تعداد صفحات : 18 صفحه -
قالب بندی : word
را منظور داشته باشد. با داشتن چنین مردمی وبدون دخالت نظرات خصوصی آنها در هیئت وابسته به آن می توان آثار منفی که وابسته به طرز تفکر شخصی هست را در محصولات جدید کاهش داد البته با حمایت کسانی که ایده های شخصی را دخالت نمی دهند شرط بندی نمی کنند وشهرت خودرا به به خظر نمی اندازد.برای مثال: ایدههای اصلی یک محصول جدید می تواند به خاطر اینکه در رابطه بالایی با در نظر گرفتن نظریات علمی مردم هست مورد حمایت قرار بگیرد. پس ایده های مردم که علمی و بدون نظر شخصی هست میتواند باعث تصمیم گیری صحیح شود.
قضیه: انتخاب تولید کنندگان انتخابگر فهیم بطور مثبتی بر روی درستی و صحت سنجش محصولات جدید اثر دارد.
نمونه ها:
برای مثال: شرکت WEC از مدیران فنی خود خواست، تا موفقیتهای فنی پروژه R&D را ارزیابی کنند.گرچه این مدیران بطور مستقیم درگیر این پروژه نبودند. آنها از زمانیکه دانش فنی داشتند انتخاب شدند ودر نظر گرفتندکه پیشداوری کمتری در مورد پروژههایی که در مقایسه پروژه های آنها هست داشته باشند. این یکی از دلایلی بود که کمپانی قادر به تشخیص پروژه های موفق بودند.
در بعضی نمونه ها، نیازی نیست که کارشناسان از جانب مردم باشند اما می توانند از طرف فرهنگستان ادبی باشند.
برای مثال: ارتش فضایی وهوایی انگلیس از مردم خواست تا در پروژه R&D ادبیات را برای قانون وچارچوب اولیه وابزار واستعداد بالقوه بازبین کنند.
این مسئله برای تشخیص معیار انتخابی مربوطه بسیار سودمند بود.
در حقیقت این مسئله یک ساختار زیر بنایی را برای روند انتخابی پروژه وزبان مشترک و درک میان اعضای گروه را فراهم می کرد.
یک نمونه دیگر: کمپانی صنایع آلومینیوم اسرائیل علاقمند به اقتباس یک دانش متمرکز و قوی در سیستم تولیدات خودبود.
از آن هنگام میزان دیدگاه های علمی سیستم از مهندسین تا مدیران تغییر کرد وکسانی تصمیم گرفت که کسانی که دارای قوه عملی بالایی هستند را مورد نظر قرار دهد. و گزارش داده شد که استفاده از چنین اشخاصی به شرکت کمک میکند تا بهتر از دایره علمی اطلاعاتی افراد استفاده کنند و به یک سیستم بهتر نزدیک شوند.
یک شبکه اطلاعاتی: یک کمپانی بزرگ و مهم ارتباط از راه دور مردم را از حوزه وظیفه ای مربوط برای ارزشیابی محصولات جدید انتخاب می کند.
انواع گروه افرادی با تخصیص، ارزیابی با قدرت تجزیه وتحلیل وبا دادن حق تقدم به ایده های جدید مربوط به محیط وسیع اطراف هست.
این گروه همچنین شامل افرادی با تخصص در زمینه فرمول بندی استراتژهای جدید برای ایده ها بود.
این گروه شامل افرادی بود با علم و آگاهی که داشت با ایده های دیگران در همان شرکت ارتباط داشت.
اگرچه انتخاب افراد با علم ودانش وبدون نظر شخصی می تواند برای شرکت ها خیلی سودمند باشد آن همچنین به میزان زیادی به تعهد نیاز دارد.
کمپانی ها برای انتخاب احتیاج به توسعه مخصوص پروسه ها دارند.
کمپانی ها برای انتخاب احتیاج به توسعه مخصوص رویه ها، مردمی شایسته وبا کیفیت تعلیم دیده احتیاج دارند که ممکن است همیشه امکان پذیر نباشد.
برای نمونه: مدیران تولید یک شرکت تکنولوژی اطلاعات مهم در نروژ اظهار می دارد که در ضایعشان مهندسین و مدیران اغلب یا شرکتهایشان را واگذار می کنند یا آنها را عوض می کنند. که این مسئله برای این کمپانی ها مشکلات عظیمی به بار می آورد.
