور بودند که پیش کشی های گرانبها و شاه پسند به پیش گاه ایشان تقدیم کنند و این پیش کشی ها که به زور از مردم گرفته می شد آیین نام داشت.

علاوه بر این کلیه معاون طلای ارمنستان از جمله املاک اختصاصی ایشان و درآمد آن مخصوص هزینه تجملات ایشان بود. ساسانیان با این تجمل و خاطراتی چنان عادت کرده بودند که این عادت در زندگی ایشان بصورت طبیعت ثانیه درامده بود و فرور آمدن سطح زندگی ساده و طبیعی، حتی در لحظات مصیبت و خطر و به هنگام تنگدستی و اظطراب نیز برای ایشان میسر نبود چنانکه یزدگرد سوم آخرین فرد این سلسله بهنگاه فرار از مداین هزار، آشپز و هزار خیانتگر هزار نوع زبان و هزار بازدار به همین نست از سایر اصناق خرم و حشم به همراه بر دوبا جود این از بخت بد فرجام گله داشت که روزگار کارش را به جائی رسانده که باید با چنین وضع محقر و ساده ای از حد این سفر کند. این عقیده در دوران ساسانیان در اثر تبلیغات مؤثر و طولانی، در فکر و دل مردم تخمیر شده و به اوج شدت و قوت خود رسیده بود. زیرا از جمله اصول تغییر ناپذیر سیاست ساسانی این بود که ارزش طبقات اجتماع باید به نسبت شرافت نسبت و شغل و حرفه تعیین شود و هر فرد از افراد رعیت محکومیت است که به وضوع که نسبت و خاندان و شغل و حرفه اش برایش تعیین می کند راضی و قانع باشد و هیچگاه های رسیدن بمقام بالاتری در دفاع نپرورد. چنانچه هیچ یک از افراد رعیت بجر درباریان و موبدان و امثال ایشان حق ندارد که در مقام تحصیل علم براید و رسیدن بمنصبی از مناصب حکومت را آرزو کند.

اوضاع اجتماعی غرب در عهد قدیم:

این نمونه ای از اوضاع اجتماعی در دنیای شرق قدیم بود که از نظر خواننده گذشت و با بررسی همین مختصر می توان دریافت که در سراسر شرق قدیم چیزی که ارزش و اعتباری نداشته موضوع حقوق انسان بوده است. این وضع نه تنها در شرق معمول بوده بلکه در جهان غرب نیز وضع بهتری وجود نداشته چنانکه در سرزمین یونان که مشعلدار فکر و فلسفه و مهد فلسفه بزرگ بوده اگر سخنی از مساوات و دموکراسی رخته یا اصطلاحاتی بر این اساس انجام گرفته معلول شرایط سیاسی و ظروف اقتصادی بوده و هیچگونه ارتباطی به احترام انسان و اعتراف بحقوق بشری نداشته است.

مطالعه تاریخ دموکراسی یونان خود بهترین گواه صدق این مدعی است. زیرا هرگاه جنبش دموکراسی ان سرزمین معلول توجه بعانی عالیه انسانی و مولود افکار و اندیشه های فلسفی می بود طبعاً می باید این جنبش از «آتن» که پایتخت فیلسوفان عالی مقام بود آغاز شود. در صورتی که حقیقت امر، بنا به حکایت و شهادت مخصوص مسلم تاریخی این است که این جنبش در قرن هشتم قبل از مسیح توسط مردی به نام «لیگرک» از سرزمین «اسپارت» که محیطی خشن و سربازی بود آغاز شده و متجاوز از صد سال بعد به آتن نفوذ کرده است و سولون قانون گذار معروف آتن به منظور احتراز از فتنه و جلوگیری از مطالع رو افزون توانگر و ملاکان بزرگ، این دموکراسی را به وسیله تشریعات و دستورات خود اغاز کرده و این جنبش اصلاحی، در اثر فشار ضرورت، همچنان توسعه یافته تا راصفه آن کشاورزان و مخصوصاً دریانوردان را فرا گرفته زیرا این طبقه در پیروزی یونان به ایران در جنگ معروف «سلاحیس» نقش مهم و سهم بسزائی داشته اند.

