دانلود مقاله کامل درباره نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

دانلود مقاله کامل درباره نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 32

 

نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

موفقیت یا شکست تحصیلی همانطور که از عوامل مختلفی چون نظام آموزشی، سازمان مدرسه و عوامل آن چون کتاب، معلم، مدیر و نیز خانواده و ویژگیهای شخصی و فردی دانش آموزان ریشه می گیرد آثار و پیامدهای مختلفی را نیز در ابعاد اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. موضوع این مقاله بررسی پیامدهای فردی و روانشناختی موفقیت یا شکست تحصیلی در روحیه و عزت نفس دانش آموزان است. باهم می خوانیم.
عزت نفس کودک قبل از هر چیز ابتدا در محیط زندگی اش پی ریزی می شود اما در مدرسه و کلاس درس است که نسبت به توانایی های خود و اینکه چگونه پیشرفت کند آگاهی می یابد. به طور معمول یک کودک تا سن ۱۸ سالگی حدود ۵ هزار ساعت از وقت خود را در مدرسه می گذراند و طی این مدت عقاید یا عادات خاصی کسب می کند.
نحوه آموزش کودکان بسیار مهم تر از چیزی است که باید بیاموزند. نگرش کودک نسبت به یادگیری و مخصوصاً توانایی هایش اثر بسیار مهمی روی اعتماد به نفس و در نتیجه آینده اش دارد بنابراین توجه و نوع رفتار والدین و معلم های مدرسه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.
هدف از یادگیری
داشتن تصور خوب از خود نیاز طبیعی هر کودک است و برای برآورده شدن این نیاز، کودک باید به این باور برسد که می تواند کارها را به خوبی و با موفقیت انجام دهد. اما مفهوم موفقیت و شکست پیچیده است و با نگرش های متفاوتی بررسی می شوند. در یک کلاس درس خوب والدین باید انتظار داشته باشند که کودک شان پنج چیز اساسی زیر را بیاموزد:
۱ _ به دقت انجام دادن کارها و یادگیری مهم است.
۲ _ برای موفق شدن معیارهایی در نظر بگیرد بدین معنا که مفهوم درست انجام دادن کارها را درک کند و بتواند قضاوت کند که تا چه اندازه کارهایش را به خوبی انجام می دهد.
۳ _ باید چه انتظاری از خود داشته باشد و نسبت به توانایی هایش مثبت فکر کند.
۴ _ موفقیت و پیشرفت را نتیجه مستقیم تلاش و پشتکار خود بداند.
۵ _ و اینکه موفقیت های فردی اش ارزش اجتماعی دارند.
در مدرسه وجود تکالیف و برنامه های متفاوت و رقابت بین کودکان و ارزیابی مداوم آنها آگاهی کودک را نسبت به توانایی هایش افزایش می دهد و او را نسبت به قضاوت های دیگران نگران می کند. با روش های زیر می توانیم او را حمایت کنیم و اجازه ندهیم این ویژگی های مدرسه روحیه او را تضعیف کند:
۱ _ به او بقبولانیم که موفق شدن در مدرسه تلاشی جالب و هیجان انگیز است نه صرفاً محک زدن تواناهایی او.
بیشتر کودکان وقتی تصور می کنند مجبورند توانایی های خود را ثابت کنند نگران می شوند و ما نباید آنها را در اینگونه موقعیت ها قرار دهیم. مثلا، به جای اینکه به او بگویید: «ببینم در ریاضی چقدر مهارت داری» (که در این حالت کودک احساس می کند تحت بررسی موشکافانه ای قرار گرفته است) بگویید: «چرا این مسائل ریاضی را امتحان نمی کنی؟» (بدین وسیله این پیام را به کودک می رسانید که فعالیت های متفاوت، توانایی های ذاتی نیستند بلکه آنها را باید آزمود.)
۲ _ هرگز استعداد یا توانایی کودک را به طور کلی مورد قضاوت قرار ندهید.
باید از برچسب زدن روی توانایی های کودک مان بپرهیزیم (مثلا، «در خواندن ضعیف است.» یا «در فهم ریاضی کند است» یا «در ورزش دست و پا چلفتی» است.)