2-گوناگونی
عامل مهم دیگر در مورد تولید کنندگان: انتخاب گر مسئله تنوع(گوناگونی)است.در حقیقت دلایل تئوریکی قوی وجود دارد که چرا تنوع اظهار نظرهای کارشناسانه ممکنه به ارزشیابی محصول جدید مرتبط باشد. توری (پروسه- اطلاعاتی) اظهار می دارد که وقتیکه مردم با زمینه های مختلف نظریات کارشناسانه خودرا تسهیم می کنند در طول ارزشیابی محصول جدید ودیدگاههای آنها می تواند زمینه های شغلی را بهتر و بیشتر به نمایش بگذارد ودر مقایسه با تنها یک نقطه نظر (منفرد) نتیجه می گیریم انتخاب صحیح تر است. زیرا تشریک مساعی وجود دارد.
نقطه نظرهای تئوریکی دیگری برای گوناگونی نظریات کارشاناسانه در ارزیابی محصول جدید بستگی به اختلاف مبحثهای شغلی دارد.
تئوریهای وابسته نشان می دهد که مردم مختلف از قسمتهای مختلف بدنبال کارشناسان گوناگونی هستند که بتوانند آنها را با مسائل مختلف مهم آشنا کنند.
که درگیر ارزیابی محصول جدید باشند و به آنها کمک کنند تا بتوانند بهتر خود را نشان بدهند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
ارزشیابی تحصیلی
تحصیل و آموزش برای برآوردن اهداف مشخصی صورت میپذیرد. اهداف تحصیلی و آموزشی زمانی تحقق مییابد که ابزارهای آن به درستی پیشبینی شده باشند و به درستی به کار گرفته شوند. ارزشیابی ابزاری مناسب و اثربخش برای فعلیت بخشیدن به اهداف آموزشی تلقی میشود که با به کارگیری آن میتوان میزان کارآیی برنامهها و تحقق اهداف را سنجید و بر اساس آن برنامه را تقویت یا ترمیم نمود و یا احیاناً تغییر داد. اما ارزشیابی چیست؟ چه جایگاهی دارد؟ تقسیمات آن کدام است؟ با چه موانعی رو به رو است؟ و چگونه میتوان مدلی از ارزشیابی را ارائه نمود که کارآمد و مؤثر باشد و بتواند برآورنده اهداف آموزشی و برآوردکننده میزان پیشرفت باشد؟
درباره مفهوم ارزشیابی اتفاق رأی وجود ندارد، چنانکه در بسیاری از مقولات علوم انسانی این عدم اتفاق، پدیدهای است که به پیچیده شدن مباحث و دشواریابی آن یا مجادلات دامنهدار وکمفایده دامن زده است. در هر صورت برخی از تعاریف عرضه شده را که مشهورترند برمیشمریم: اما قبلاً گفتن این نکته ضرورت دارد که برخی از تعاریف ارایه شده، ارزشیابی به معنای عام را بیان میدارد (تعاریف1و2) و برخی دیگر به صورت ضمنی یا صریح، ارزشیابی تحصیلی را مورد توجه قرار میدهد (تعاریف3و4). اما تعاریف ارائه شده:
در کلیترین سطح، ارزشیابی را به "سنجش شایستگی"1 تعریف کردهاند.اما این تعریف کمک زیادی در فهم دقیق معنای ارزشیابی به دست نمیدهد؛ زیرا دریافت و تعیین معنای دقیق دو واژه سنجش و شایستگی به فهم خواننده واگذار شده است.
اول آنکه ارزشیابی باید رفتارهای فراگیر را اندازهگیری نماید؛ زیرا ایجاد تغییر در رفتارها مقصود هدفهای آموزشی است.
منظور از فرآیند منظم آن است که ارزشیابی باید طبق برنامه و روال منظم انجام گیرد از این رو مشاهدات بینظم و ترتیب از رفتار فراگیران را نمیتوان ارزشیابی نامید.
مقصود از گنجاندن "هدفهای آموزشی" در تعریف، آن است که در ارزشیابی، هدفهای آموزشی حتماً باید از پیش تعیین شده باشند و ارزشیابی بر آن هدفها مبتنی گردد.
به نظر میرسد که تعریف اخیر معطوف به ارزشیابی تحصیلی و کاربردی است! زیرا اولاً با آوردن قید منظم، فرآیند ارزشیابی قاعدهمند، قانونپذیر و منضبط نشان داده شده است و ثانیاً با یادآوری هدفهای آموزشی مشخص شده است که ارزشیابی باید پیگیر میزان پیشرفت هدفیابی باشد که در آموزش گنجانده شده است و امر آموزش برای تحقق آن هدفها صورت میپذیرد.