مطالعه تاریخ مملکت نشان می دهد که مردم این سرزمیسن بطور تدریجی طی مرور زمان قسمتی از حقوق خود را از چنگ مستبدین مستخلص کرده اند و علت بدست آمدن این حقوق اعتراف حکومت نسبت به آن حققو با توجه به مقام و حرمت انسان نبوده بلکه علت این امر توسعه روز افزون امپراتوری و احتیاج شدید و متزایدی بوده است که دوست برای نگهداری مستملکات پهناور آن امپراتوری و به مردم زحمتکش و کارگر و بالاخص سربازان و جنگاوران داشته و از این رو خود را از اعتراف بقسمتی از حقوق مردم زحمتکش و کارگر و بالاخص سربازان و جنگاوران داشته و از این رو خود را از اعتراف بقسمتی از حقوق مردم ملزم و مجبور یافته است.

ولی با وجود این هیچگاه دستور مجلس روم تسبادی همگی طبقات رد حق انتخاب و سایر حقوق اجتماعی اعتراف نکرده است و حق تصرف در اموال عمومی و سیاست داخلی و خارجی همیه برای طبقه اشراف و «نبلاء» محفوظ بوده و نکته شایان توجه این است که قسمتی از حقوق اجتماعی هم که در اثر احتیاج حکومت به مردم و اعتصاب مردم بدست آمده و همیشه اختصاص به «مواطن رومی» داشته و هر زمان که در دستگاه سیاسی آن سرزمین سخنی از مساوات بمیان آمده منظور از آن مساوات مواظین رومی و مردم بومی آن مملکت بوده است اگرچه ما با نشان دادن اوضاع اجتماعی هند و ایران و یونان و روم، تصویر جامعی از اجتماع بیدادگر عهد قدیم را در دسترس اطلاع خواننده محترم نهاده ایم لیکن اشاره زود گذری بوضع عرتبان قبل از اسلام نیز از نقطه نظر آنکه آن سرزمین مهد رسالت و مطلع آفتاب اسلام بود، بی مناسبت بنظر نمی رسد صیقلی ترین آئینه ای که قیافه اجتماع عرتبان قبل از اسلام را نشان می دهد قرآن کریم است و با مطالعه آیات محکمات آن کتاب مجید می توان دریافت که مشرکین آن سرزمین برای وجود انسانی هیچگونه ارزشی قائل نبوده اند.

چرا عدل را از اصول دین می دانیم:

با اینکه خداوند صفات زیادی دارد از قبیل حکمت، قدرت، خالقیت، علم و … چرا می گویند عدالت از اصول دین است. و چرا نگفته اند اول توحید دوم حیات، یا اول توحید دوم علم، و به جای همه اینها گفتند اول توحید دوم عدل؟

پاسخ: چون گروه کوچکی از مسلمانان- (فرقه اشعری)- عادل بودن خدا را لازم نمی دانند و می گویند هر کاری که خواست انجام داد همان درست است گرچه پیش عقل ما از کارهایی باشد که مسلماً قبیع و زشت و ستم است.

مثلاً: می گویند اگر خداوند امیر مؤمنان را به دوزخ و قاتل او «ابن ملجم» را به بهشت ببرد مانعی ندارد ولی ما این منطق را نمی پذیریم و عدالت خدا را جزو اصول عقائد خود می دانیم و طبق منطق عقل و آیات قرآن می گوییم تمام کارهای خدا روی میزان و حکمت انجام می گیرد و حکیمانه است و هرگز کاری که ظلم باشد از او سر نمی زند. به علاوه ایمان به عدالت خداوند از جهات مختلف اثر عجیبی در سازندگی انسان دارد.

1- از جهت کنترل خود در برابر گناهان زیر همینکه انسان اند گفتار و کردارش زیر نظر اوست سر سوزنی از اعمالش مورد غفلت نیست و جزای هر یک و بداخواهد دید خود را در این جهان را وی شرط نمی داند.