و برای اینکه تمایل به یادگیری در کودک را زنده نگهداریم باید به او بیاموزیم چگونه توانایی های خود را مهار کند و درک کند با کمک تلاش و کوشش می تواند توانایی ها و استعدادهایش را توسعه بخشد. مثلا به جای اینکه بگویید: «فکر می کنم ریاضی کار تو نباشد.» یا «در خواندن استعداد ذاتی نداری.» (که بدین ترتیب فکر می کند در این موارد توانایی ندارد) بگویید: «به نظر می رسد این مسائل ریاضی برایت دردسرساز هستند.» یا «خواندن این متن مشکل است، مگر نه؟» (در این صورت کودک این پیام مشخص و ساده را دریافت می کند که صرفاً آن وظیفه یا کار خاص مشکل است.) پیام دیگری که دریافت می کند این است: «محدودیت های او دائمی نیستند و اگر چه همه توانایی هایش به بهره برداری نمی رسند اما با تلاش می تواند آنها را توسعه دهد.» وقتی کودکان استعداد را مهار شدنی بدانند در کسب اهداف شان موفق می شوند.
تشویق کودک به برگزیدن معیارهایی برای عملکردهایش
اغلب والدین تمایل دارند کودک شان را از هر نوع انتقادی حمایت کنند و یا تصور می کنند هر کاری که او انجام می دهد «محشر» است. این گونه تفکر نسبت به کودک او را عملا دلسرد کرده و از توانایی هایش در انتخاب معیارهای عملکرد درست می کاهد و به تدریج درخصوص مفهوم «خوب انجام دادن کارها» گیج می شود.
کودکان اغلب تلاش می کنند به بزرگسالان بفهمانند که دوست دارند ارزیابی صحیحی از کارشان بشود. آنها تا سن ۶ سالگی نسبت به تعاریف دیگران مخصوصاً اگر با احساس خودشان نسبت به واقعیت سازگار نباشد حساس هستند. ستایش های افراطی غالباً کودک را ناراحت می کند. مثلا وقتی پدر مایکل «هشت ساله» به او گفت: «تو نابغه هستی!» مایکل بسیار عصبانی شد _ کودک در این لحظه نگران می شود برای جلب توجه پدرش باید چه کارهای دیگری انجام دهد و این ستایش نامطمئن او را مضطرب می سازد. یا نوجوانی نه ساله، برای اینکه موافق ستایش والدینش از نحوه اسکی بازی اش نبود به جای اینکه با اسکی از کوه پایین بیاید غلت خورد. کودکی که ستایش های غیرواقعی از کارش می شود دیگر انگیزه ای برای تلاشی جدی ندارد. گاهی اوقات لازم است به کودک خود بگوییم: «کارت را خوب انجام دادی و با تلاش بیشتر می توانی آن را بهتر انجام دهی.» و فقط به او نگوییم: «کارت فوق العاده است!»
بعضی مواقع کودک نسبت به خوب انجام ندادن کاری آگاهی کامل دارد که در این گونه مواقع بهتر است پدر یا مادر به نارضایتی کودک بپیوندد و به او کمک کند تا با استفاده از این نارضایتی نقشه ای برای بهبود کار بکشد. بهترین ستایش کودک تشویق قضاوت خوب خودش است.
کودکان از سن ۴ یا ۵ سالگی نسبت به اینکه «که» هستند و چگونه باید باشند فکر کرده و معمولا خود را با دیگران مقایسه می کنند و آنها به کمک ویژه ای نیاز دارند تا در این قیاس ایمن بمانند. مخصوصا اگر حداقل دو مورد از گرایش های زیر را از خود بروز دادند:
۱ _ تمایلی به پذیرفتن کاری که برایشان مشکل است نداشته باشند.
۲ _ فقط به اهداف دور از دسترس و دست نیافتنی فکر کنند. (مثل صاحب مدال بازی های المپیک یا ستاره رسانه های گروهی شدن بدون اینکه واقعاً برای رسیدن به این اهداف گامی بردارند.)
۳ _ با لحنی تحقیرآمیز با دوستان خود صحبت کنند.
۴ _ فکر کنند که دوستان شان در هر کاری بهتر از او هستند.
۵ _ علاقه شان نسبت به مدرسه را از دست بدهند.
شما والدین می توانید به روش های زیر به کودک خود قوت قلب بدهید:
۱ _ عدم اعتماد به نفس او را بپذیرید.
ترس هایش را نادیده نگیرید و او را حمایت کنید. مثلا بگویید: «ممکن است بعضی روزها در مدرسه سخت بگذرد اما در آنجا افرادی هستند که به تو کمک می کنند و بعد از آن هم در خانه با یکدیگر می نشینیم و صحبت می کنیم.» پیام این است: «طبیعی است بعضی چیزها سخت باشد اما دشواری نشانه آن نیست که نتوانی از عهده کارهایت برآیی!»
۲ _ به او کمک کنید برای خود اهدافی روشن و دست یافتنی در نظر بگیرد.
وقتی کودک فکر کند کودکان دیگر از او جلوتر هستند ممکن است توجهی به توانایی های واقعی خود نداشته باشد. باید از او بخواهیم با توجه به توانایی هایش اهدافی در نظر بگیرد و برای دست یافتن به آنها برنامه ای دقیق داشته باشد.
۳ _ به او اطمینان بخشید که حتی وقتی نمی تواند چون ستاره ای بدرخشد باز هم با ارزش است.
می توانیم زمینه ای فراهم سازیم تا کودک لذت پیشرفت را با تلاش و حرکت خودش حس کند. مثلا: «ببین در این هفته مسائل ریاضی را چقدر بیشتر از گذشته درست حل کرده ای!» گفتن این جمله مؤثرتر است تا بگویید: «تو ریاضیدان بی نظیری هستی!»
کودکی که از هم سن و سال خود عقب می ماند برای ایمان آوردن به توانایی هایش به حمایت شما نیاز دارد:
۱ _ موضوع یا فعالیتی را بیابید که علاقه او را تحریک می کند.
۲- در کارها با او همیاری کنید و توانایی هایش را متذکر شوید و به او خاطرنشان سازید با وجود این که وظایفش سخت هستند آنها را چه قدر خوب می تواند انجام دهد. وقتی انجام دادن کاری به نظر کودک آسان بیاید ممکن است درک نکند آن کار واقعاً مشکل است.
۳- اصرار کنید آنها هنگام برخورد با موضوع یا فعالیت هایی که مشکل تر هستند به تلاش خود ادامه دهند.
اگر به او اجازه دهید تا روی موضوعات آسان متمرکز شود از مواجه شدن با مبارزات سخت و ناامیدکننده پرهیز می کند و یاد نمی گیرد برخی از ناامیدی ها را چگونه تحمل کرده و برای حل مشکلات خود تلاش کند.
نگاه کودک به موفقیت ها و شکست های خود
نحوه برخورد کودک با موفقیت و شکست در شکل گیری عزت نفس او بی اندازه مهم است. تنها موفق شدن نمی تواند در کودک اعتماد به نفس ایجاد کند. نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش اعتماد به نفس او را ساخته و یا از بین می برد. واکنش های سازنده و یا زیانبخش دو جنبه متفاوت از «موفقیت» و «شکست» هستند:
۱- اولین جنبه همان تسلط کودک روی موفقیت یا شکست است. اگر کودک توانایی و تلاش خود را عامل موفقیتش بداند نسبت به آن احساس مسئولیت کرده و روی آن کنترل منطقی خواهد داشت. مثلاً اگر بازی ضعیفی را که انجام داده است در نتیجه تمرین کم بداند آنگاه می تواند تلاش کرده و آن را تغییر دهد.
۲- دومین جنبه از نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش به «پایداری» یا «ناپایداری» مربوط می شود.
چنانچه کودکی امتحان انگلیسی اش را ضعیف داده و معتقد باشد در نتیجه حماقتش بوده است یا اصولاً «در درس انگلیسی خوب نیست» پس نگرش وی «نگرشی پایدار» است و چون به نظر وی استعداد طبیعی اش تغییرناپذیر است بنابراین اوضاع درسی اش نیز اصلاح نخواهد شد اما اگر فکر کند نمره ضعیفش به علت خوب نخواندن درس هایش است در آن صورت دارای «نگرشی ناپایدار» است پس برای او امکان تغییر وجود دارد و مثلاً دفعه بعد می تواند خود را برای امتحان بیشتر آماده ساخته و بهتر عمل کند. کودک در عین حال که توانایی ها و عملکردهایش را ارزیابی می کند باید دو چیز متفاوت را درک کند: اول این که توانایی هایش تغییرپذیر هستند و ممکن است بهتر یا بدتر شوند و دوم این که روی آنها کم و بیش کنترل دارد. با روش های زیر می توانید کودک را تشویق کنید نسبت به موفقیت یا شکست هایش واکنشی سازنده از خود نشان دهد:
۱- با او در مورد این که چرا نتوانسته است کاری را خوب انجام دهد صحبت کنید. به او کمک کنید تا دلایل موفقیت و شکست خود را درک کند. درک علت موفقیت ها به اندازه فهمیدن علت شکست مهم است. اگر کودک معتقد باشد «شانس آورده» که نمره ریاضی اش خوب شده است پس به توانایی خود اعتمادی ندارد. از طرفی اگر فکر کند به طور ذاتی باهوش یا با استعداد است و کارهایش را خوب انجام می دهد ممکن است تصور کند دیگر ضرورتی ندارد تلاش کند. تصور این که توانایی های طبیعی به کمک فرد می آیند تصوری زیانبخش است. مطمئن شوید کودکتان می فهمد تلاش او چه قدر در موفقیتش نقش دارد. مثلاً به او بگوئید: «از این که می توانی موقع امتحان حواس خود را کاملاً جمع کنی خوشحال هستم.»
۲- با کودک خود در مورد علت شکست در کاری صحبت کنید و به صحبت های او گوش دهید و از نظر عاطفی او را حمایت نمایید.به او کمک کنید درک کند که می تواند اوضاع را بهبود بخشیده و اصلاح کند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود مقاله کامل درباره نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس


دانلود تحقیق کامل درمورد اعتماد به نفس و راههای افزایش آن

دانلود تحقیق کامل درمورد اعتماد به نفس و راههای افزایش آن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12

 

اعتماد به نفس چیست ؟ چگونه آن را افزایش دهیم

اغلب مردم معنای واقعی کلمه ی "اعتماد به نفس"را به خوبی درک نمی کنند ... به همین دلیل ان نوع از اعتماد به نفس وخود باوری را که مطلوب ومورد نظرشان است در زند گی تجربه نمی کنند چون فکر می کنند اعتماد به نفس یعنی این که ایمان واعتماد به موفقیتها یی که در کارها به دست می اورند. در صورتی که اعتماد به نفس واقعی وحقیقی ان است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام ان کار داشته باشیم . اعتماد به نفس با ارزش و اعتبار شما رابطه مستقیم دارد. اولین قدم برای ساختن زندگی بهتر و شادی اعتماد به نفس است.

اعتماد به نفس باعث می‌شود اطمینان و آرامش شما افزایش یابد.اگر به خود اطمینان داشته باشید به خود احترام می‌گذارید.اگر به خود احترام بگذارید می‌توانید به دیگران احترام بگذارید و روابط خود با دیگران را ارتقاء دهید و در نتیجه دستاوردها و آرامش روحی خود را افزایش دهید.

اعتماد به نفس پایین باعث افسردگی، احساس بدبختی، ناامنی و اطمینان پایین می‌شود که ممکن است سبب شود خواسته های دیگران را بر خواسته های خود مقدم بدانید.سرزنش های درونی مدام شما را آزار می‌دهند، باعث زمین خوردن شما در هر رقابتی می‌شود و آنها را برای شما غیر ممکن نشان می‌دهد

اعتماد به نفس چیست ؟
"عزت نفس" یک منبع انرژی است . یک چتر وسیعی است که" اعتماد به نفس " زیر سایه ان است . اعتماد به نفس یعنی دیدن خودبه عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی ومنحصر به فرد .
کفایت یعنی توانایی که درحد کافی وتسلط بر امور باشد .
منحصر به فرد یعنی با توجه ودر نظر گرفتن تفاوتها ی فردی.
به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ان احساس و شناختی که از توانایی ها و محد ودیت های بیرونی ودرونی خود دارید .
بنا براین وقتی که اعتماد به نفس وخود باوری خود را بر اساس آن که و آن چه به راستی هستید و نه بر اساس موفقیت ها و دست یا بی ها یا شکست ها وناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس وهیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است . این تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها ونیازهایتان برسید .
اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان .
اعتمادبه نفس حقیقت این نیست که نترسیم . بلکه ان است که بدانید ومطمئن باشید با این که می ترسید
اما بی گمان دست یه عمل خواهید زد .

انواع اعتماد به نفس!!!
* اعتماد به نفس رفتاری
* اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی
* اعتماد به نفس روحی ومعنوی
به منظوران که اقتدار شخصی لازم رابه دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش رادارید تجربه کنید ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارید.
- اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت وتوانایی در عمل کردن وانجام دادن کارهاست . از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان . این همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .
-- اعتماد به نفس احساسی وعاطفی به معنای توانایی در تسلط وبه کنترل در آوردن دنیای احساس وعواطف شماست .این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید وبتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید وازخود در مقابل درد و رنج روحی ولطمه ها وصد مه های عاطفی محافظت کنید وبدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم ومانگار خلق نمایید .
-- سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی ومعنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد وایمان شما به جهان هستی وکل آفرینش وموجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف ونهایتی مثبت را در پی
خواهد داشت وشمابه خاطر هدفی این جا هستید وزندگی 70 - 80 - 90 ساله تان برروی این کره خاکی هدف ومقصودی را دنبال می کند .
اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید وتوانایی ان را دارید که تمام توانتان رابه کار بگیرید و شرایط واوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب ودلخواه شماست تغییر دهید .

اعتماد به نفس کلید موفقیت

اعتماد به نفس اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ است.

شما می توانید از عهده هر کاری برآیید به شرط آن که شدیداً خواستار آن باشید. مردم عادی امید و آرزو دارند ؛ افراد متکی به نفس ، هدف و برنامه. عدم توانایی یا نداشتن شرایط مناسب نیست که مانع پیشرفت شماست ؛ مانع واقعی نداشتن اعتماد به نفس است. شما هیچ محدودیتی در توانایی انجام کار ندارید جز محدودیت هایی که خودتان در ذهنتان ایجاد می کنید. اعتماد به نفس یک عادت است . برای پرورش آن باید طوری عمل کنید که گویی اعتماد به نفسی را که خواستار آن هستید دارید. رؤیاهای بزرگ داشته باشید. فقط رؤیاهای بزرگ می توانند روحیه و ذهن شما را فعال نگه دارند. کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا  تصمیم بگیرید چه می خواهید و سپس برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد. در درونِ جسارت ،  نبوغ  و قدرت سحرآمیزی نهفته است. واقع نگر باشید و آینده  ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید. آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند . از همین امروز تصمیم بگیرید هر چه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید. شما همیشه در این که چه کاری را بیشتر، چه کاری را کمتر و چه کاری را اصلاً انجام ندهید آزاد هستید. انسان هایی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند. فقط خودشان را با بهترین کسی که می توانند باشند مقایسه می کنند. در هر بخشی از زندگی به عالی بودن فکر کنید و هرگز برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکنید. هر کاری را که دوست دارید ، انجام دهید و با تمام وجود برای بهتر بودن در آن کار تلاش کنید.

معجزه اعتماد به نفس

هنگامی که برای اولین بار با کسی ملاقات می کنید در چشم هایش نگاه کنید ، نامتان را به وضوح بگویید و محکم با او دست بدهید. طریقه بر زبان آوردن نامتان هنگام معرفی خود به دیگران معیاری است برای سنجش این که چقدر خودتان را دوست دارید و به خود احترام می گذارید. هر کجا که می روید پیش فرضتان این باشد که موفق می شوید و انتظار داشته باشید که مورد محبت و توجه دیگران قرار گیرید. شما بزرگ ترین معجزه طبیعت هستید و هرگز نه در گذشته و نه در آینده نظیر شما نبوده و نخواهد بود. لازم نیست که کسی غیر از خودتان باشید. فقط کافی است از کسی که قبلاً بوده اید بهتر باشید. زندگی را با واژه های خودتان تعریف کنید و همیشه مثل بهترین کسی که می توانید باشید زندگی کنید. هیچ مشکلی وجود ندارد که شما قادر به حل آن نباشید، هیچ مانعی وجود ندارد که شما قادر به از میان برداشتن آن نباشید و هیچ هدفی وجود ندارد که شما قادر به رسیدن به آن نباشید. هر کاری را که دیگری انجام داده باشد شما هم به احتمال زیاد می توانید انجام دهید به شرط آن که شدیداً طالب آن باشید. هیچ کس بهتر از شما نیست. فقط بعضی از افراد در زمینه های بخصوصی بهتر از شما پرورش یافته اند و دانش بیشتری کسب کرده اند. اگر کاری ارزش انجام دادن داشته باشد، باید آن را شروع کنید ، حتی اگر در اوایل کار نتوانید آن را به خوبی انجام دهید. اگر کاری ارزش انجام دادن داشته باشد باید آن را با تمام وجود دنبال کرد. برای رسیدن به هدفی که برای خود تعیین کرده اید می توانید هر چه را که لازم است یاد بگیرید. ذهن شما مثل ماهیچه عمل می کند. هر چه بیشتر آن را به کار گیرید قوی تر می شود. یکی از راه های پرورش اعتماد به نفس این است که حتی وقتی می توان محتاطانه عمل کرد ، شجاعانه و با اعتماد به نفس عمل کنید. انسان هایی که اعتماد به نفس دارند ابتدا فکر می کنند، تصمیم می گیرند و سپس عمل می کنند.

 این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل درمورد اعتماد به نفس و راههای افزایش آن


مقیاس عزت نفس روزنبرگ

مقیاس عزت نفس روزنبرگ

معرفی مقیاس عزت نفس روزنبرگ  

 

مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965)، عزت نفس کلی و ارزش شخصی را اندازه می­گیرد. این مقیاس شامل 10 عبارت کلی است که میزان رضایت از زندگی و داشتن احساس خوب در مورد خود را می­سنجد (صلصالی و سیلورستون، 2003). به نظر بورنت و رایت (2002) مقیاس عزت نفس روزنبرگ (SES) یکی از رایج­ترین مقیاس­های اندازه­گیری عزت نفس بوده و مقیاس معتبری در نظر گرفته می­شود زیرا برای عزت نفس از مفهومی مشابه با مفهوم ارائه شده در نظریه ­های روان­شناختی درباره «خود» استفاده می­ کند.

 

شما می‌توانید با خرید و دانلود مقیاس عزت نفس روزنبرگ   که در قالب یک فایل ورد و PDF توسط همکاران ما در بخش روان شناسی سایت روان ای شاپ آماده شده است از مزایای این خرید استفاده نمایید:

 

۱- فایل ورد و PDF پرسشنامه 

 

۲- روایی و پایایی ایرانی و خارجی با رفرنس معتبر

 

۳- نمره گذاری کامل و نحوه محاسبه زیرمقیاس‌ها

 

4- پاسخگویی سریع به سوالات پس از خرید

 



خرید و دانلود مقیاس عزت نفس روزنبرگ


دانلود تحقیق کامل درمورد نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

دانلود تحقیق کامل درمورد نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 32

 

نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس

موفقیت یا شکست تحصیلی همانطور که از عوامل مختلفی چون نظام آموزشی، سازمان مدرسه و عوامل آن چون کتاب، معلم، مدیر و نیز خانواده و ویژگیهای شخصی و فردی دانش آموزان ریشه می گیرد آثار و پیامدهای مختلفی را نیز در ابعاد اجتماعی و فردی بر جای می گذارد. موضوع این مقاله بررسی پیامدهای فردی و روانشناختی موفقیت یا شکست تحصیلی در روحیه و عزت نفس دانش آموزان است. باهم می خوانیم.
عزت نفس کودک قبل از هر چیز ابتدا در محیط زندگی اش پی ریزی می شود اما در مدرسه و کلاس درس است که نسبت به توانایی های خود و اینکه چگونه پیشرفت کند آگاهی می یابد. به طور معمول یک کودک تا سن ۱۸ سالگی حدود ۵ هزار ساعت از وقت خود را در مدرسه می گذراند و طی این مدت عقاید یا عادات خاصی کسب می کند.
نحوه آموزش کودکان بسیار مهم تر از چیزی است که باید بیاموزند. نگرش کودک نسبت به یادگیری و مخصوصاً توانایی هایش اثر بسیار مهمی روی اعتماد به نفس و در نتیجه آینده اش دارد بنابراین توجه و نوع رفتار والدین و معلم های مدرسه در این زمینه از اهمیت خاصی برخوردار است.
هدف از یادگیری
داشتن تصور خوب از خود نیاز طبیعی هر کودک است و برای برآورده شدن این نیاز، کودک باید به این باور برسد که می تواند کارها را به خوبی و با موفقیت انجام دهد. اما مفهوم موفقیت و شکست پیچیده است و با نگرش های متفاوتی بررسی می شوند. در یک کلاس درس خوب والدین باید انتظار داشته باشند که کودک شان پنج چیز اساسی زیر را بیاموزد:
۱ _ به دقت انجام دادن کارها و یادگیری مهم است.
۲ _ برای موفق شدن معیارهایی در نظر بگیرد بدین معنا که مفهوم درست انجام دادن کارها را درک کند و بتواند قضاوت کند که تا چه اندازه کارهایش را به خوبی انجام می دهد.
۳ _ باید چه انتظاری از خود داشته باشد و نسبت به توانایی هایش مثبت فکر کند.
۴ _ موفقیت و پیشرفت را نتیجه مستقیم تلاش و پشتکار خود بداند.
۵ _ و اینکه موفقیت های فردی اش ارزش اجتماعی دارند.
در مدرسه وجود تکالیف و برنامه های متفاوت و رقابت بین کودکان و ارزیابی مداوم آنها آگاهی کودک را نسبت به توانایی هایش افزایش می دهد و او را نسبت به قضاوت های دیگران نگران می کند. با روش های زیر می توانیم او را حمایت کنیم و اجازه ندهیم این ویژگی های مدرسه روحیه او را تضعیف کند:
۱ _ به او بقبولانیم که موفق شدن در مدرسه تلاشی جالب و هیجان انگیز است نه صرفاً محک زدن تواناهایی او.
بیشتر کودکان وقتی تصور می کنند مجبورند توانایی های خود را ثابت کنند نگران می شوند و ما نباید آنها را در اینگونه موقعیت ها قرار دهیم. مثلا، به جای اینکه به او بگویید: «ببینم در ریاضی چقدر مهارت داری» (که در این حالت کودک احساس می کند تحت بررسی موشکافانه ای قرار گرفته است) بگویید: «چرا این مسائل ریاضی را امتحان نمی کنی؟» (بدین وسیله این پیام را به کودک می رسانید که فعالیت های متفاوت، توانایی های ذاتی نیستند بلکه آنها را باید آزمود.)
۲ _ هرگز استعداد یا توانایی کودک را به طور کلی مورد قضاوت قرار ندهید.
باید از برچسب زدن روی توانایی های کودک مان بپرهیزیم (مثلا، «در خواندن ضعیف است.» یا «در فهم ریاضی کند است» یا «در ورزش دست و پا چلفتی» است.)
و برای اینکه تمایل به یادگیری در کودک را زنده نگهداریم باید به او بیاموزیم چگونه توانایی های خود را مهار کند و درک کند با کمک تلاش و کوشش می تواند توانایی ها و استعدادهایش را توسعه بخشد. مثلا به جای اینکه بگویید: «فکر می کنم ریاضی کار تو نباشد.» یا «در خواندن استعداد ذاتی نداری.» (که بدین ترتیب فکر می کند در این موارد توانایی ندارد) بگویید: «به نظر می رسد این مسائل ریاضی برایت دردسرساز هستند.» یا «خواندن این متن مشکل است، مگر نه؟» (در این صورت کودک این پیام مشخص و ساده را دریافت می کند که صرفاً آن وظیفه یا کار خاص مشکل است.) پیام دیگری که دریافت می کند این است: «محدودیت های او دائمی نیستند و اگر چه همه توانایی هایش به بهره برداری نمی رسند اما با تلاش می تواند آنها را توسعه دهد.» وقتی کودکان استعداد را مهار شدنی بدانند در کسب اهداف شان موفق می شوند.
تشویق کودک به برگزیدن معیارهایی برای عملکردهایش
اغلب والدین تمایل دارند کودک شان را از هر نوع انتقادی حمایت کنند و یا تصور می کنند هر کاری که او انجام می دهد «محشر» است. این گونه تفکر نسبت به کودک او را عملا دلسرد کرده و از توانایی هایش در انتخاب معیارهای عملکرد درست می کاهد و به تدریج درخصوص مفهوم «خوب انجام دادن کارها» گیج می شود.
کودکان اغلب تلاش می کنند به بزرگسالان بفهمانند که دوست دارند ارزیابی صحیحی از کارشان بشود. آنها تا سن ۶ سالگی نسبت به تعاریف دیگران مخصوصاً اگر با احساس خودشان نسبت به واقعیت سازگار نباشد حساس هستند. ستایش های افراطی غالباً کودک را ناراحت می کند. مثلا وقتی پدر مایکل «هشت ساله» به او گفت: «تو نابغه هستی!» مایکل بسیار عصبانی شد _ کودک در این لحظه نگران می شود برای جلب توجه پدرش باید چه کارهای دیگری انجام دهد و این ستایش نامطمئن او را مضطرب می سازد. یا نوجوانی نه ساله، برای اینکه موافق ستایش والدینش از نحوه اسکی بازی اش نبود به جای اینکه با اسکی از کوه پایین بیاید غلت خورد. کودکی که ستایش های غیرواقعی از کارش می شود دیگر انگیزه ای برای تلاشی جدی ندارد. گاهی اوقات لازم است به کودک خود بگوییم: «کارت را خوب انجام دادی و با تلاش بیشتر می توانی آن را بهتر انجام دهی.» و فقط به او نگوییم: «کارت فوق العاده است!»
بعضی مواقع کودک نسبت به خوب انجام ندادن کاری آگاهی کامل دارد که در این گونه مواقع بهتر است پدر یا مادر به نارضایتی کودک بپیوندد و به او کمک کند تا با استفاده از این نارضایتی نقشه ای برای بهبود کار بکشد. بهترین ستایش کودک تشویق قضاوت خوب خودش است.
کودکان از سن ۴ یا ۵ سالگی نسبت به اینکه «که» هستند و چگونه باید باشند فکر کرده و معمولا خود را با دیگران مقایسه می کنند و آنها به کمک ویژه ای نیاز دارند تا در این قیاس ایمن بمانند. مخصوصا اگر حداقل دو مورد از گرایش های زیر را از خود بروز دادند:
۱ _ تمایلی به پذیرفتن کاری که برایشان مشکل است نداشته باشند.
۲ _ فقط به اهداف دور از دسترس و دست نیافتنی فکر کنند. (مثل صاحب مدال بازی های المپیک یا ستاره رسانه های گروهی شدن بدون اینکه واقعاً برای رسیدن به این اهداف گامی بردارند.)
۳ _ با لحنی تحقیرآمیز با دوستان خود صحبت کنند.
۴ _ فکر کنند که دوستان شان در هر کاری بهتر از او هستند.
۵ _ علاقه شان نسبت به مدرسه را از دست بدهند.
شما والدین می توانید به روش های زیر به کودک خود قوت قلب بدهید:
۱ _ عدم اعتماد به نفس او را بپذیرید.
ترس هایش را نادیده نگیرید و او را حمایت کنید. مثلا بگویید: «ممکن است بعضی روزها در مدرسه سخت بگذرد اما در آنجا افرادی هستند که به تو کمک می کنند و بعد از آن هم در خانه با یکدیگر می نشینیم و صحبت می کنیم.» پیام این است: «طبیعی است بعضی چیزها سخت باشد اما دشواری نشانه آن نیست که نتوانی از عهده کارهایت برآیی!»
۲ _ به او کمک کنید برای خود اهدافی روشن و دست یافتنی در نظر بگیرد.
وقتی کودک فکر کند کودکان دیگر از او جلوتر هستند ممکن است توجهی به توانایی های واقعی خود نداشته باشد. باید از او بخواهیم با توجه به توانایی هایش اهدافی در نظر بگیرد و برای دست یافتن به آنها برنامه ای دقیق داشته باشد.
۳ _ به او اطمینان بخشید که حتی وقتی نمی تواند چون ستاره ای بدرخشد باز هم با ارزش است.
می توانیم زمینه ای فراهم سازیم تا کودک لذت پیشرفت را با تلاش و حرکت خودش حس کند. مثلا: «ببین در این هفته مسائل ریاضی را چقدر بیشتر از گذشته درست حل کرده ای!» گفتن این جمله مؤثرتر است تا بگویید: «تو ریاضیدان بی نظیری هستی!»
کودکی که از هم سن و سال خود عقب می ماند برای ایمان آوردن به توانایی هایش به حمایت شما نیاز دارد:
۱ _ موضوع یا فعالیتی را بیابید که علاقه او را تحریک می کند.
۲- در کارها با او همیاری کنید و توانایی هایش را متذکر شوید و به او خاطرنشان سازید با وجود این که وظایفش سخت هستند آنها را چه قدر خوب می تواند انجام دهد. وقتی انجام دادن کاری به نظر کودک آسان بیاید ممکن است درک نکند آن کار واقعاً مشکل است.
۳- اصرار کنید آنها هنگام برخورد با موضوع یا فعالیت هایی که مشکل تر هستند به تلاش خود ادامه دهند.
اگر به او اجازه دهید تا روی موضوعات آسان متمرکز شود از مواجه شدن با مبارزات سخت و ناامیدکننده پرهیز می کند و یاد نمی گیرد برخی از ناامیدی ها را چگونه تحمل کرده و برای حل مشکلات خود تلاش کند.
نگاه کودک به موفقیت ها و شکست های خود
نحوه برخورد کودک با موفقیت و شکست در شکل گیری عزت نفس او بی اندازه مهم است. تنها موفق شدن نمی تواند در کودک اعتماد به نفس ایجاد کند. نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش اعتماد به نفس او را ساخته و یا از بین می برد. واکنش های سازنده و یا زیانبخش دو جنبه متفاوت از «موفقیت» و «شکست» هستند:
۱- اولین جنبه همان تسلط کودک روی موفقیت یا شکست است. اگر کودک توانایی و تلاش خود را عامل موفقیتش بداند نسبت به آن احساس مسئولیت کرده و روی آن کنترل منطقی خواهد داشت. مثلاً اگر بازی ضعیفی را که انجام داده است در نتیجه تمرین کم بداند آنگاه می تواند تلاش کرده و آن را تغییر دهد.
۲- دومین جنبه از نگرش کودک نسبت به موفقیت ها و شکست هایش به «پایداری» یا «ناپایداری» مربوط می شود.
چنانچه کودکی امتحان انگلیسی اش را ضعیف داده و معتقد باشد در نتیجه حماقتش بوده است یا اصولاً «در درس انگلیسی خوب نیست» پس نگرش وی «نگرشی پایدار» است و چون به نظر وی استعداد طبیعی اش تغییرناپذیر است بنابراین اوضاع درسی اش نیز اصلاح نخواهد شد اما اگر فکر کند نمره ضعیفش به علت خوب نخواندن درس هایش است در آن صورت دارای «نگرشی ناپایدار» است پس برای او امکان تغییر وجود دارد و مثلاً دفعه بعد می تواند خود را برای امتحان بیشتر آماده ساخته و بهتر عمل کند. کودک در عین حال که توانایی ها و عملکردهایش را ارزیابی می کند باید دو چیز متفاوت را درک کند: اول این که توانایی هایش تغییرپذیر هستند و ممکن است بهتر یا بدتر شوند و دوم این که روی آنها کم و بیش کنترل دارد. با روش های زیر می توانید کودک را تشویق کنید نسبت به موفقیت یا شکست هایش واکنشی سازنده از خود نشان دهد:
۱- با او در مورد این که چرا نتوانسته است کاری را خوب انجام دهد صحبت کنید. به او کمک کنید تا دلایل موفقیت و شکست خود را درک کند. درک علت موفقیت ها به اندازه فهمیدن علت شکست مهم است. اگر کودک معتقد باشد «شانس آورده» که نمره ریاضی اش خوب شده است پس به توانایی خود اعتمادی ندارد. از طرفی اگر فکر کند به طور ذاتی باهوش یا با استعداد است و کارهایش را خوب انجام می دهد ممکن است تصور کند دیگر ضرورتی ندارد تلاش کند. تصور این که توانایی های طبیعی به کمک فرد می آیند تصوری زیانبخش است. مطمئن شوید کودکتان می فهمد تلاش او چه قدر در موفقیتش نقش دارد. مثلاً به او بگوئید: «از این که می توانی موقع امتحان حواس خود را کاملاً جمع کنی خوشحال هستم.»
۲- با کودک خود در مورد علت شکست در کاری صحبت کنید و به صحبت های او گوش دهید و از نظر عاطفی او را حمایت نمایید.به او کمک کنید درک کند که می تواند اوضاع را بهبود بخشیده و اصلاح کند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید



خرید و دانلود دانلود تحقیق کامل درمورد نقش عملکرد تحصیلی در اعتماد به نفس