مبانی نظری و پیشینه تحقیق کم توانی ذهنی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کم توانی ذهنی

 

 

 

 

 

 

 

  توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:31

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

هم اکنون تعاریف متعددی برای کم­توانی­ذهنی وجود دارد که جامع­ترین آنها توسط انجمن کم­توانی ذهنی امریکا ارائه شده است تعریفی که این انجمن در سال 1983 ارائه کرد چنین است: کم­توانی­ذهنی به کارکرد هوش عمومی اطلاق می­گردد که به طور قابل ملاحظه­ای زیر متوسط است و منجر به اختلالاتی در رفتار انطباقی شده یا با چنین اختلالاتی همراه است و در جریان دوره تحول ظاهر می­شود (اسکلاک، لوکاسون، شوگرن و همکاران، 2007 به نفل از AAIDD).

کارکرد هوش عمومی، به عنوان نتایج حاصل از اجرای آزمون­های استاندارد شده هوش عمومی که به این منظور تهیه شده و با شرایط منطقه­ای یا کشوری، منطبق شده اند، تعریف می­شود.

به طور قابل ملاحظه­ای زیر متوسط به عنوان هوشبهر 70 یا پایین­تر از 70 در مقیاس­های استاندارد شده هوش تعریف می­شود، حد بالای هوشبهر به عنوان یک رهنمود است و برحسب پایایی آزمون هوش استفاده شده می­توان تا 75 یا بیش از 75 منظور شود.

رفتار انطباقی عبارت است از آن مقدار از معیارهای استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی مربوط به گروه همسن و هم فرهنگ را که فرد برآورده می­کند. انتظارات مربوط به رفتار انطباقی با تغییر سن تقویمی متفاوت است.

نقایص در رفتار انطباقی ممکن است در حوزه­های زیر ظاهر شود:

در خلال نوزادی و اوایل کودکی در حوزه­های: تحول مهارت­های حسی و حرکتی، مهارت­های ارتباطی، مهارت­های خودیاری و اجتماعی شدن. در خلال کودکی و نوجوانی در حوزه­های: کاربرد مهارت های تحصیلی پایه در فعالیت­های روزانه زندگی، کاربرد استدلال و قضاوت مناسب در غلبه بر محیط.در خلال اواخر نوجوانی و بزرگسالی در حوزه مسئولیت­های شغلی و اجتماعی.

دوره تحول به عنوان دوره زمانی بین حاملگی و 18 سالگی تعریف می­شود  (سیف نراقی و نادری،1386).

دال[1] (1941) فرد کم­توان­ذهنی را با ویژگی­های زیر توصیف می­کند.

از نظر ذهنی ناهنجار است.کم­توانی­ذهنی از بدو تولد یا سال­های اولیه رشد وجود دارد.در بلوغ کم­توانی­ذهنی او قابل تشخیص است.نقص ذهنی ناشی از یک عامل اساسی مانند ارث یا بیماری است.در روابط اجتماعی، شایستگی و صلاحیت لازم را ندارد و نمی­تواند امور خود را مستقل اداره کند.نقص ذهنی قابل درمان نیست

تعریف جدید انجمن کم­توانی­ذهنی آمریکا (2007) به این صورت است:

"کم­توانی ذهنی عبارت است از کارکرد هوشی زیر متوسط معنی­دار و وجود محدودیت­های همزمان در دو یا چند حوزه از حوزه­های مهارت­های اجتماعی، کاربرد منابع جامعه، خود راهبری، سلامت و ایمنی، عملکردهای تحصیلی، اوقات فراغت و اشتغال. کم­توانی­ذهنی پیش از هجده سالگی آشکار می­شود.