ضرورت ارزشیابی
آموزش بدون ارزشیابی و بازخورد، امری عقیم و ناکامیاب است. معلمی که به جایگاه ارزشیابی، اعتقادی ندارد درس را برای آموختن فراگیران ارائه و بیان نمیکند، بلکه چون وظیفهای بردوش او نهاده شده است، آن را انجام میدهد و به پیامدهای آن چندان نمیاندیشد. اما ارزشیابی، جانمایه و مرکز هرگونه تصمیمگیری آموزشی است؛5 یعنی اطمینان از معنادار بودن یادگیری6 و برانگیختن فراگیران و انجام درست تدریس جز با ارزشیابی امکانپذیر نخواهد بود: از این رو تایلر معتقد است ارزشیابی مؤثرترین وسیله یادگیری است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
ارزشیابی تحصیلی
تحصیل و آموزش برای برآوردن اهداف مشخصی صورت میپذیرد. اهداف تحصیلی و آموزشی زمانی تحقق مییابد که ابزارهای آن به درستی پیشبینی شده باشند و به درستی به کار گرفته شوند. ارزشیابی ابزاری مناسب و اثربخش برای فعلیت بخشیدن به اهداف آموزشی تلقی میشود که با به کارگیری آن میتوان میزان کارآیی برنامهها و تحقق اهداف را سنجید و بر اساس آن برنامه را تقویت یا ترمیم نمود و یا احیاناً تغییر داد. اما ارزشیابی چیست؟ چه جایگاهی دارد؟ تقسیمات آن کدام است؟ با چه موانعی رو به رو است؟ و چگونه میتوان مدلی از ارزشیابی را ارائه نمود که کارآمد و مؤثر باشد و بتواند برآورنده اهداف آموزشی و برآوردکننده میزان پیشرفت باشد؟
درباره مفهوم ارزشیابی اتفاق رأی وجود ندارد، چنانکه در بسیاری از مقولات علوم انسانی این عدم اتفاق، پدیدهای است که به پیچیده شدن مباحث و دشواریابی آن یا مجادلات دامنهدار وکمفایده دامن زده است. در هر صورت برخی از تعاریف عرضه شده را که مشهورترند برمیشمریم: اما قبلاً گفتن این نکته ضرورت دارد که برخی از تعاریف ارایه شده، ارزشیابی به معنای عام را بیان میدارد (تعاریف1و2) و برخی دیگر به صورت ضمنی یا صریح، ارزشیابی تحصیلی را مورد توجه قرار میدهد (تعاریف3و4). اما تعاریف ارائه شده:
در کلیترین سطح، ارزشیابی را به "سنجش شایستگی"1 تعریف کردهاند.اما این تعریف کمک زیادی در فهم دقیق معنای ارزشیابی به دست نمیدهد؛ زیرا دریافت و تعیین معنای دقیق دو واژه سنجش و شایستگی به فهم خواننده واگذار شده است.
اول آنکه ارزشیابی باید رفتارهای فراگیر را اندازهگیری نماید؛ زیرا ایجاد تغییر در رفتارها مقصود هدفهای آموزشی است.
منظور از فرآیند منظم آن است که ارزشیابی باید طبق برنامه و روال منظم انجام گیرد از این رو مشاهدات بینظم و ترتیب از رفتار فراگیران را نمیتوان ارزشیابی نامید.
مقصود از گنجاندن "هدفهای آموزشی" در تعریف، آن است که در ارزشیابی، هدفهای آموزشی حتماً باید از پیش تعیین شده باشند و ارزشیابی بر آن هدفها مبتنی گردد.
به نظر میرسد که تعریف اخیر معطوف به ارزشیابی تحصیلی و کاربردی است! زیرا اولاً با آوردن قید منظم، فرآیند ارزشیابی قاعدهمند، قانونپذیر و منضبط نشان داده شده است و ثانیاً با یادآوری هدفهای آموزشی مشخص شده است که ارزشیابی باید پیگیر میزان پیشرفت هدفیابی باشد که در آموزش گنجانده شده است و امر آموزش برای تحقق آن هدفها صورت میپذیرد.
ضرورت ارزشیابی
آموزش بدون ارزشیابی و بازخورد، امری عقیم و ناکامیاب است. معلمی که به جایگاه ارزشیابی، اعتقادی ندارد درس را برای آموختن فراگیران ارائه و بیان نمیکند، بلکه چون وظیفهای بردوش او نهاده شده است، آن را انجام میدهد و به پیامدهای آن چندان نمیاندیشد. اما ارزشیابی، جانمایه و مرکز هرگونه تصمیمگیری آموزشی است؛5 یعنی اطمینان از معنادار بودن یادگیری6 و برانگیختن فراگیران و انجام درست تدریس جز با ارزشیابی امکانپذیر نخواهد بود: از این رو تایلر معتقد است ارزشیابی مؤثرترین وسیله یادگیری است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید