توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:63
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
رسانههای اجتماعی بنا بر یک تعریف، رسانههایی برای برقراری تعامل اجتماعی مبتنی بر وب هستند و راهی ارزان و قابل دسترس برای انتشار اطلاعات از سوی عموم کاربران. این تعریف عام، بسیاری از وبسایتهای با کارکرد ارتباطی را در زمرهی رسانههای اجتماعی قرار داده است؛ فرومهای اینترنتی، وبلاگها، شبکههای اجتماعی، ویکیها و پادکست از این قبیل هستند. اما یکی از پرکاربرترین انواع رسانههای اجتماعی را شبکههای اجتماعی تشکیل میدهند.
" از سال 1979 اولین فضای شبکهای را تام تراسکات و جیم الیس از دانشگاه داک ایجاد کردند." (کاپلان و هنلین[1]،2010: 60). البته شبکهای که آنها ایجاد کردند با مفهومی که ما امروزه از رسانهی اجتماعی درک میکنیم تفاوتهایی عمده دارد. رسانهی اجتماعی در نزدیکی هزارهی جدید پا به عرصه وجود گذاشت (کاپلان و هنلین ،2010). نویسندگان این شبکهی اجتماعی اولیه به صورت آنلاین اقدام به نوشتن مطالب خود در آن میکردند. این دفتر خاطرات گروهی را تشکیل میداد. اصطلاح "وبلاگ" اولین بار در همان زمان و به صورت مختصرشده یعنی "بلاگ"، یک سال بعدتر استفاده شد، زمانی که یک بلاگر به شوخی اسم "وبلاگ را" به "وی بلاگ[2]" تغییر داد. افزایش دسترسی به اینترنت پرسرعت محبوبیت این مفهوم را در جهت ایجاد سایتهای شبکهی اجتماعی همچون مای اسپیس (2003) و فیس بوک (2004) اضافه کرد. این رشد قدم به قدم اصطلاح رسانهی اجتماعی را ابداع کرد و آن را به برجستگی امروزیاش رساند." (کاپلان و هنلین، 2010: 60).
"آندریاس کاپلان" دکترای مدیریت بازرگانی از انگلستان و "مایکل هنلین" دارای دکترای علم مدیریت از انگلستان به عنوان متخصصین بازاریابی و رسانههای اجتماعی، برای ارائهی تعریفی از رسانهی اجتماعی سعی میکنند عمدهترین مفاهیم مشابه آن را شرح داده و نکات تمایز آنها را برجسته کنند. دو مفهومی که تا حدودی مشابه مفهوم رسانههای اجتماعیاند، مفاهیم وب2[3] و محتوای عمومیشده کاربری (یو. جی. سی)[4] هستند. وب 2 اصطلاحی است که اولین بار در سال 2004 استفاده شد تا راه جدیدی برای انتشار محتوا و کاربردهای کوتاه از سوی اشخاص باشد. این محتوا با همکاری و به روشی مشارکتی به طور مستمر به وسیله همهی کاربران تغییر مییابد. محتوای عمومیشده کاربری نیز اصطلاحی است که در 2005 عمومیت یافت و به طور معمول برای توصیفکردن اشکال مختلف محتوای رسانهای به کار میرود که به طور عمومی قابل دسترس باشد و به وسیله کاربران نهایی تولید شده باشد. محتواهای عمومیشده کاربری باید سه نیاز اساسی را برآورده کند: 1. باید روی وبسایت مورد دسترس عموم یا روی سایت شبکههای اجتماعی قابل دسترس گروه منتخب مردم منتشر شود، 2. باید حجم خاصی از تلاشهای ایجادکننده را نشان دهد؛ 3. در نهایت باید خارج از روزمرگی و تمرینات حرفهای خلق شده باشد (کاپلان و هنلین،2010: 61). کاپلان و هنلین با توضیح این دو مفهوم مشابه و با استفاده از آنها اظهار میکنند که رسانه اجتماعی یک گروه از کاربردهای مبتنی بر وب است که بر پایههای تکنولوژیکی و ایدئولوژیکی وب 2 ساخته شده و خلق و تبادل محتوای عمومیشده کاربران را فراهم میکند (کاپلان و هنلین ،2010: 70).
[1] Kaplan & Haenlein
[2] We blog
[3] Web 2
[4] UGC
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:43
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سازمانهای مردم نهاد که به اختصار [1]NGO نامیده میشوند در دنیای معاصر جایگاه و کارکرد بسیار مناسبی دارند. روند حرکت جوامع پیشرفته به سوی واگذار کردن بیش از پیش این امور به این سازمانها و تلاش بیش از پیش این سازمانها در جهت حل مسائل و مشکلات افراد جامعه بر مبنای تواناییها و قابلیتهای محلی، باعث افزایش توجه روز افزون به این سازمانها شده است. در اینجا به توضیح مختصری درباره سازمانهای مردم نهاد و وظایف و کارکردهای آنها در جامعه پرداخته میشود:
2-5-1 تعریف سازمانهای مردم نهاد
با اینکه سازمانهای غیردولتی و مردمنهاد مفهومی است که نمیتوان تعریفی خاص، دقیق و جامع و تاریخچه پیدایش معینی برای آن قائل شد، با این حال رشد بیسابقه اینگونه سازمانها و کارکرد خارقالعاده آنها در حل معضلات و نابهنجاریهای بشری، خاصه در شهرها، باعث شده است تا از مفهومی تقریباً ناشناخته با حیطه وظایفی ثابت و محدود به گونهای شگفتآور تغییریافته و به بازیگری قدرتمند در عرصه ملّی و بینالمللی تبدیل شود و توانایی تأثیرگذاری هرچه بیشتری را- گاهی همدوش دولتها و سازمانهای بینالمللی- کسب کنند. از سوی نهادهای بینالمللی و پژوهشگران، تعاریف مختلفی از سازمانهای مردم نهاد عنوان شده که در اینجا به چند مورد از مشهورترین این تعاریف اشاره میشود:
1) در سطح بینالمللی، واژه سازمانهای غیردولتی برای نخستین بار در قطعنامه شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل در فوریه 1950 اینگونه مورد استفاده قرار گرفت: هر نوع سازمان بینالمللی که با موافقت دولتی ایجاد نشده باشد سازمان غیردولتی محسوب میشود. از آن پس واژۀ NGO برای انواع متعدد سازمانهایی که در درون مرزهای هرکشور فعالیت میکنند بکار گرفته شد (سازمان ملل، 1992 به نقل از ببری، 1384)
2) بانک جهانی سازمانهای مردم نهاد را به چند دسته تقسیم میکند: الف- سازمانهایی که برای جامعه و از سوی آن تشکیل یافته و دولت در آن دخالتی ندارد. ب- سازمانهایی که در درون خود حالت منعطف و دموکراتیک داشته و تلاش میکنند تا خالی از مقاصد منفعت طلبانه برای خویش، به مردم خدمت کنند. ج- سازمانی با ساختار غیرانتفاعی و ماهیتی داوطلبانه و توسعه محور است. د- سازمانی که به احزاب سیاسی وابستگی نداشته باشد و برای کمک، توسعه، بهداشت و سلامت جامعه فعالیت میکند. ه- سازمانی که تلاش دارد کیفیتزندگی افراد را با تأکید بر علل ریشهای مشکلات ارتقاء بخشد (بانک جهانی، 2001: 246).
3) سازمان ملل متحد اصطلاح NGO را به گروههای غیرانتفاعی داوطلبانه از شهروندان جهانی اطلاق میکند که در سطح محلی، ملّی و بینالمللی تشکیل شده باشند. آنها نظرات و ارزیابیهای کارشناسی خود را ارائه میدهند و به مثابه مکانیسم هشداردهنده عمل میکنند، همچنین آنها در اجرای توافقنامههای بینالمللی همکاری و نظارت دارند. درتعریف دیگر از سازمان ملل آمده است: گروهی از افراد که داوطلبانه و با هدف غیرانتفاعی گردهم میآیند و درسطح محلی یا بینالمللی فعالیت میکنند (سازمان ملل متحد، 1992 به نقل از جوانی، 1390: 55).
4) اداره اطلاعات عمومی سازمان ملل: به هر سازمان غیردولتی و داوطلبانهای اطلاق میشود که درسطح محلی، ملّی یا بینالمللی فعالیت دارد و افرادی با علائق مشترک، آن را اداره میکنند. خدمات انسان دوستانه، توجه دادن مردم به اعمال دولت، نظارت برسیاستهای اتخاذ شده ازسوی دولت و تشویق به مشارکت سیاسی در امور خارجه، در شمار فعالیتهای این سازمانها قرار میگیرند. سازمانهایی از این دست، با تحلیل و کارشناسی امور، نقشی مشابه سازوکارهای هشداردهنده را بازی میکنند.
5) شورای اروپا[2] برای سازمانهای غیردولتی تعریف ذیل را دارد: «سازمانهای غیردولتی، جمعیتها یا جنبشها یا گروههایی هستند که مستقل از دولت، بدون قصد منفعتطلبی و در جهت منافع خاص همچون مسائل شغلی، اجتماعی، فرهنگی، تجاری، سیاسی، علمی، انساندوستانه، مذهبی و... تشکیل گردیدهاند»(ببری، 1383).
دایان اتو[3] تعریف ذیل را ارائه داده است: «یک سازمان غیردولتی، شخصیتی غیرانتفاعی است که اعضای آن، شهروند یا مجموعهای از شهروندان یک یا چند کشور است که نوع فعالیت آن به منظور پاسخگویی به احتیاجات افراد جامعه و یا جوامعی که سازمان مذکور با آن همکاری مینماید تعیین میشود».
تعریف سالامون لستر و هلمونت آنهیار[4]: «سازمان غیردولتی، تشکل مستقل، منعطف، دموکراتیک و غیرانتفاعی است که فعالیتهای خود را در جهت کمک به تقویت بنیههای اقتصادی و اجتماعی گروههای حاشیهای، حل معضلات عامه و گاه رفع مسائل قشری خاص متمرکز نموده است».
[1][1]Non government organization
[2]The council of Europe and NGOs 1995,bruxell
[3]Otto, Dianne
[4]Lester, salamon. Anhier, Helmut
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:81
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مدیریت ارتباط با مشتری که گاهی اوقات از آن بعنوان مدیریت مشتریان،مشتری محوری و یا مدیریت مشتریمحور نام برده میشود ،برای مدت زمان طولانی اصطلاح متداول جهت بیان تمایل شرکتها در برقراری ارتباط یک به یک مداوم و همیشگی با تمام مشتریان بوده است . در همین راستا می توان به یک نکته مهم اذعان داشت که شرکتهایی که موفق شده اند بصورت موثری مشتریان خود را جذب کرده ، به آنها خدمات مورد نظر را به بهترین نحو ارائه داده و بهترین مشتریان خود را حفظ کنند، تأثیر مثبت این امر را در انتهای مسیر سود آوری خود مشاهده کرده اند. CRM با شنا سایی نیازها و رفتارهای مشتریان ،ارتباطی سود بخش با آنها برقرار کرده و هزینه فعالیتهای مرتبط را نیز کاهش می دهد . این رویکرد منجر به ایجاد گستره وسیعی از علوم و روشهای نوین مدیریتی به نام مدیریت ارتباط با مشتری شده است . CRMتمام مولفه هایی است که در درون یک سازمان با مشتری و به شیوه ای هوشمند در ارتباطند و برای توصیف نحوه مدیریت فوق فعالِ ارتباطات با مشتریان تعریف می شود .فرآیندهای مدیریت مشتری با پشتیبانی نقشهای عملیاتی و فناوری کسب و کار ،تمام این مولفه ها را به هم متصل می کنند.به دلیل طبیعت کسب و کار ،CRM می تواند پیچیده باشد . بسیاری از عملیات و فعالیتهای روزمره کسب و کارها با مشتریان سرو کار دارند، از این رو فراهم آوردن سیستمهایی که بتواند هر کدام از این وظایف را بهبود بخشند، برای موفقیت حیاتی است. مدیریت ارتباط با مشتری متشکل از فرآیند کسب و کار،فناوری و نقشهای لازم، جهت اداره کردن مشتریان در مراحل متعدد چرخه حیات سازمانهاست.
مدیریت ارتباط با مشتری یک راهبرد تجاری برای ایجاد ارزش دو سویه است که تمام جوانب مشخصات مشتری را شناسایی می کند ،دانش مشتری را بوجود می آورد ،روابط را با مشتری شکل می دهد و برداشت آنها را درباره محصولات یا خدمات سازمان ایجاد میکند .
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:37
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان میدهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن میکند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقهها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شدهاست. سازگاری زناشویی شیوهای است که افراد متأهل، بهطورفردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار میشدند، بهطوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقهبندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه ندادهاست. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را بهصورت «فرایندی که شریکهای متأهل تلاش میکنند تا سیستمهای ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کردهاند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی بهصورت یک فرایند تعریف میشود که بوسیله موارد زیر تعیین میشود: 1) تفاوتهای پردرد سر دو تایی، 2) تنشهای بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دوتایی، و 5) توافق کلی دوتایی روی شیوههای مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازهگیری سازگاری دوتایی پیشنهاد کردند که میتواند برای زوج های متأهل و زوجهایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی میکنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیرمقیاسهایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه میگیرد: 1) رضایت دوتایی, 2) توافق دوتایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیرمیگذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل میکند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی میشود. از سویی دیگر وجود ناسازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزشهای فرهنگی در بین زوجین میشود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی میباشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجهگیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط میگردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطهای است که نگرشها و اعمال هر یک از شریکها محیطی را فراهم میکند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس میگردد (موسوی، 1382).
2-1-3-2 کارکرد مطلوب خانواده
سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی میشود. خانواده لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود برای زوجی که خودشان با هم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. سوال اساسی این است که آیا شرکای ازدواج از روابط میان خود احساس رضایت می کنند؟ در واقع آن ها باید یکدیگر را سیراب ، تصدیق و حمایت نمایند. رابطه زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام متقابل باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسر با کفایت و آگاهی هستند که بتواند به موقع به حل تعارضات موجود بپردازد ( بارکر؛ دهقانی، 1375).
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحه:62
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تجرد طولانی مدت، با تمام آسیب ها و تبعاتی که از لحاظ اجتماعی و روانی با خود به همراه خواهد داشت؛ میتواند دغدغه بزرگی برای جوامع در سطوح متفاوت پیشرفت و ترقی باشد. ازدواج بهعنوان یکی از رویدادهای مهم و حیاتی در زندگی روزمره افراد جامعه می باشد و از جنبه های مختلف میتوان آن را مورد بررسی قرار داد. یکی از این زوایا سن شروع و به اصطلاح وارد شدن به ازدواج است. ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسیتی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم میکند و به خاطر اهمیت و تأثیری که دارد، بهعنوان هنجاری پذیرفتهشده در تمامی کشورهای دنیا محسوب میشود. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی، بی توجهی والدین نسبت به ازدواج، امری ناپسند به شمار می آید چراکه بقای خانواده در گروی بقا و ساماندهی ازدواج است (آزاد ارمکی،99:138). در سالهای اخیر، پدیده ازدواج که منشأ وقوع ولادت و باروری و بهعنوان عامل بسیار مؤثر بر ساخت سنی و جنسی جمعیت و افزایش آن محسوب میشود، در کشور ما دستخوش تحولات قابل توجهی شده است. ازدیاد جمعیت دختر و پسر واقع در مدار ازدواج که بیش از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل داده اند و حاصل افزایش شدید موالید دهه 60 می باشند از یکسو و از سویی دیگر بازتاب تحولات واقع شده در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، نظیر افزایش شهرنشینی و باسوادی و به ویژه تحصیلات زنان و تمایل به کسب درآمد و شغل مناسب قبل از ازدواج که از نشانه های حرکت جامعه به سوی مدرنیزه شدن می- باشد، افزایش سن ازدواج در کشور برای دولتمردان و جامعه محققین نگران کننده گردیده است (کاظمی پور،107:1385)
پیرامون هر دو موضوع اثرات تجرد و انزوای اجتماعی و ویژگی ها و اثرات آن از سوی محققان ایرانی و خارجی به زبانهای فارسی و لاتین تحقیقات وسیع و بعضا پراکنده ای به صورت راجع به انزوای اجتماعی در دو سطح فردی و اجتماعی و رابطه تجرد با علل انزوای اجتماعی اشاره میشود. در ادامه به ذکر چارچوب نظری و نیز ارائه مدل نظری پژوهش پرداخته خواهدشد.
2-2 تحقیقات داخلی
ایزدی (1392)، پژوهشی با عنوان «تجرد قطعی و احساس تنهائی» را به روش کیفی تدوین کرده است که در آن، به بررسی تجربه زیسته زنانی می پردازد که گاه خواسته، گاه ناخواسته تن به زندگی های مجردی داده اند. از آنجا که نگارنده در پی دستیابی به پهنای گستردهتری از تجربه زیسته بوده و با توجه به سن شروع یائسگی و علاقهمندی به بررسی تفاوتهای میان دوران قبل و بعد از یائسگی، زنان 35 تا 47سال را در یک گروه گنجانده و بالای 47سال را در گروه دیگری قرار دادهاست.