[1].ِDoll, E. A



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق کم توانی ذهنی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت

  

 

 

 

 

 

 

  توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:64

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

     از لحاظ تاریخی شاید بتوان نخستین سابقه امر خشونت را در اسطوره های دینی و مذهبی مانند داستان"آدم و حوا" یا هابیل و قابیل به روایات کتب مقدس سراغ گرفت، در واقع داستان آدم و حوا عاملی شد تا در غرب و در دنیای مسیحیت، زنان را مورد ظلم و جور قرار دهند و مقامات کلیسا در روزگار قدیم، حتی خشونت در ازدواج را توصیه می نمودند. چنین طرز نگرشی بر نظرات برخی مقدسین مسیحی نظیر سنت اگوستین نیز تأثیر گذاشت، که معتقد بود مردان در تصویر خداوند آفریده شده اند و اگر زنی را به اتفاق شوهرش در نظر بگیریم شاید بتوان گفت که آن ها هر دو در تصویر خداوند آفریده شده اند. یک هزار سال بعد از عیسی مسیح، نخستین قانون مصوب کلیسا در جهت اعمال خشونت بر زنان صادر شد که البته امروزه بسیاری از متولیان کلیسا، منکر نقش این نهاد در خشونت ورزی علیه زنان هستند، لیکن اقدامات مارتین لوتر در سده شانزدهم میلادی خود بیانگر این واقعیت می باشد، کما این که به زعم برخی از نویسندگان، کتک زدن زنان اگرچه به صراحت در قوانین مدنی ناپلئون پذیرفته شد، لیکن برداشتی رایج و غیر قابل انکار از آن محسوب می شود و این بیشتر ناشی از خطابه ناپلئون به شورای حکومت است که اعلام کرد شوهر باید دارای قدرت مطلقه در ارتباط با همسرش باشد.

بنابراین، سابقه خشونت در خانواده را باید در اسطوره ها و اعتقادات باستانی ایران و جهان جست و جو کرد. خشونت در خانواده با وجود قدمت بسیار زیاد از پنهان ترین مسایل به شمار می رود و تنها در چند دهه اخیر پژوهشگران نظیر روان شناسان، جامعه شناسان، جرم شناسان و ... سعی در پرداختن به این پدیده مهم نموده اند. وسعت دامنه خشونتی که زنان در خانواده در معرض آن قرار دارند در اوایل دهه1970 آشکار شد یعنی زمانی که گروه های هوادار آزادی زنان با تشکیل خانه های امن برای زنانی که خواهان ترک مردان خشن بودند به این نیاز بدیهی پاسخ گفتند. زنانی که به این خانه ها روی آوردند غالبا با مردانی زندگی کرده بودند که سال ها ایشان را کتک می زده اند. بسیاری از این زنان بارها برای ترک شوهر خود به تلاش ناموفقی دست زده بودند اما دشواری تأمین سر پناه و معاش برای خود و فرزندانشان غالبا آنان را به خانه پر خشونت بازگردانده بود(آبوت و والاس، ترجمه عراقی، 1380).

مارتین[1] از جمله کسانی بود که در سال 1976 بررسی هایی در مورد زنانی که از شوهران خود کتک می خوردند انجام داد. مایسل من[2](1978)، در مورد سوء استفاده جنسی از زنان اطلاعات نسبتا کاملی در دسترس دیگران گذاشت. سپس مبحث خشونت به تدریج وارد مجامع علمی شد و در اولین کنفرانس ملی بررسی خشونت در خانواده در سال 1981 به بررسی مسایل و مشکلات خانوادگی پرداختند. در سال 1987، مقوله ی خشونت خانوادگی در پارلمان اروپا مورد بحث قرار گرفت و سازمان ملل آن را مطرح ساخت و در نامه هایی دولت های گوناگون آن را امضاء کردند. در نتیجه دولت های امضاء کننده موظف شدند حمایت های لازم از زنان و کودکان را در جامعه و خانواده به عمل آوردند، به آن ها امکان تحصیل، کار و برابری اجتماعی اعطا کنند. در سال جهانی خانواده نیز بار دیگر بر مسأله خشونت در خانواده تأکید شد(اعزازی،1380).


[1] - Martin

[2] - Meiselman



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت


مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش

مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش

  

 

 

 

 

 

 

  توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:33

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

هوش رفتار حل مسألۀ سازگارانه­ای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت­گیری شده است. رفتار سازگارانه، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی می­شوند، کاهش می­دهد. این مفهوم هوش، مبتنی بر گزاره­ای است که فرایند حرکت به سوی اهداف، انجام راهبردهایی را  برای غلبه بر موانع و حل مسأله ضروری می­سازد(ایمونز، 1999؛ استرنبرگ[1]، 1997؛ به نقل از نازل[2]، 2004).

   گاردنر[3] هوش را مجموعه توانایی­هایی می­داند که برای حل مسأله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می­شوند، به کار می­رود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند از: هوش زبانی، موسیقیایی، منطقی ـ ریاضی، فضایی، بدنی ـ حرکتی، هوش­های فردی (که شامل هوش درون­فردی و بین­فردی می­شود)، هوش طبیعتی و هوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سؤالات وجودی است (آمرام، 2005).

    مفهوم تحلیلی غرب[4] از هوش، بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات
می­شود؛ در حالی که رویکرد ترکیبی شرق[5] نسبت به هوش، مؤلفه­های گوناگون عملکرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل[6] (یکپارچه) دربرمی­گیرد (نازل، 2004).

   در مجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می­شود و روش­های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می­دهد. همچنین توانایی شناخت مسأله، ارائه راه­حل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روش­های کارآمد حل مسائل از ویژگی­های افراد باهوش است (سعیدی،1391).

معنویت

    معنویت[7] به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می­شود بیلوتا[8] معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای شود که فراتر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای شود که فراتر از خودمان است (جانسون[9]، 2001).

   معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوه­های مختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشدیافته یا غیر رشدیافته، سالم یا بیمارگونه، ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد (وگان[10]، 2002).

    ایمونز[11] تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت می­تواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فرد (مثلاً سلامتی بیشتر) را پیش­بینی می­کند و قابلیت­هایی را مطرح می­کند که افراد را قادر می­سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد. گاردنر،  ایمونز را مورد انتقاد قرار می­دهد و معتقد است که باید جنبه­هایی از معنویت را که مربوط به تجربه­های پدیدارشناختی هستند (مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی) از جنبه­های عقلانی، حــل مسأله و پردازش اطلاعات جدا کرد. (آمرام، 2005) می­توان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسأله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل،[12] اخلاق[13] و شخصیت است را به نگاه شناخت­گرایانه آنان از هوش نسبت داد (نازل، 2004)

    وگان بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:

1ـ بالاترین سطح رشد در زمینه­های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر می­گیرد.

2ـ یکی از حوزه­های رشدی مجزا می­باشد.

3ـ بیشتر به عنوان نگرش مطرح است. (مانند گشودگی نسبت به عشق)

4ـ شامل تجربه­های اوج می­شود.

  معنویت در دیدگاه مؤلفان این مقاله عبارت است از: ارتباط با وجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ و خم­های زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنای ارتباط با وجود متعالی و درک حضور دائمی وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان­یافته و جهت­دار الوهی. این بعد وجودی انسان فطری و ذاتی است و با توجه به رشد و بالندگی انسان و در نتیجه انجام تمرینات و مناسک دینی متحول شده و ارتقا می­یابد (موسوی،1391).

هوش معنوی و مؤلفه­های آن

    معنویت، به‌عنوان یک هوش، بیانگر مجموعه‌ای از توانایی‌ها و ظرفیت‌ها و منابع معنوی است که کاربرد آن موجب افزایش انطباق‌پذیری و در نتیجه ارتقای سلامت روان افراد می‌شود (زوهر و مارشال[14]، 2000؛ کینگ[15]، 2008). معنویت، نیاز فرا رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خود فرد است. این آگاهی ممکن است منجر به تجربه­ای فراتر از خود ­شود (کرچتون[16]، 2008).

    از سوی دیگر، در برخی دیدگاه‌ها بر جنبه‌های عاطفی و رفتاری هوش معنوی تأکید شده است. هوش معنوی به‌عنوان انتخاب بین روح و نفس و هم‌چنین، به‌عنوان داشتن عملکرد عاقلانه و توأم با عطوفت همراه با حفظ صلح درونی و بیرونی در هر شرایطی تعریف شده است. در این‌گونه تعاریف بر جنبه‌های تعالی‌جویانه، درستکارانه و مهرورزانه‌ی هوش معنوی تأکید گردیده است (مرعشی، 1390).

    پژوهش‌ها از رابطه‌ی بین معنویت و هوش معنوی با تاب‌آوری، خبر می‌دهند. ادواردز[17] (2001) معتقد است داشتن هوش معنوی بالا با داشتن اطلاعاتی در مورد هوش معنوی متفاوت است. این تمایز فاصله میان دانش عملی و دانش نظری را مطرح می­کند. لذا نباید داشتن دانش وسیع در مورد مسائل معنوی و تمرین­های آنها را هم­ردیف دستیابی به هوش معنوی از طریق عبادت و تعمق برای حل مسائل اخلاقی دانست؛ هرچند می­توان گفت برای بهره­مندی مؤثر از معنویت، داشتن توأمان دانش نظری و عملی لازم می­باشد. هر چند که تحقیقات زیادی در حیطه رشد و تحول هوش معنوی صورت نگرفته است و نیازمند تحقیقات تجربی ـ کیفی است، ولی می توان گفت که استعداد این هوش در افراد مختلف، متفاوت است و در اثر برخورد با محیط­های غنی که سؤالات معنوی را بر می­انگیزاند، به تدریج تحول یافته و شکل می گیرد. به نظر می­رسد سن و جنسیت نیز در هوش معنوی اثرگذار باشند. یونگ معتقد است که در بسیاری از افراد پس از 35 سالگی تغییرات عمده­ای در ناخودآگاه صورت می­گیرد که ممکن است در روند معنویت و هوش معنوی تأثیرگذار باشند. همچنین بعضی از محققان، از جمله یونگ، معتقدند که در زنان این تحول متفاوت از مردان صورت می­گیرد.


[1]. Sternberg R.

[2] Nazel

[3]. Gardner H.

[4]. Western analytic concept

[5]. Eastern synthetic aproach

[6]. Integrative relation

[7].Spirituality

[8] . Bilouta

[9]- Janson

[10]. Vegan

[11]. Emmons

[12]. Intention

[13]. Morality

[14]. Zohar & Marshall

[15]. King

[16]. Crichton

[17]. Edwards



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق هوش


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سیستم های مغزی / رفتاری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سیستم های مغزی / رفتاری

 

 

 

 

 

 

 

  توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:20

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

گری و مک ناتان (2000) در چهارچوب مطالعات آزمایشگاهی یادگیری حیوانات و آثار داروهای روان گردان ، به سیستم های زیست شناختی متفاوت  که مبتنی بر تکامل مجزای مکانیسم های پاداش و تنبیه در مغز مهره داران است ، اشاره می کنند ..به اعتقاد گری در مغز پستانداران ، کنترل رفتار از طریق سه سیستم مغزی / رفتاری متفاوت و در عین حال مرتبط با یکدیگر صورت می گیرد .رفتاری متفاوت و در عین حال مرتبط با یک دیگر صورت می گیرد .

 این سیستم ها به مجموعه های جداگانه ای از رویداد های تقویت کننده با انواع خاصی از رفتار پاسخ می دهد ، و به وسیله ی مجموعه ی جداگانه ای از ساختار های مغزی به هم مرتبط که اطلاعات خاصی را پردازش می کند ، عمل می کنند ، عبارتند از : سیستم  بازداری رفتاری ( BIS ) ، سیستم جنگ / گریز / بهت  FFFS)) و سیستم فعال سازی رفتاری (BAS)  .هر یک از این سیستم ها در سه سطر توصیف می شوند : سطح رفتاری ( تحلیل درون داده ها و برون داده های سیستم ) ، سطح عصب شناختی ( کنش وری و ساختار عصبی سیستم ) و سطح شناختی ( کنش وری پردازش اطلاعات سیستم ) ، می توان بعد چهارمی نیز به این سطوح اضافه کرد و آن سطح تجربه ای ( همراه با فعالیت سیستم ) است ; اما پژوهش های تجربی ابزار معتبری برای ارزیابی بعد چهارم نداشته اند ( گری ، 1993 ;  به نقل از تجریشی ، 1384 ) .

2-3-1-1 سیستم بازداری رفتاری (BIS)

سیستم بازداری رفتاری زیربنای بعد هیجانی اضطراب است (گری ، 1987؛به نقل از گری و مک ناتان ، 2000) . این سیستم توسط محرکهای شرطی که با تنبیه همخوانی دارند ، محرک های شرطی که با حذف یا پایان یافتن پاداش همخوانی دارند ، محرک های جدید و مآور هستند محرک هایی که به صورت ذاتی برای یک نوع ترس آور هستند ، برانگیخته می شوند .

رفتارهایی که با این محرک ها برانگیخته می شوند ، عبارتند از : بازداری رفتاری (توقف رفتارجاری ) افزایش سطح برپایی ، به طوری که رفتارهای بعدی (که می توانند ادامه عمل متوقف شده نیز باشند )  با قدرت و سرعت بیشتری انجام شوند ، و افزایش توجه ، به این صورت که اطلاعات بیشتری بویژه در مورد اجزای جدید محیط ، دریافت شود .

برون داد

درون داد

 

بازداری رفتاری     

 

افزایش برپایی        

افزایش توجه           

 

در تصویر زیر ، ارتباط های درون داد برون دادرا که معرف BIS در سطح رفتاری هستند ، منعکس شده است .

 

سیستم بازداری رفتاری

علامت-محرکهای تنبیه

علامت محرکهای عدم پاداش

محرک های جدید

محرکهای ترس آور ذاتی

شکل 2-1 ارتباط های درون داد برون داد BIS

دربین مداخلاتی که به طور ویژه ، ارتباط های درون داد برون داد BISرا متوقف می کند ، استفاده از داروهای ضد اضطراب اهمیت زیادی دارد .

 باربیتورات ها[1] ، بنزودیازپین ها[2] و الکل ، سه دسته مهم از داروهایی هستند که موجب کاهش اضطراب می شوند .

آثار انتخابی این داروها برکنش وری BIS ، نقش مهمی در پذیرش این فرض که فعالیت این سیستم با اضطراب در آمیخته ، داشته است .

 با توجه به درون دادها و برون دادها ی این سیستم ، اضطراب حالتی است که در ان فرد در مقابل یک تهدید ( محرک هایی که با تنبیه یا فقدان پاداش همخوانی دارند )، یا ابهام ( موقعیت های جدید و ناشناخته ) ، به صورت توقف ، خیره شدن ، گوش دادن و آمادگی برای عمل پاسخ می دهد ( گری ، 1991 ) .


1.BarbituratesBenzodiazepines

 



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سیستم های مغزی / رفتاری


مبانی نظری و پیشینه تحقیق واقعیت درمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق واقعیت درمانی

  

 

 

 

 

 

 

  توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهشتوضیحات نظری کامل در مورد متغیرپیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابهرفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسبمنبع : دارد (به شیوه APA)نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:38

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

     ویلیام گلاسر در سال ۱۹۲۵ در اوهایو متولد شد. در ۱۹ سالگی مهندس شیمی، ۲۳ سالگی یک روانشناس بالینی و ۲۸ سالگی یک پزشک شد و پس از آن روان‌پزشک گردید. عمدة کار او درمان جوانان بزهکار بود (مدرسه ونتورا ) و در آخر به آموزش و پرورش روی آورد و به موازات آن به آموزش مربیان پرداخته است.

وی می‌گوید: اصل در واقعیت درمانی ایجاد پیوند ، تقبیح مسئولیت گریزی و بازآموزی است و لذا فرمول ثابتی برای کاربری در مورد فرد بیمار به هنگام درمان وجود ندارد چگونگی انجام واقعیت درمانی بستگی به میزان مسئولیت‌گریزی بیمار وشخصیت او دارد.

هرچند هیچ دو موردی همانند هم نیستند، هنگامی که درمان موفقیت‌آمیز باشد انسان به آسانی می‌تواند مشاهده کند این اصول چگونه با روند درمان به‌خوبی در هم بافته‌اند.

به نظر گلاسر، شکست در امر درمان به این امر بر می‌گردد که به درستی آن اصول اساسی توسط درمانگر به کارگرفته نشده است، گلاسر می‌گوید: در آخرین سال تحصیل از درمان‌های سنتی ناراضی شده بودم و در جستجوی راه بهتری برای درمان افراد به جز روان‌درمانی سنتی بودم.

و وقتی برای درمان آرُن می‌بیند که درمان‌های سنتی جواب نمی‌دهد. تلاش‌های دیگری شروع می‌کند که بعدها واقعیت درمانی نام می‌گیرد.

2-4-2- واقعیت درمانی و مفهوم آن

     تعریف واقعیت درمانی که مبدع آن گلاسر ( 1986 ) است از بسیاری جهات به گشتالت درمانی و درمان مراجع - محوری شباهت دارد . در همه ی نظریه های یاد شده نحوه ی دریافت واقعیت از سوی مراجع و شیوه ی ارزشیابی درونی او از واقعیت مورد تاکید قرار می گیرد . به نظر گلاسر ، مراجع در دنیای بیرونی (دنیای واقعی) و درونی خود زندگی می کند و دنیای واقعی بر رفتار فرد تاثیر نمی گذارد ، بلکه دریافت و ادراک او از دنیای واقعی بر رفتار او تاثیر گذار است . انسان آزاد است و توان انتخاب دارد و باید مسئولیت پیامد انتخاب های خود را به عهده بگیرد .

     در این روش درمانی ، مواجه شدن با واقعیت ، مسئولیت پذیری و ارزشیابی در مورد رفتار های درست و نادرست مورد تاکید قرار می گیرد . فرد نه تنها در مقابل اعمال خود ، بلکه در برابر تفکرات و احساسات خود نیز مسئول است . فرد قربانی گذشته و حال خود نیست ، مگر این که خود بخواهد . این رویکرد درمانی هم در مورد رفتارهای بهنجار و هم در مورد رفتارهای نابهنجار وهم در مورد تدوین شیوه های مناسب تعلیم و تربیت به کار می رود . یکی از نظریه های مشاوره که در دهه های اخیر شهرت یافته ، نظریه واقعیت درمانی است که عمدتا توسط ویلیام گلسر تدوین شده است . رویکرد گلسر یک رویکرد نسبتا صریح است که به توان مراجع برای پرداختن به نیازهایش از طریق یک روند منطقی یا واقع بینانه اعتماد دارد . مشاوره از دید واقعیت درمانی صرفا یک نوع تعلیم یا کارآموزی ویژه است که می کوشد به فرد آنچه را که باید طی رشد طبیعی خود فرا گیرد، در یک مدت زمان نسبتا کوتاه بیاموزد .

      گلاسر ( 1984 ) عنوان می کند که واقعیت درمانی  قابل کاربرد برای افراد دچار هر گونه مشکل روانی از آشفتگی خفیف عاطفی گرفته تا گوشه گیری جنون آمیز کامل است . این روش در مورد اختلالات رفتاری افراد جوان و سالمند و مشکلات مربوط به الکلیسم و مواد مخدر ، موثر و موفق است . این نظریه به طور وسیعی در مدارس ، موسسات تصحیحی ، بیمارستان های روانی ، بیمارستان های عمومی و مدیریت تجاری بکار گرفته شده است . تمرکز این نظریه بر زمان حال و تفهیم ( این نکته ) به اشخاص است که آنها اساسا" کنشهای خود را در تلاش برای ارضای نیازهای اساسی انتخاب می کنند . اگر موفق به این کار نشوند ، رنج می برند و باعث رنج دیگران می شوند . وظیفه ی درمانگر آن است که آنها را به سوی انتخاب های بهتر و مسئولانه تر که تقریبا همیشه وجود دارد سوق می دهد .



خرید و دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق واقعیت درمانی