2- خوش بینی، انسان معتقد به عدل الهی به نظام آفرینش خوش بین است و چون خدای جهان را عادل می داند برای ناگواری یک تغییر صحیح و آرام بخش وارد و حوادث تلخ برایش شیرین است چنین کسی در هیچ حالی گرفته خاطر و مأیوس نیست.

3- ایمان به عدل الهی محدک استقرار عدالت در زندگی فردی و اجتماعی نیز هست، کسی که عقیده به عدل خدا دارد آماده پذیرفتن عدل در ندگی شخصی و اجتماعی خود دارد.

نکته اول: معنای عدل

معنای عدل: خدا عادل است یعنی حق هیچ موجودی را پایمال نمی کند و بهد موجودی طبق نظام حکیمانه هستی لطف می کند و ظلم پایمال کردن حقوق است پس عدل و ظلم در جایی است که حتی در کار باشد. حالا ببینیم آیا کسی از خدا طلبی دراد و آیا موجودات از قبل حتی داشته اند تا پایمال شده و ظلمی صورت گیرد.

مگر متا قبلاً بوده ایم یا از خود چیزی داشته ایم تا گرفته یا پایمال شده باشد. البته تفاوت هایی در جهان هست یکی جهاد است یکی گیاه یکی حیوان و دیگری انسان ولی هیچ موجودی حقی و وجودی نداشته تا جلویش را گرفته باشند مثلاً اگر یک قالی بزرگ را پاره پاره کنند می توان گفت این قالی قبلاً بزرگ بوده و با پاره شدن بزرگی خود را از دست داد ولی اگر ما از اول یک قالیچه کوچک بافتیم قالیچه حق خریاد و ایراد ندارد که چرا من کوچکم؟ زیرا او قبلاً نبود و هیچ بود و اصلاً از خود بزرگی نداشت تا کسی آنرا گرفته و ظلمی شده باشد. خداوند تمام موجودات را با تفاوت های حکیمانه آفرید بدون آنکه هیچ موجودی طلبی و حقوقی از قبل داشته باشد و بر هستی نظامی نهاد و برای هر موجودی راهی مناسب مقرر کرد و در انتظار توقعی که دارد یا تکالیف و فرمانی که می دهد یا اجرا و کیفری که هست هیچ تبعیضی قائل نشد. میان نژادی با نژادی یا امتی یا امت دیگری یا خردی با خرد دیگر و در حکم و کیفر مراعات امکانات و تناسب در کیفر را نموده و در این برنامه هیچ گونه ظلمی نیست شما کارخانه ای را فرض کنید که هم پیچ و مهره کوچک می سازد و هم تایر ماشین بزرگ آیا به خود اجازه می دهید به مؤسس کارخانه بخاطر تفاوت میان پیچ و مهره و تایر نیست ظلم بدهید. و آیا خود پیچ و مهره حق اعتراض دارد؟ البته جواب منفی است زیرا ما در نظام یک ماشین هم به پیچ و مهره کوچک نیاز داریم و هم به تایر بزرگ ولی زمان هیچ یک از این دو نبودند و مؤسس کارخانه طبق مصلحت این دو را برای ظلم بافی می ماند و آن اینکه ما با بار تایر را روی پیچ و مهره بگذاریم اما اگر هر قطعه برای کاری ساخته شد و بیش از ظرفیت هم چیزی بر آن ها حمل نکردیم و هیچ کدام از انها نیز نه قبلاً وجودی و نه از صاحب کارخانه طلبی و حقی نداشتند و صاحب کارخانه هم توقع بیش از اندازه و ظرفیت آنها ندارد و در این صورت ظلمی قابل تصور نیست. اکنون که معنای مساوات و برابری نیست یک معلم اگر به همه شاگردان مساوی دهد کمال ظلم است. یک پزشک اگر بدون در نظر گرفتن حال بیماران دوای مساوی بر همه آنها بدور ظلم است و عدالت- پزشک و معلم در این دو مثال در آن است که نمره و دوای متفاوت بدهند ولی این تفاوت ها غیر از تبعیض است این تفاوت ها طبیعی است و توصیه و سفارش و نور چشم بازی در کار نیست بلکه تفاوت ها همه حکیمانه است بنابراین هر گونه نابرابری وتفاوت تا ازحدار حکمت بیرون نرود ظلم نخواهد بود.

نکته دوم:

بسیاری از ایرادهای به عدل خوا بخاطر قاوت های عجولانه  سطحی است.

قضاوت ها سطحی و عجولانه است.

به چند مثال توجه کنید:

فرض کنید دولت اسلامی بخاطر نیاز منطقه و رفاه عمومی دستور به احداث یک خیابان چهل و پنج متری می دهد وجود این خیابان در ارتباط با نیازها و تراکم جمعیت و ماشین ها ضرورت وارد ولی در هر خیابان کشی گروهی به دردسر می افتند. تا پول خانه را از دولت بگیرند و خانه دیگری تهیه کنند زحماتی را باید متحمل شوند اما نباید بخاطر رنج چند نفر اساس نیاز ملت و رفاه مردم را نادیده گرفت در اسلام با اهمیتی که مالکیت و حقوق فرد دارد حقوق اجتماع بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً امیرمؤمنان علی علیه السلام به مالک اشتر می گوید: «کسانی را که اموال مورد نیاز مردم را احتکار کرده اند احضار کن و پس از موعظه و نهی از منکر اگر به عمل خود ادامه دادند با آنها با شدت و خشونت رفتار کن» سپس می فرماید: «در اداره حکومت توجه توبه رفاه و رفای عموم باشد گرچه به قیمت ناراحتی خواص تمام شود.»

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل درمورد مزایای قانون گذاری اسلام


دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی اجمالی هویت زن در اسلام

دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی اجمالی  هویت زن در اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 27
فهرست و توضیحات:

مقدمه 2                                                                          تساوی زن ومرد از نظر خلقت 6زن در آیات قرآن   9  سرگذشت زن در تاریخ اسلام  13بعضی روایات فراموش شده  19چند مطلب از اینترنت  21

 

مقدمه

عمیق ترین و عجیب ترین قدرت نمایی در خدا آفرینش زن بود چرا که به وسیله مریم کلمه الله تمام گردید وعیسی از مریم بدون پدر به دنیا آمد.فرزندی که نشانه ذات حق بر عالمیان قرارگرفته است در گهواره بامردم سخن می گوید واز یک زن فرزندی بدون پدربه دنیا آید که کلمه ای از کلمات اله باشد.

تفسیر المیزان ج3ص171

چرا؟سرگذشت هویتی حقوقی اجتماعی سیاسی زنان که همواره نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند به فراموشی سپرده شده است وگاهی دوگانگی برخورد با زنان آنان را به چالش با مردان فرا خوانده است.

در گذشته ایران هیچ گونه حمایتی از هویت زنان به عمل نیامده است گرچه چالش های تاریخی بیانگر نوعی نگاهی نیم رخ به هویت زنان را دارد. به خصوص در دوره ساسانیان زن از یک حمایت قانونی برخوردار گردید1.اما دیری نپایید که حمایت آناننیز به فراموشی سپرده شد.دلایل این مورد حمایت قرار نگرفتن آنان زیاد است که در این جا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

حس غیرت مردان از ترس اینکه زنان آنان با بیگانگان معاشرتی داشته باشند.جهل وناآگاهی خود زنان نسبت به حوقوقشان.مشکلات اجتماعی اعم از تاخت وتاز های میان اقوام وملل ویا اختلافات داخلی.حاکمیت استبداد که گاهی از ارزش معنوی زنان می کاهید.این استبداد گاهی در حوزه خصوصی خانوادگی وگاهی در حوزه عمومی به وسیله حاکمان جور تحقق پیدا می کرد.قرائت یک سویه دینی آمیخته با بعضی کج اندیشی ها و مقدس مآبی های گروهی متعصب که به دور از عقلانیت بود.

غرور نخوت مردان که خود را از نظر هویت و آفرینش برتر از زنان می دانستندودر همین جا به یاد عارف مشهور رابعه عدویه سخنی را از وی می آوریمکه می گوید:((در افتخار زنان همین بس که هیچگاه همانند مردان دچار کبر و غرور نگشته ودر طول تاریخ زنی را نداریم که به مانند مردان ادعای خدایی کرده باشد واین جرئت و بی ادبی از مردان سر زده است.

واما دلایلی که مربوط به خود زنان می  شود:

آنچه مسلم است زنان درطول تاریخ غالبا ابزار زندگی  مردان بوده اند  وپله ترقی یا به قول معروف سنگ زیرین آسیاب بوده اند نه بیشتر.

اگر بخواهیم به دلایل پذیرفته شدن این نقش توسط زنان بپردازیم دلایل زیادی را می توان ذکر کرد از آن جمله داریم:

اینکه زنان عاشق زندگی هستندوعشق به فرزندان درونشان موج می زندبرای اکثر زنان رضایتمندی از زندگی زمانی حاصل می شود که همسر وفرزندانشان در کار وتحصیل و در عرصه های اجتماعی موفقیت بدست آورند بنابراین همیشه زنان در پشت صحنه زندگی قرار می گیرند و در واقع همیشه به دنبال هر مرد موفقی یک زن فداکار و از خود گذشته وجود دارد.محدودیت های اجتماعی فرهنگی که از کودکی شامل حال فرزندان دختر در خوانواده ها می شود ومانع رشدآنان می شودطبق تحقیقاتی که صورت گرفته در خانواده هایی که دارای فرزند دختر وپسر باشند و همچنین مواجه با فقر مالی باشند اگر بنا باشد تنها یکی از فرزندان خود را برای تحصیل انتخاب کنند مسلما فرزند پسر انتخاب خواهد کرد.محدودیت های فیزیکی طبیعی که مانع ازفعالیت های اجتماعی وفرهنگی وعلمی درزنان می شود.

ودلایل دیگر که از حوصله این مقال خارج است.

     با توجه به جمیع جهات اینکه زنان در طول تاریخ هرگز فرصت نیافتند که انسان بودن خود راثابت کنندو همیشه به عنوان موجودی در درجه دوم اهمیت وگاهی حتی برای ترقی فرزندان در در درجه سوم اهمیت حتی در خانواده های خود محسوب می شدند.

    زمانی که زنان در عرصه های حقوقی اجتماعی دینی غائب اند نبای تعجب کرد که چرا در دادگاههاحقوق زنان پایمال می شودو در اجتماع پست های مدیریتی بالا فقط به مردان تفویض می شودودر عرصه های مذهبی زمانی که تمام مفسران قران واحادیث مردان هستند آیا واقعا همه به درستی تفسیر شده اند.زمانیکه استاد شهید مطهری می فرماید که مسلما تفسیر و فتوا مجتهد شهری با مجتهد روستایی متفاوت است.آیا می توان با اطمینان خاطر گفت که هر چه تا به حالاز احادیث تفسیر شده است درست است ویا اینکه چرا به بعضی از روایات خیلی توجه وتاکید شده و بعضی به فراموشی  سپرده شده که نمونه آن آورده می شود.

تساوی مرد و زن از نظر خلقت 

   در قران کریم  هر جا سخن از آفرینش انسان است تفاوتی بین زن ومرد دیده نمی شودو همان طور که می دانیم اساس تفاوت انسان با سایر مخلوقات درسه چیز است:

انسان دارای اختیار است.خداوند از روح خود در انسان دمیده استتنها مخلوقی است که حیات پس از مرگ دارد.

همچنین در قران کریم  در آیه 56 سوره ذاریات می فرماید:ما جن وانس را نیافریدیم مگر اینکه پرستش کنند مرا)).بنابراین درتمام موارد ذکر شده در بالا که بیانگر اساس وهدف خلقت است تفاوتی بین زن ومرد نمی باشد وانسانچه مرد باشد وچه زن باید خودش را برای هدف نهایی خلقت آماده کند وبارها در قران کریم خوانده می شود انسان مورد امتحان الهی قرار می گیرد ومسلما کسی که توانایی تشخیص خوب وبد را نداشته باشد یا دچار نقصان عقل باشد یا نباید مورد امتحان قرار گیرد یا باید امتحانش ساده تر باشد در صورتی که در هیچ جایی از قران  ذکر نشده که فقط مردان مورد امتحان قرار می گیرد وزنان از این قاعده مستثنی هستند و یا امتحان آنها ساده تر است.

اگر در عقل وشعور زنان نسبت به مردان شک کنیم(نعوذبالله) اول باید در عدالت خدا شک داشته باشیم.

آیا درابتدای خلقت خداوند موجودی را خلق کرد(حوا)که ناقص العقل بود و از او مانند یک موجود کامل (آدم)امتحان گرفت وسپس هر دو را از درگاه الهی بیرون راند و آنها را مجازاتی یکسان کرد! کدام عقل سلیمی این را می پذیرد؟

بنابراین در اساس خلقت خداوند تفاوتی بین زن ومرد نیست اما درمسیر تکامل هر یک از این دو نوع انسان وظایف متفاوتی را پذیرفته اند که هیچ یک دلیل بر برتری دیگری نیست.

ان اکرمکم عندالله اتقیکم

اینکه زن می تواند فرزندی به دنیا آورد ویا انکه دارای روح لطیفی است دلیل ضعف زنان نیست. استاد شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام در صفحه119می فرماید:

خدا در قران می فرماید زمین و آسمان و ابروبادو گیاه و حیوان همه برای انسان آفریده شده اما هرگز نمی گوید که زن برای مرد آفریده شده است. اسلام می گوید(هن لباس لکم و انتم لباس لهن) زنان زینت وپوشش شما هستند و شما زینت وپوشش آنها.

بنا براین هر کدام از زن ومرد جلوه ای از وجود خدا هستند مرد جلوه جلالیت وزن جلوه رحمانیت خدا. و البته می دانیم که خداوند در اکثر مواقع رحمانیتش بر جلالیتش غلبه دارد.

در روایت است که همان طور که مادر به فرزندانش عشق می ورزد خداوند مخلوقاتش را دوست دارد بلکه عشق خدا به مخلوقاتش بیش از عشق مادر به فرزندش است.

عارف صاحب نام مولانای عزیز می فرماید:

مؤنث یا مذکر بودن در طی مسیر الهی نمی تواند مسئله ای باشد روحی که به سوی خدا می رود بالاتر از این تفاوت های مادی می باشد ومانند حیات مادی و طبیعی نیست که از خشک و تر این دنیا به وجود آمده باشد وبه امور مادی وابسته باشد پس نباید آنها را مقایسه کردزیرا این تفاوت هادر عالم برین وروحانی نخواهد بودپس روح جنس زن با روح جنس مرد هیچگونه تفاوتی ندارد ودر هر قالبی جلوه کند تجلی گاه خداوند و اوصاف کمال حق خواهند بود.

از دید گاه مولانا عقل ونفس نمادی اذمرد وزن هستندآنها دوبعد یک حقیقت اندوالبته این زن است که مارا به سوی عقل وحق رهبری می کندزیرا مظهر کمال خلقت میباشدهم از این جهت که بعد از مرد آفریده شده است پس نسبت به موجود قبلی (آدم) کامل تر است و دیگر اینکه زن علتی برای وجود انسان های بعدی گشته است.

((اسلام برای شما انقدر احترام قا ئل است که برای مردان نیست)) امام خمینی صحیفه نور ج5ص177

 این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید  



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل درمورد بررسی اجمالی  هویت زن در اسلام